رابطه ما با روسها تاریخ پر فراز و نشیبی دارد
در مجموع ما با تمام تاریخ روسها از زمان روسیه تزاری تا امروز روابط متغیری داشته ایم
از زمان پطر کبیر روسها به آبهای گرم و سرزمین ما علاقه و حتی طمع تاریخی داشته اند
اگر چه پس از انقلاب بلشویکی ( کمونیستی ) روسها از ایران عقب نشستند
اما پس از جنگ جهانی دوم بصورت پیوسته با ایران روابط پر تنش و عجیبی داشته اند
بیشتر سیاست روس ها در باره ایران ناشی از نگاه سیاستمداران کرملین ناشی می شد
بستگی داشت امروز چه کسی در کرملین حکومت را در دست بگیرد و یا روسها به چه چیزی نیاز داشته باشند
خلاصه آنکه سابقه نه چندان خوب روسها در ایران بک حافظه منفی در ذهن سیاستمداران و آحاد ملت ایران بجا گذاشته است که تصحیح آن سالها زمان می برد تازه منوط به برخورد مناسب و منطقی حکومت جدید و پس از روسیه کمونیستی است
اگر چه پوتین در این راه گامهای جدی برداشته است اما تا بازیابی اطمینان کامل بین دو کشور راهی دراز در پیش است.
پس از حرکات تمامیت خواهانه آمریکا در جریان کریمه و گرجستان و انقلابهای رنگی مختلف در بلوک شرق روسها پی بردند نگاه دوستی آنها به غرب یک سرابی پیش نبوده است
لذا در صدد گرایش به شرق و خاورمیانه گام های جدی برداشتند
اگرچه هنوز تا عادی سازی روابط با همسایه ها راه باقی است
اما هنوز تا پیش گرفتن یک سیاست مستقل و بدون وابستگی به غرب راه درازی در پیش است
روس ها با یک تاریخ منفی در مورد کشورشان با همسایه های جنوبی و حتی غربی خود روبرو هستند که ناشی از حس قدرت طلبی و تسلط طلبی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود اگرچه پس از فروپاشی شوروی تا مدتها همان سیاست قبلی بر کرملین سایه افکنده بود.
تلاش برای ایجاد یک رابطه دوستی با کشور های همسایه به دور از تنش های سابق می تواند به بازسازی چهره روسیه کمک بزرگی کند
تلاش ژاپن برای بهبود روابط با همسایه های خود مثال خوبی در این مورد است
ژاپنی ها در چند مرحله با تواضع و حتی عذر خواهی رسمی توانستند مقدار زیادی از گذشته استعماری و تجاوز گری خود فاصله بگیرند
ژاپن در یک مورد در بندر نانکینگ چین سال 1937 تا 300هزار نفر کشتار کرد
که هنوز هم گاهی موجب مشکلاتی در روابط چین و ژاپن می شود ؟
اما در مجموع اکنون تجارت بین دو کشور سالانه به مبلغ 480 میلیارد دلار می رسد
این نبود مگر خود داری دو طرف از ایجاد تنش های جدید و همین طور تلاش برای عادی سازی روابط
امروز ایران با داشتن جغرافیای چهار فصل کامل با جنوبی گرم و شمال باران خیز می تواند شریک تجاری و سیاسی خوبی برای روس ها باشد
به شرطی که روس ها رویه مستی قدرت نظامی و قمار بازی با ایران را برای همیشه کنار بگذارند
بقول وزیر خارجه قطر این ما نیستیم که جغرافیای همسایه های مان را تعیین کنیم
اما اندیشه اینکه ما سالهای دراز باید در کنار هم زندگی کنیم چراغ و نور افکن آتیه باشد
اندیشه اینکه همسایه کالای قابل معامله نیست همسایه آس قمار نیست
همسایه غیر قابل جایگزینی است هیچ قدرتی ولو آمریکا نمی تواند جای یک تجارت دراز مدت با شریک قدرتمند و همسایه مطمعن را بگیرد
