راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 584 ) بحران مرجعیت علمی اقتصادی در ایران؟

چند روز پیش دکتر مقصود فراستخواه سخن از بحران مرجعیت علمی در کشور یاد کردند و متذکر شدند تعدد مراکز و مخدوش بودن مرجعیت علمی باعث فاجعه شده است.

مفهوم این گزارش اینست که نامراجع بی کیفیت و کم کیفیت با ایجاد چند صدایی و ایجاد مراکز فرعی با عث مخدوش شدن بیشتر شده اند.

این برای کشوری مانند ایران که دارد از مشکلات متعددی رنج می برد یک فاجعه تمام عیار است.

متاسفانه این وضعیت در اقتصاد بیشتر از سایر علوم دارد کشتار می کند؟

در عین فشار غرب برای خرد کردن اقتصاد ایران و فشار سرمایه داری وابسته داخلی خارجی برای سود جویی بیشتر عدم وجود مرجعیت علمی اقتصادی در ایران فاجعه ای مضاعفتر و سنگین تر را موجب شده است.

از یک سمت خود خواهی و نمایش دروغین علم و آگاهی اقتصادی در حاکمیت خود خسران بیشتری را در اقتصاد موجب شده؟

این موضوع سابقه بس تاریخی دارد در زمان رضا شاه همین مشکل وجود داشت که رضا شاه با قلدری حرف خویش را به کرسی اجراء می گذاشت.

در زمان محمد رضا پهلوی به شکل حادتری بخود گرفت به گونه ای محمد رضا با مزخرفات خواندان تصمیمات اقتصاددانان برای توسعه تصمیم خود را ابلاغ می کرد و فاجعه همان شد که می دانید. ( دکتر کاتوزیان اقدامات راه آهن سراسری به جای غرب به شرق از شمال به جنوب کشیده شد و هیچ اثر اقتصادی تا سالها نداشت فاجعه 150 میلیون دلاری مالیات بر قند و شکر تا سالها رنج بر اقشار ضعیف مستولی کند با دستور صریح رضا خان انجام شد )

بعد از انقلاب این بحران وجود داشت تا شروع جنگ عراق و ایران فقط در این برهه زمانی بود که دولت با تمکین در مقابل شخصیت عالی نسب توانست نتایج حیرت انگیزی را کسب کند.

متاسفانه در تمام سالهای بعد از جنگ که مصادف بود با بازگشت درس خوانده های غربی لیبرالی این مرجعیت بیش از بیش مخدوش شد جناح غربی سمت ها را قبضه کردند و شروع به دیکته کردن اهداف بانک توسعه جهانی و صندوق بین المللی پول در دولت وقت نمودند .

نتیجه فاجعه افزایش شدید ارز در سال 1373 که منجر به شورش اسلام شهر شد که تا قلب تهران ادامه یافت.

در سالهای بعد کماکان حضور غرب گرایان در مسندهای وزرات اقتصاد رئیس بانک مرکزی و شورای سیاستگذاری ریاست جمهوری برای کشور فاجعه های متعددی را رقم زد .

جناحهای سیاسی خود یکی از عوامل این مخدوش شدن مرجعیت علمی اقتصادی کشور بوده و هستند متاسفانه صرف اینکه یک اقتصاد دان وابسته به یک جناح بر دیگران تسلط پیدا کند کافی است تا نظرات او بخشنامه های دولتی را مرتبا تغییر دهند.

این نگاه جناحی در اقتصاد خود یکی از عوامل عقب افتادگی مکرر و افزایش تورم به حساب می آید؟

هر جناح برای خودش برنامه خلق الساعه درست و ابلاغ می کند و بعضی از بخشنامه ها تا سالها بعد از برکناری جناح عامل محل عمل ادارات قرار می گیرد؟

در فقدان برنامه جامع از طرف مرجعیت علمی و اقتصادی کشور برنامه های چهارم پنجم ششم توسعه نیمه کاره ابتر بدون پشتوانه تصویب و حتی اجرایی نشده اند تا جایی که گزارش دیوان محاسبات اعلام کرده حداکثر تا 33 درصد اجرایی شده اند یا اصلا اجراء نشده اند.