روابط تجاری و حجیم بهره دراز مدت دو طرف از همدیگر می تواند تضمین روابط آینده ما با کرملین باشد
این سرزمین گرم و خشک جنوب ایران یکی از علاقه های روسها است
اما پیشنهاد من همان کانال بزرگ کشتیرانی از سواحل مکران تا سواحل خلیج گرگان است
این کانال می تواند ضامن دسترسی روسها به آبهای گرم جنوب باشد
چه اشکالی دارد ما از عبور هر کشتی روسی می توانیم عوارض بگیریم
فقط بابت هر کانتینر فقط چهار دلار
بعضی کشتی ها تا هزار کانتینر می توانند حمل کنند
اصلا پیشنهاد باز کردن یوزانس روسی برای احداث این کانال آب می تواند نیاز آبی کشور و همینطور نیاز تمام سال مسکو به آب های گرم جنوبی فراهم کند این کانال خود می تواند ضامن بقای دوستی
دو کشور در دراز مدت باشد
می تواند محصولات کشاورزی چابهار ایران ظرف دو روز به روسیه ارسال کند
این کانال می تواند بزرگترین آبراه کشتیرانی مسافر بری برای توریست های روسی ایجاد کند
ما باید با روسها روابط تجاری عمیق و گسترده ای ایجاد کنیم
آنوقت کدام آدم عاقلی نون دانی خود را کور خواهد کرد؟
مقاله (1396/6/6) هشدار آمیز خانم کولایی در همشهری اگرچه بی ربط هم نوشته نشده بود
اما بسیار با دید بد به روسیه نوشته شده من علاقه ای به روسیه ندارم اما فکر می کنم بزرگ
کردن سابقه نه چندان خوب روسیه در ایران امروز کمکی به ما نمی کند
از آن سمت هم خوش بینی زیاد به روسها خارج از روال عقل است
اما روسها در سوریه و شورای امنیت سازمان ملل تا کنون به پای ایران و جبهه مقاومت ایستاده اند؟
پس ما هم بایستیم
دو با گسترش تجارت و توجه به نیازهای روسیه می توانیم بسیار به آینده امیدوار باشیم
هر چند پیشنهاد من به نیروهای عمل کنند در سوریه اینست که برای تضمین و سلامت نیروهای زمینی فقط به پوشش هوایی روسها اکتفا نکنید
تدابیری بیندیشید تا در عمل غافلگیر نشویم
شاید این بار واقعا" روس ها به گونه ای عاقلانه جلو بیایند
تلاش غرب ( آمریکا ) برای مقابله با پیشرفت و قدرت روز افزون ایران پس از تحریمهای گسترده و داستان پیچیده برجام نشان از ترس شدید آمریکا از تفکرات اسلامی ( شیعی ) و مطرح شدن آن در سطح خاورمیانه و جهان دارد.
آنچه ترامپ مجددا" به بازگشت سریال تحریم ها وادار کرد ترس از یک ایران مقتدر و پیشرفته با توان اقتصادی بالا بود و هست.
در واقع یکی از سر سخت ترین مخالفان اصلاحات اقتصادی در ایران همان آمریکا است؟
آمریکا یک سریال دنباله دار برای وابسته نگه داشتن کشورهای مورد نظر در 50 سال گذشته دنبال کرده است
زمانی که مصر برای کانال سوئز اقدام کرد با لطایف الحیل این کشور تولید کننده بزرگ غله را به سمتی کشاند ( با کمک کشاورزی حتی) در زمان انور سادات نیاز به گندم این کشور به پانزده روز رسید و
زمانی که اوج تظاهرت در قاهره بود سفیر امریکا صریح اعلام کرد چنین کشوری مطلوب ما است که در مقابل غذا ( گندم ) فقط مدت کوتاهی دوام بیاورد.
یا در جریان کوبا و آمریکایی جنوبی همینطور همواره سیاست واشینگتن حمایت از وابستگی اقتصادی و ادامه فقر (تک محصولی) بوده و هست
نگاهی به حمله به یمن و ویتنام هم ادامه همین سیاست بوده و هست.