خود عالم پنداری و نبود بازخواست بعد از حکومت یک ملغمه مخدوشی ساخته که در دنیا نظیر ندارد.

احمدی نژاد صرحتا می گفت برنامه چهارم قبول ندارم لذا هیچ گاه هم عمل نکرد یا روحانی به بهانه تحریم ها از عملکرد به برنامه خودداری می کرد.

در اجرای سیاستهای نظام هم همین بهم ریختگی دیده می شود لذا سند چشم انداز بیست ساله کشور یعنی سال 1404 از هم اکنون با فاجعه عدم دستیابی و عدم اجراء به مرز منفی هم اعتلاء یافته است؟

 از نظر برنامه بیست ساله چشم انداز ما باید کشور اول منطقه از نظر علمی اقتصادی فناوری با هویت اسلامی انقلابی می شدیم؟

اما فاصله بین آنچه امروز هستیم و آن روزی که این برنامه ابلاغ شد خود فاصله از زمین است تا آسمان؟

همه این فجایع ناشی از مخدوش بودن مرجعیت اقتصادی علمی و اجرایی کشور است؟

کدام مقام و کدام شخصیت مرجعیت اقتصادی به شما داده که چنین ویرانگری می کنید مسئول این فجایع اقتصادی چه کسی است و حتی چه جناحی است .

این سوالات همواره بی پاسخ بوده اند. بر مجلس فرض است که با تصویب قوانینی نظارت بر این تصمیمات ویرانگر را بیشتر کند.

اصلا مشخص نیست مرجع اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است یا دانشگاه شریف یا دانشگاه علامه یا دانشگاه امام صادق؟

اصلا دانشگاه محل مناسبی برای پیدا کردن مرجعیت علمی اجرایی اقتصادی هست ؟

با توجه به اینکه اساتید نوعا نظری درس خوانده اند تا کار عملی و بیشتر تحصیل کرده در نظرات غربی آمریکایی هستند تا نظرات اسلامی ایرانی؟

اتکا کشور باید بر کدام باید باشد .

سوابق تاریخی می تواند در یافتن جواب و پیدا کردن مرجع مورد اطمینان اقتصادی کمک بزرگی بکند. 

پس از انقلاب یک حالت انقلابی در کشور بوجود آمد و مراکز غربی و وابستگان آنان در کشور از مرجعیت علمی و حکومتی حاکمیتی خلع شدند.

شروع جنگ تحمیلی عامل ایجاد وحدت در بین مراکز تصیم گیری و اتکا به تجربیات اقتصادی و علمی آقای عالی نسب باعث شد تا یک رشد عالی و همه جانبه اقتصادی انسانی حمایتی همه جانبه در کشور پیگیری شود ؟

نتیجه کار همراه با تکیه بر توان ملی اقتصادی داخلی و تشکیل ده هزار تعاونی تولید بسیار شگفت انگیز بود؟

بطوریکه نشریه اکونومیست گزارش داد برنامه های توسعه اقتصادی انسانی عمرانی ( جهاد سازندگی ) موجبات ترقی عظیم امید به زندگی افزایش جمعیت از 34 میلیون به 55 میلیون ظرف 1355 تا اواخر سال 1368 امید به زندگی از 55 سال به 74 سال افزایش یافته همه این موفقیت ها ی  ایران در حالی است که جای کارشناسان غربی خالی است.

طرح افزایش سواد آموزی ده میلیون نفری افزایش سریع سرانه درآمدی و اشتغالی کشور به رقم حیرت انگیزی برسد.

همه این عوامل موجبات ترس استکبار جهانی بود لذا سعی کردند بگونه ای عوامل خویش را در کشور جایگزین مرجعیت ملی اسلامی امثال عالی نسب کنند.

لذا داستان آنگونه پیش رفت که دکتر فرشاد مومنی می گوید عدم حضور عالی نسب در کابینه هاشمی رفسنجانی به خاطر حضور غربگرایان و رانت خواهان داخلی رقم خورد؟

اینچنین شد که مرجعیت علمی اجرایی اقتصاد بدست بیگانگان افتاد و تا کنون هم هنوز سر و سامان نگرفته است.

بی شک فجایع سال 1370 تا 1402 فقط با حضور غربگریان و غرب باوران در اقتصاد رقم خورده است .

بی سوادی مدیران اقتصادی که بیشتر نشان از مدارک تقلبی تحصیلات شبانه همراه با کار یا آموزش های علمی کاربردی رزومه سازی دارد بقدری حاد شده است که اظهارات ناپخته آنان خنده و تمسخر دانش آموزان برانگیخته است.

اگرچه در این سالها یک جسته گریخته اعتراضات علمی توسط بعضی اساتید انجام شده اما هیچگاه اثر گذار و قطعی نبوده.

دولتها بیشتر از طریق سانسور مطبوعات ( ممانعت از انتشار کتاب تدریس ) و اشخاص  ممانعت از حضور مطلعین در مقامات یا مجلس ( رد کردن صلاحیت اخلاقی یا تحصیلی ) رقم خورده است در واقع باید گفت پاکسازی حاکمیت از متخصصین منقدان تجربی علمی اقتصاد دانان سابقه 30 ساله دارد.

از سمت دیگر انتشار مجموعه روزنامه های اقتصادی متنوع که یک خط سیاسی اقتصادی غربی را دنبال می کنند با وجود اقتصادی نبودن انتشار آنها و ضرر های چند صد میلیاردی سالانه خود یکی از عوامل ممانعت از اقتصاد سالم در کشور است پشت پرده این نشریات برای مردم مشخص نیست اما راه حالهای غربی آنان همه جا آغشته است بخصوص نجاست پراکنی نیمه علمی قدیمی صندوق پول و بانک جهانی؟

همه این عوامل دست به دست هم داده تا 

هنوز کشور نتوانسته حاکمیت اقتصادی خویش را بدست آورد.

عوامل متعددی در این زمینه نقش بازی کردند.

یک زمینه سازی های انحرافی رسانه ها

دو اثر گذاری منفی جناحهای سیاسی

سه اثر گذاری رئیس جمهور های بدون سواد اقتصادی

چهار بیسوادی مطلق وزراء و معاونین ( بیسوادی اقتصادی )

پنجم بیراه رفتن روساء بانک مرکزی در فقدان نظارت

ششم خیانت خواص به نفع جناحی شخصی و حتی غربی

هفتم دخالت های مکرر در تصمیمات و روندهای اقتصادی ملی ( توسط نمایندگان مجلس و سایر دولتیان )

هشتم غیبت حادثه ساز و بحران ساز حوزه علمیه در اقتصاد

نهم فقدان باور به اصالت اول بودن اقتصاد ( اولویت اول )

دهم قوانین فله ای و ناکارا متضاد .( 28000 هزار قانون مصوب مجلس شورای اسلامی )

اصلی ترین علت بحران به علت فقدان یازدهم و آخرین مرجع رجوع 

و یازدهم فقدان یک استاد مسلم و جامع ملی در سطح کشوری ( فقدان مرجعیت اعلم علمی و عملی )

با همه این مشکلات هنوز هم اعتقاد دارم اگر حاکمیت به عنوان تنها راه به مرجعیت یک شخص یا یک جمع پنج تا 7 نفره تمکین کند بسیاری از مشکلات به سرعت حل خواهند شد.