امروز کشور ما پس از 150 سال تلاش توانسته است یک استقلال سیاسی صد در صدی بدست بیاورد آما در استقلال اقتصادی خیر ؟
یک خیانت تاریخی در کشور ما نگذاشته است این سنگر استقلال اقتصادی فتح شود؟
در واقع ما پس از جنگ فرصت طلایی برای اصلاح و تعمیر این سنگر در اختیار داشتیم که بر باد رفت
در جریان افزایش چشمگیر قیمت نفت تا 150 دلار در هر بشکه باز بسیار فرصت عالی در دستان ملت قرار گرفت که آن هم در آتش حماقت ( دولت احمدی نژاد ) سوخت؟
اکنون این سنگر نیمه مخروبه باقی مانده است؟
اکنون این غرب و آمریکا است که تشخیص داده از این سنگر می تواند وارد حصار جمهوری اسلامی شده و تلاش 150 ساله را بشکست بکشاند.
آری تشخیص بازگشت این تحریم ها بوسیله آمریکا بخاطر ضعف و شکننده بودن این سنگر است.
آمریکا اطمینان دارد در جنگ نظامی با ایران پیروز میدان نخواهد بود
چون این سنگر بخوبی پوشش داده شده است سربازان خط مقدم شجاعانه و شبانه روزی به پاسداری از آن مشغول هستند
فرمانده هان و افسران جنگ بخوبی آموزش دیده اند سلاحهای کارآمد و کافی وجود دارد.
انگیزه دفاع و تعداد بالای نیروهای عمل کننده حتی فکر تجاوز و درگیری در ذهن دشمن کشته است.
اما در جبهه اقتصادی فرمانده هان خواب هستند اصلا" فرمانده قابلی وجود ندارد به کار گمارده نشده است
سنگر بندی نشده و کیسه های شن در کار نیست ( واردات آزاد و قاچاق بیداد می کند)
سربازان خط مقدم فرسوده ( واحد های تولیدی) و بدون پشتیبان به امان خدا رها شده اند
راحت می شود وارد شد اصلا درگیری نیاز ندارد چند تیر هوایی کار تمام خواهد کرد
در این سنگر ( دولتی ها منتظر چند سکه ناقابل هستند تا اجازه دهند هر کسی داخل شود)
هیچ مرز و خط قرمز وجود ندارد هیچ خط مشی و تلاش به چشم نمی خورد؟
پس انتخاب دشمن از خرابی ماست.
مطالعه عملکرد دولت در دو سال گذشته نشان می دهد دولت سر در گم و مضطرب است از کسر درآمدها و تقاضای شدید واحد های مختلف به بودجه بیشتر؟
در واقع کل سیستم اقتصادی و مالی دولت فلج شده است عدم هماهنگی و اعلام بی موقع سیاست های نا هماهنگ نشان از بهم ریختگی و عدم برنامه ریزی دارد.
از این سمت دولت می خواهد به بانک های مشکل دار کمک کند از آن سمت اعلام می کند حسابهای با گردش بالای 500میلیون زیر نظر هستند
همین اعلام اشتباه پولهای زیادی را از بانکها خارج خواهد کرد
دولت هم اکنون برای جبران کسر در آمد بیش از بیش دارد به بخش خصوصی بخصوص قسمت ظاهر تولید و کاسبی فشار می آورد تا چهار برابر مالیات افزایش دادن در رکود کمر شکن یعنی خودکشی اقتصادی؟
یعنی اصلا" به فکر آینده نبودن ؟
از این سمت نرخ سود سپرده های بانکی تنزل می دهد
از آن سمت تقاضای گردش مالی بهتر بخش خصوصی طلب کردن و تقاضای سرمایه گذاری کردن بوسیله بخش خصوصی در تولید؟
دو سیاست متضاد با هم هستند که همزمان پیگیری می شوند
آز آن سمت طلب یوزانس خارجی و قراردادهای کلان خارجی که باز پرداخت کوتاه مدت دارند
نشان از آشفتگی و ندانم کاری شدید دارد
این حرکات عینا شبیه حرکات یک تاجر ورشکسته است
که برای بدست آوردن پول هر کار و هر شرایطی را می پذیرد.