مشکل اینجاست که منافع عده زیادی در حکومت حکم می کند که کشور سامان نگیرد ( تعارض منافع مسئولان )

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 583 ) سفربخیر آقای دکتر ابراهیم رئیسی؟

میگویند وقتی مجلس اول مشروطه خواست به اقتصاد ایران سروسامان بدهد چند کارشناس خارجی از جمله مورگان شوستر استخدام کرد تا به وضع خراب اقتصاد ایران سامانی بدهد .

الحق که کار او بسیار منظم و تحسین بر انگیز بود توانست به بودجه و حقوق قشون سفرا نظم انظباط کاملی بدهد دست خوانین محلی از وصول مالیات کوتاه کند 8 ماه کار او سبب پرشدن خزانه و نظم انظباط عجیبی در دولت وقت شد.

تا جایی که قشون روس و انگلیس نسبت به اخراج او اولتیماتم دادند اگر چه مجلس نپذیرفت اما انحلال مجلس شرایط اخراج او را فراهم کرد.

دقیقا بعد از هشت ماه نامبرده از ایران خارج شد.

بعدها او کتابی بنام اختناق ایران که شرح خاطرات این هشت ماه بود به نگارش در اورد که از مهمترین اسناد شرایط تاریخی آن دوران به حساب می آید؟

خلاصه این کتاب در دو جمله اینست:

فرار ایرانیان از پرداخت مالیات، برای آنان به صورت یک عادت درآمده‌است و مجبور ساختنشان به ترک این عادت آسان نخواهد بود و تا مسئله مالیات‌گیری دقیق در ایران حل نشود و در این مورد دقت لازم به عمل نیاید هیچ‌یک از مشکلات این کشور برطرف نخواهد شد. قدرت دولت‌ها از مالیات رونق می‌گیرد همان‌طور که در بررسی تاریخ ملل، اضمحلال زمامداری‌ها نیز با مالیات مرتبط بوده.

نکته تاریخی و استمراری این دو جمله اینست کشور سر و سامان نمیگیرد مگر به سر وسامان مالی ؟

اینک پس از 120 سال درست سر نقطه صفر هستیم؟ دقیقا سال اخراج مورگان از ایران 1912 میلادی بوده است 1290 هجری.

اما برداشت دوم اینکه روس و انگلیس نظم یافتن مالی خود را در این سال به شدت مخالف منافع خود می دانستند ؟

و عجیب اینجاست که هنوز هم کشورهای بیگانه سر وسامان یافتن اقتصاد ایران به شدت مخالف منافع ملی خود می دانند؟

در اینجا هم به نقطه صفر بازگشتیم خوب در دوره قاجار و پهلوی بیگانگان هم حضور سیاسی و هم حضور نظامی در ایران داشتند.

شاید دخالت آنان توجیح پذیر بود اما بعد از انقلاب چرا هنوز داستان به همان منوال است؟

بعد از انقلاب یک قشر غرب زده زمام امور اداری سیاسی کشور به مانند گذشته در دست گرفتند که اگر خائن نبودند حداقل اعتقادی به استقلال اقتصادی نداشتند و ندارند.

در بطن موضوع بی لیاقتی بی سوادی بی رقیبی زمینه تاخت تاز اینان هموار کرد؟

تا جایکه یکی از رهبران اصلاح طلب (‌ ق) بعد از دو سال از برکناری دولت منصوبش می گوید من در این مملکت قدرت دارم نفوذ دارم ثروت دارم؟

این موضع چه احساسی را زنده می کند.

رهبر و رئیس جمهور کشور هم جناح او نیستند اما گویی  تسلط آقای دکتر رئیسی مانع تحقق اهداف پلید استکبار و غرب نیست.

در بهترین حالت مفهومش اینست که تسلط آنان بر سمت ها و قوانین به اندازه ای هست که می توانند برای ایران تصمیم بگیرند.

تا همچنان ایران ضعیف اقتصادی وابسته نفت و مقروض همیشه گی باقی بماند؟

آیا این موضوع غیر از اینست که ما تسلط بر برنامه ریزی و اقتصاد خویش نداریم.

غیر از اینست که دولت تدارکات چی دیگران است بر اقتصاد تسلط ندارد بر برنامه ریزی تسلط ندارد.

در بهترین حالت عده ای بیسواد بی خاصیت بی عمل بر مسندهای اقتصادی گمارده که نقش بازی کن بازی دیگران هستند؟

سوال بزرگ اینجاست چرا دولت دکتر رئیسی نمی تواند اقتصاد کنترل کند تورم کنترل کند زندگی اقتصادی مردم تسهیل کند؟

پاسخ این سوال بسیار روشن است ایشان خود در این بازی بزرگ نقشی ندارند ( به دیگران واگذار کرده اند)

اما غفلت ایشان و رئیس جمهورهای قبلی زمینه امتداد خاکستر نشینی اقتصاد ایران را فراهم کرده است.

دقت کنید به جملات ذیل : قال امام علی علیه السلام (ع)

یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ» (غرر الحکم، ص 342)

دولتها سقوط نمی کنند مگر به واسطه این چهار غفلت؟
1ـ ضایع کردن اصول (مسائل مهم)
2ـ سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت)
3ـ به کار گماردن آدم‌های پست
 4ـ کنار گذاردن انسان‌های فاضل

باید اذعان کرد که هر چهار غفلت به شکل افراطی در دولت دکتر رئیسی دیده می شود .

اصلی ترین مسئله کشور اقتصاد است اما فراموش شده ؟

دولت برای نصف گردو بار سفر می بندد 1000 کیلومتر دورتر اما غافل از یک توجه اساسی و حضور در تصمیم گیری های اقتصادی کشور.

ما 200 سال پیش دانش اقتصادی لازم برای برنامه ریزی کلان اقتصادی نداشتیم اما امروز داریم از آن استفاده نمی شود.

همین برنامه هفتم توسعه نشان کامل ناپختگی عجله زدگی و نا کاملی است؟

اگر امروز برای نجات ملی اقتصاد کشور برنامه نریزیم و عمل نکنیم باید گفت فاتحه همه چیز خوانده است.

شکست های پی در پی تیم اقتصادی دولت سیزدهم می دانید چه نتایج غم باری بدنبال خواهد داشت ؟

نگاهی به گذشته کردیم دیدیم چقدر غم انگیز و فرصت سوزانه بوده است بهتر نگاهی هم به آینده نزدیک و دور بیندازیم تا آینده راه هم رصد کرده باشیم

در کوتاه مدت شکست اقتصادی دولت انتخابات مجلس را دگرگون خواهد کرد و جناح مخالف سمت های نمایندگی را یکی پس از دیگری کسب خواهند کرد. اگرچه به اصلاح آنان هم امیدی نیست حداکثر تلاش آنان اینست با غرب ساخت و باختی بکنند نفتی بفروشند لقمه نانی به نسیه به ملت بدهند.

در آنسوی دیگر پرده انتخابات ریاست جمهوری را هم جناح مخالف یا حتی غرب پرستان فتح خواهند کرد و یک دوگانگی رهبری ریاست جمهوری 8 سال دیگر باید تحمل کرد و اینجاست که باید گفت خدا حافظ آقای دکتر ابراهیم رئیسی؟

8 سال دیگر تزویر و نمایش بر صحنه کشور ظاهر شود و ایران بماند ضعف اقتصادی عقب ماندگی تاریخی فقر شورش بدبختی؟

واقعا غیر از آنچه نوشتم شدنی هست؟

بله هست به شرطی که آقای رئیس جمهور قبا و عبا را به زمین بگذارد و وارد گود شود؟

همه مسئولان اقتصادی را برکنار و یک برنامه توسعه گشاورزی صنعتی ملی را پیگذاری و دنبال کند.