در واقع این کارهای آشفته و نابخردانه سقوط این تاجر تسریع خواهد کرد.
بهتر است یکی از وابستگان این تاجر برای کمک به او حتی در هم فکری پا در میانی کند.
برای دولت باید گروهی از دلسوزان اقتصادی دخالت کنند
و گرنه این حرکات وضع را بسیار بدتر خواهد کرد؟
با انقلاب تولید اتومبیل های برقی در اروپا و آمریکا فاتحه فروش و قیمت بالای نفت در ده سال آینده خوانده شد در واقع این کشورهای نفت خیز خلیج فارس اولین زیان دیدگان این انقلاب هستند.
چون بلافاصله سرمایه گذاری برای استخراج میدانهای جدید متوقف می شود.
اعتبار قرار دادهای کشورهای متکی به نفت بسیار تنزل خواهد کرد.
از هم اکنون بسیاری از شرکت های نفتی اروپا بدنبال سرمایه گذاری در سیستم آینده یعنی اتومبیل های برقی و باطری های زود شارژ شونده و طولانی عمر هستند.
تمام اینها برنامه های آینده هستند فعلا نه چیزی موجود است و نه تعداد ماشینهای برقی به یک درصد
هم نمی رسد؟
اما یک شبه ورق برگشت
هر کسی دیر بجنبد دیر برنامه ریزی کند از قافله عقب خواهد ماند؟
آیا باید منتظر باشیم تا نبودن مشتری نفت کل صنعت نفت اقتصاد و کل ایران زمین گیر کند.
هم اکنون باید برای پنج سال آینده برنامه ریزی کنیم
برای اقتصاد بدون نفت برای کار بر روی باطری های جدید
چه اشکالی دارد اکنون یک دانشگاه با هزینه یک میلیارد تومان یک تحقیق جامع برای تحلیل اقتصاد کشور بدون نفت تهیه و روی میز رئیس جمهور بگذارد
این پول یک هفتم هزینه یک هیئت 5 نفره دولتی برای یک کنفرانس عادی به استانبول است خوب این سفر لغو شود این تحقیق دانشگاهی با یکی از دانشگاههای اقتصادی کشور بسته شود
اکنون چه عیبی دارد برای آینده برنامه ریزی گردد.
یک تحقیق بر روی باطری های جدید اتومبیل برقی و نحوه تولید آنها انجام شود. با یک دانشگاه صنعتی ایران قرار داد منعقد گردد.
طبق معمول باید بنشینیم تا پیش بینی سیل هواشناسی وقتی جدی گرفته شود که سیلاب در حیاط خانه جولان می دهد؟
این انقلاب صنعتی همه چیز را در آینده بسیار نزدیک تغییر خواهد داد؟
از فروش نفت تا هزینه کم تردد اتومبیل ها تا مصرف انرژی و حتی فرهنگ زندگی؟
آقای رئیس جمهور شما که صبح از خواب بیدار می شویم یک معاونت جدید برای خود راه اندازی کرده اید یک معاونت هم برای تحقیق و درست کردن برنامه اقتصادی بدون نفت با قید ( فورس ماژور) راه اندازی نمایید؟
چون ساختار سازمان شیوه کار و مدیریت بانکها اشکال اساسی دارد آنها بیماری کهنه و مزمن دارند
بانکها در صورت سالم بودن می توانند معدن و مبنای رشد و تعالی اقتصاد یک کشور فراهم کنند
اما اگر مریض باشند درست عکس این رشد و تعالی اقتصاد یعنی تخریب و ریزش اقتصاد بدنبال خواهند داشت دقیقا نقشی که اکنون بازی می کنند.