دیگر وقتی باقی نیست آقای رئیس جمهور تبعات شکست شما بسیار سنگین تر از این تصمیمات است؟

اصلا فرض کنیم برگشتیم به صد سال قبل سال 1300 از صفر برنامه بگذارید از خلق بخش خصوصی واقعی شروع کنید ؟

اعتبار بزرگترین قدرت دولت است بگذارید روی میز فقط برای توسعه و حمایت از تولید کامل اتومبیل کامیون اتوبوس هواپیما همینطور تولیدات کشاورزی و صنعتی اگر بخواهم یک تصویر از آینده روی میز شما بگذارم 

این خواهد شد بیست میلیون نفر شاغل بیشتر سازنده انواع اتومبیل کامیون اتوبوس هواپیما تولید ناخالص ملی 2000 میلیارد دلاری 

تولیدات کشاورزی 200 میلیون تنی سالانه ؟

این گوشه ای از آینده است اگر بجنبید و گرنه نیازهای امروز کشور و قلت درآمد دولت مردم را فلاکت زده و بدبخت خواهد کرد؟

شما تصویری از اکنون هم ندارید چه رسد به آینده این داستان تلخی است.

هم اکنون کشور به 4500 همت میلیارد تومان وجه نقد نیاز دارد برای اتمام پروژه های عمرانی؟

برای سال آینده نیاز به یکصد هزار کامیون  و یکصد هزار اتوبوس 50 هزار ماشین آلات عمرانی یک میلیون اتومبیل سواری 1000 عدد قطار مترو و راه آهن 100 عدد هواپیمای مسافر بری بزرگ داریم مجموع این نیازها خود به 200 میلیارد دلار در آمد نفتی دارد که امکان تهیه آن نیست؟

لذا اگر امروز دست به این تغییر نزنید باید گفت خدا حافظ  ریاست جمهوری خدا حافظ مجلس اصول گرایی خدا حافظ ..........؟

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 582 ) رابطه بین اقتصاد ایران و بمباران غزه ؟

آیا رابطه مستقیمی بین شدت بمباران غزه و اقتصاد خراب ایران وجود دارد متاسفانه پاسخ آری هست ؟

هر چقدر اقتصاد ایران خرابتر و زمینگیر تر باشد غزه شدید تر و هولناک تر بمباران خواهد شد.

چون برداشت مستقیم آمریکا و اسرائیل اینست که خراب بودن وضع اقتصاد ایران مانع بزرگی برای دخالت ایران در جنگ غزه می باشد.

موضوعی که تحلیل گران شبکه بی بی سی و الجزیره در آن متفق قول هستند.

متاسفانه باید اذعان کرد جنگ نیاز شدیدی به منابع مالی دارد بخصوص اینکه محل در گیری بسیار دورتر از مرز ایران قرار دارد.

حتی دشمن در محاسبات خود به این موضوع اشاره هم می کند.

درخواست مکرر گنگره از بایدن برای توقیف منابع آزاد شده ایران در قطر یکی از ابزار های فشار بر تهران است؟

بطور کلی جنگها برای کشورهای درگیر حفره های از هدر رفت عظیم منابع مالی هستند .

از سمت دیگر نیز قدرت مالی خود یکی از ابزار جلوگیری از جنگ به شمار می آیند.

دقیقا جمله معروف امیر کبیر که گفته بود کشوری که 6 کرور ( میلیون ) مالیات می گیرد(ایران ) با کشوری که 600 کرور مالیات ( روسیه ) می گیرد جنگ نمی کند؟

اگر امروز ایران قدرت مالی ابتدای حکومت احمدی نژاد داشت هرگز غزه بمباران نمی شد و اینگونه مردم به خاک و خون کشیده نمی شدند؟

اسرائیل دقیقا می داند در چه شرایطی می تواند بی حیایی کند کشتار کند.

قدرت اقتصادی تضعیف شده ایران محصول حماقت یک مشت سمت پرست یا خائن است که هنوز بر مصادر اقتصادی ایران حکم فرمایی می کنند.

بر خلاف مدارکشان نه سواد دارند نه تجربه دارند و نه قادرند وضع را بهبود ببخشند .

اگر امروز اقتصاد ایران توانا جاری و زایش داشت کشور اینقدر ضعیف و دست بسته نبود .

چه کسانی در خرابی اقتصاد ایران و امتداد خرابیها نقش داشتند و هنوز هم دارند؟

اینان دستشان به خون مردم غزه آلوده است اینان در جرایم رژیم صهیونیستی شریک جرم هستند.

به نظر موضوع ساده می آید طرف خواسته یک مدتی ریاستش ادامه داشته باشد ؟

اما نمی داند که چه جرم عظیمی را باعث شده است.

هنوز هم اقتصاد کشور در سراشیبی تخریب و تضعیف دارد سیر می کند.

در حالیکه به سادگی می توان جلو اینکار را گرفت و اقتصاد کشور در مسیر توانایی هدایت کرد.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 581 ) شکست اقتصادی دولت رئیسی از خودش ؟

روزهای اول آبانماه هزار چهارصد دو در حالی آغاز شد که بازار از یک رکود بسیار عمیق و فرو ریزی معاملات دارد رنج می برد.

از یک سمت بحران و جنگ غزه در این جریان تاثیر گذار بوده اما حتی دو هفته قبل در ابتدای مهرماه هم هیچ خبری از تحرک بازار برای شروع مدارس وجود نداشت.

قدرت خرید مردم به شکل باور نکردنی سقوط هولناکی را دارد تجربه می کند.

از یک سمت تنزل شدید فروش مواد پروتئینی از سمت دیگر فروش مواد غذایی و میوه حتی لوازم تحریر با رکود 40 تا 50 درصدی مواجه شده اند؟

از سمت دیگر معاملات مسکن به یک سوم روزهای اول سال 1401 رسیده است؟

همه این عوامل دست به دست هم داده تا شاهد رکود عمیقی در فصل کار و کوشش را شاهد باشیم بطور کلی فصل پائیز و زمستان برای بسیاری از مشاغل آغاز پیک فروش و رونق اقتصادی هستند .

اما امسال وضعیت به گونه دیگری رقم خورده افت فروش حتی افت قیمت میوه و تره بار افت قیمت پوشاک رقم خورده است؟

همه این مشکلات که رسانه های کشور هم از آن انتقادمی کنند در حالی اتفاق افتاده که دولت معتقد است رشد اقتصادی بالای چهار درصد را دارد تجربه می کند و وضع رو به بهبود است؟

اما آمارها نشان از فرو ریزی اقتصاد مردمی بومی و محلی دارد.

خوب فروش در بعضی صنایع از جمله نفت و معادن بهبود داشته اند اما این رشد ربطی به درآمد مردم ندارد؟

هنوز هم موتور تورم با قدرت جهنمی خود دارد درامدهای مردمی را می بلعد؟

قدرت خرید خانوارها روز به روز در حال کمتر شدن است.

از سمت دیگر روز به روز شاهد افزایش دست فروشی و تکدی گری هستیم؟

هنوز هم تورم مواد غذایی بالاترین رتبه را در انهدام اقتصاد خانوار به عهده دارد.

هیچ یک از اهداف اعلامی دولت برای رونق و ارزانی محقق نشده یا بسیار کم اثر و مقطعی بوده است؟

اما دلایل همه شکستها بالا خلاصه می شود در دو پدیده بی تجربه گی و کپی برداری ناشیانه از دست دیگران بوسیله مسئولین اقتصادی دولت رئیسی ؟

هنوز هم اعتقاد دارم مردان اقتصادی دولت مار خورده افعی شده نیستند نه برای منفعت شخصی ( موضوع فساد شخصی نیست ) نه برای منفعت عامه مردم؟

هنوز هم دولت نیاز به تعویض اساسی نیروهای کم تجربه و ناموفق خویش دارد؟

اگر همین امروز انتخابات ریاست جمهوری ایران دوباره برگذار شود آقای رئیسی اولین رئیس جمهور تک دوره ای کشور خواهد بود بدون شک فاقد آرا مردمی بوده حتی در مقابل ضعیف ترین کاندیدای ممکن شکست خواهد خورد؟

اما کالبد شکافی این شکست: 

دو تصمیم دولت رئیسی عامل بوجود آمدن این شکست خود کرده هستند 

اول تصمیم به افزایش مالیاتهای گوناگون و تعریف پایه های جدید مالیاتی سهم سنگین را در شکست به عهده دارند .