بگذارید مثال عملی بزنیم فرض کنید فقط یک شهر داریم فقط هم یک بانک بعد اعلام کنیم هر کس می خواهد ساخت و ساز کند باید در این بانک حساب داشته باشد ( چه صاحب زمین چه پیمانکار چه کارگران و فروشندگان مصالح ساختمانی)
بعد این بانک وام بدهد جهت ساخت ساز خوب پیمانکار کار شروع می کند پول می گیرد در همان بانک یعنی از یک حساب به حساب دیگر بانک ریخته می شود مصالح فروش پول می گیرد و مصالح می فروشد باز پول او در همان بانک می چرخد همه ساخت و ساز این ساختمان در همین بانک انجام می شود
یعنی پولها در حسابها جا بجا می شوند ( گردش می کنند) ساختمان بالا می رود و تمام می شود
یعنی با گردش صحیح پول در یک بانک خود به خود ساختمانها بالا می روند ساخته می شوند بدون اینکه از چرخه خارج شوند
در بیرون ساختمانها در شهر مرتب ساخته می شوند ودر بانک هم پولها مرتب جابجا می شوند یک شهر بزرگ با جابجای صحیح پول ساخته شده
اما حالا این بانک مریض باشد این پول بردارد برای ( سود بیشتر ) خرید خانه یا زمین یا دلالی یا خرید فروش سکه ارز چه خواهد شد در این گردش منظم مالی سکته بوجود آورده و اقتصاد یک شهر در ساخت و ساز و نظم مالی دچار بحران کرده
دیگر ساختمانی ساخته نخواهد شد نیاز به خانه جدید نرخها را بالاتر خواهد برد دیگر وامی برای پرداخت وجود ندارد دیگر پیمانکار و کارگر پول ندارد هزار مشکل دیگر پدیدار می شود.
بله ممکن است بانک مذکور سود بالاتری کسب کند؟
اما به قیمت تخریب اقتصاد یک کشور؟
این بود کاری که بانکهای ما کردند آنها مستوجب ویرانی و حتی تخریب ساختمانهای ساخته شده را فراهم کردند.
این بانکها ساختار سازمانی معیوب دارند کار سنگین روی دوش چند کارمند پیمانی تحویل داری و دریافت و پرداخت است با حقوق های ناچیز و حقوق کلان برای کارمندان دائمی که در روز 20 عدد تراکنش هم انجام نمی دهند
بیست نغر دریک شعبه کار می کنند فقط دو باجه دریافت و پرداخت زیر فشار هستند بقیه مگس پرانی می کنند هزینه یک شعبه با سرقفلی و حقوق مزایا پرسنل به یک میلیارد تومان ماهانه می رسد
اما کل در آمد شعبه هشتصد میلیون نیست ؟
کل سرمایه بانک در املاک و شرکتها بلوکه شده ؟
فقط سپرده مردم است که دست به دست می شود؟
این شد بانک؟ تازه تراز حسابداری هم منفی و نشان دهنده کسری است.
حالا به این بانک کمک شود تا ورشکستگی و اموال خودش پر و حفظ کند اشتباه بزرگی در حق اقتصاد کشور است یعنی ما با دست خود هزاران شرکت و شخص در فشار سود مرکب و بدهی سنگین و ورشکستگی قرار می دهیم تا این بانک از ور شکستگی نجات دهیم
همین پایین آوردن سود سپرده ها بدون اینکه سود وامها تغییر کند که جدیدا از طرف بانک مرکزی اعمال شده ادامه همین داستان است
بانکهای موجود باید دست به اصلاح سازمانی زده تعداد پرسنل را بشدت کاهش دهند سقف حقوق های بیست میلیونی باید بشدت محدود شود
کادر سازمانی بشکل گردشی در پشت باجه خدمت کند
بانک دست به صرفه جویی شدید در خریدها و هزینه ها کند.
تعداد پرسنل ستادی کاهش یابد
بانک فقط به خدمات بانکی اقدام کند ولا غیر
تمام املاک قبل یک ساله باید فروخته شود به هر نرخی؟
تمام معوقات با مصالحه و توقیف اموال نقد شود
بانک مرکزی بصورت آن لاین نظارت کامل بر تمام فعالیت بانک داشته باشد
تا این بانک آماده دریافت کمک دولتی گردد آن هم به شرط در وثیقه گذاشتن تمام شعبات و دفاتر و وثیقه آنها در واقع وجهی بالاتر از ارزش وثیقه یک بانک انجام نگیرد.