دوم اتخاذسیاست انقباضی مالی بخصوص در مورد وام های خرد و متوسط عامل دیگر این شکست هستند.

هر دو تصمیم موجب فقیر تر شدن بیشتر مردم و رکود فلج کننده برای اقشار ضعیف تر گردید.

در دراز مدت هر دو این تصمیم موجب خود زنی دولت خواهد شد سال جاری و سال بعد با افت درآمد مالیاتی و تقاضای بیشتر برای یارانه و سوخت ارزان و نان ارزان روبرو خواهیم بود ؟

در این اوج بحران اقتصادی و رکود افزایش مالیاتها یک خود زنی نابخردانه بود که تیم اقتصادی مجلس و دولت آن را روی میز گذاشتند؟

همانطور که قبلا هم گفته بودم اداره مالیاتی  کشور فاقد اطلاعات کامل از گردش مالی و جغرافیایی اقتصادی کشور است .

اگر چه اخیرا بانک ها گزارش گردش مالی اشخاص به اداره دارایی ارسال کرده اند (‌آن هم غیر کامل انتخابی و غیر اصولی بوده تازه شامل همه بانک های کشور نمی باشد؟‌)

ولی در فقدان اطلاعات کامل عملکرد اداره دارایی خلاصه شد به افزایش همگانی پایه های مالیاتی و افزایش غیر عقلانی کلیه کسانی که صاحب پرونده مالیاتی بودند.

این عملکرد باعث ایجاد بحران در بسیاری از بنگاه های اقتصادی شد.

از سمت دیگر سیاست انقباضی موجبات افت فروش هنگفت در مناطق متوسط و جنوب شهرها گردید؟

بگونه ای که بسیاری از مغازه های مناطق محروم اقدام به بستن محل تجاری خود کردند حتی شواهد نشان می دهد صاحبان بعضی از مغازه های خرده فروشی در حالی محل کسب خود را بسته اند که فاقد شغل بوده و حتی دست فروشی می کنند؟

این نشان عمیقی از فشار هزینه های دولتی اعم از مالیات بیمه عوارض و فشار سیستم اداری به بازار کار دارد.

همه این عوارض در حالی است که اینک پنج ماه تا آخر سال باقی است مطمعنا امسال هم کشور تجربه یک تورم 40 تا 50 درصدی را تجربه خواهد کرد.

و دولت با کسری منابع همچنان با ناترازی بانک ها (‌ ناترازی به اضافه خیانت به اضافه زیاده طلبی به اضافه بنگاه داری به اضافه بانک خواص و خویشان بودن ) ناترازی انرژی و نا ترازی صندوقهای بازنشستگی و ناترازی بیمه های تامین اجتماعی و بحران در شرکت های دولتی ( ضرر ده و حقوق پاداش کلان ده سهم خواه ) روبرو هست؟

بانک مرکزی هم مشغول میخ زدن بر تابوت اقتصاد ایران بوده به گمان خویش دارد خدمت می کند؟

بر مردم دست بر گلو ایستاده تا خفه کند اما با خطا کاران بانکی ارزی  مماشت دوستی می کند.

با این توصیف باید منتظر اعتراضات مردمی بود یا استیضاح دولت؟

این روند در حالی بود که دولت شعار می داد سرمایه های مرده را به تولید خواهد برد و رونق اقتصادی رقم خواهد زد؟