راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 571 ) چک صیادی یا " کمربند انتحاری "

افزایش شدید چک های برگشتی مسئولان بانک مرکزی دولت روحانی را بر آن داشت تا یک قانون جدید چک  تحت عنوان چک صیادی به اجراء بگذارند.

من همان تاریخ هم با این قانون چک مخالفت کردم اگرچه از کل ماهیت سخت گیری و درج آمار در بانک مرکزی و بعضی  محدودیت ها استقبال کردم

اما همان تاریخ گفتم این قانون دارای نواقص اساسی است و شکست خواهد خورد نیاز به بازبینی دارد.

اما مسئولان بانک مرکزی در زمان اقای سیف این قانون پیش نویس کرده و در زمان تصدی آقای همتی در تاریخ 1397/08/29 به اجراء گذاشتند

در این قانون جدید شدیدترین محرومیت ها برای اشخاصی که چک شان برگشت می خورد در نظر گرفته شده مانند مسدودی همه حساب های صادر کننده چک ( اشخاص حقوقی تمام حسابهای با کد ملی مربوطه و برای اشخاص حقوقی تمام حسابهای شرکتی )

عدم دریافت وام عدم دریافت گواهی مسدودی تمام وجوهی که بعد از برگشت چک به حساب مربوطه واریز شود عدم دریافت دسته چک جدید ثبت در سابقه مشتری مربوطه و بسیاری محدودیت های دیگر؟

هر یک از این مجازات ها می تواند یک شخص یا یک شرکت به خاک سیاه بنشاند؟

در واقع کسی که چکش برگشت خورده دیگر حق زندگی اقتصادی ندارد باید اقتصادش بمیرد؟

فرض کنید چک شما برگشت خورده دیگر دسترسی به هیچ یک از حسابها یا کارت بانکی خود ندارید حتی نمی توانید کارت بکشید و یک نان بخرید.

پس فقط بستن حسابهای شخص نیست حق تغذیه حق خانواده حق آب خوردن و شاید بشود گفت حق نفس کشیدن هم ندارید؟

کجای این مجازات با قوانین اسلامی خوانایی دارد.

آن کسانیکه این قانون نوشتند بسیار زورمدارانه دستور گونه و دیکتاتورانه خواستار پایان گرفتن برگشت چک بودند و نشانی از درایت حقوق انسانی حقوق اسلامی در اندیشه آنان دیده نمی شود.

درست همانند زورگیران اسلحه کشیده در تاریکی که کسی را لخت می کنند فکر می کردند قانون نوشتند و دیگران هم بدون اندیشه تصویب امضاء و ابلاغ کردند. ( حتی بدتر از زور گیران بسیار دیده شده زور گیران با عودت اندکی از وجوه سرقت شده برای کرایه یا غذای طرف موافقت کردند)

اصلا ببینیم چرا چک ها برگشت می خورند.

آمار نشان می دهند در موقعی که رکود اقتصادی وجود دارد بخصوص وقتی قیمت ها افزایش پیدا می کنند و مردم قادر به تهیه مایحتاج خود به شکل سابق نیستند لذا فروش به شدت افت کرده و تعداد چک های برگشتی به شکل معنا داری افزایش پیدا می کنند.

بررسی میدانی حاکی از برگشت بیشتر چک در مناطق محروم است بگونه ای در آمار بانک مرکزی تعدادچک های برگشتی سه استان چهار محال بختیاری خراسان جنوبی و خراسان شمالی در سال 96 به حدود پانزده درصد هم رسیده بود در حالی که آمار چک برگشتی در تهران و شهرهای بزرگ زیر 9 درصد بوده

همینطور وقتی دولت وجه گندم خریداری از کشاورزان یک منطقه ( خوزستان )‌ پرداخت نمی کند یا بسیار دیر پرداخت می کند چک های برگشتی  مناطق کشاورزی به شدت افزایش می کند حتی گاهی تا 40 درصد هم گزارش شده.

پس کسی که چکش برگشت خورده همه تقصیرها را به گردن ندارد.

در دوره کرونا افزایش شدید در چک های برگشتی مشاهده شده که ناشی از افت شدید کسب کارها و بخصوص تعطیلات احمقانه و ناخواسته دولت روحانی بود؟

اصلا وقتی دولت پرداخت در یک حوزه ای متوقف می کند به علت نداشتن بودجه مانند طلب تولید کنندکان برق یا وجوه پیمانکاران ساخت جاده و اسفالت چه موج عظیمی از عدم پرداختها را در زیرمجموعه ها خواهیم داشت اعم از عدم دریافت حقوق نیروگاههای خصوصی پیمانکاران برگشت چک های حوزه مربوطه ( اصلا تمام مشکل امروز کمبود برق ناشی از تخریب پرداختهای حوزه نیروگاهی بود که در دولت روحانی انجام شد.)

خلاصه کلام در بعد کشوری وقتی بزرگترین بازیگر اقتصادی کشور دولت نمی تواند خود و کشور اداره کند (پرداخت کند در واقع چک دولت است که برگشت می خورد چک های چند هزار میلیارد تومانی )  طبیعی است موج های عظیمی از عدم نقد شوندگی در زیر مجموعه ها داشته باشیم اعم از شرکت های دولتی خصوصی و کسب کارهای کوچک. 

حالا دقیقا حساب کنید یک کارخانه دار که چکش برگشت بخورد تمام وجوه موجودش قفل خواهد شد چگونه حقوق کارگران پرداخت کند چگونه وجوه آب برق و بسیار ضروری پراخت کند این دقیقا خفه کردن قانونی نام دارد اصلا از آن بالاتر کمربند انتحاری است که منفجر می شود هم خود صاحب چک می کشد هم تمام اطرافیان خواهد کشت یا مجروح خواهد کرد به اندازه نزدیکی به انفجار چک برگشتی؟

خوب هیچ بررسی کارشناسی نداریم از آسیب شناسی بستن تمام حسابهای چک برکشتی آمار وجود نداریم چند کسب کار چند کارخانه با این قانون نابود شده 

اما شواهد حاکی از درگیری بسیار با قوانین فوق توحش است؟

که نه با سابقه تاریخی ایرانی و نه با سابقه تاریخی اسلامی خوانایی دارد.

در بسیاری از متون تاریخی حتی اکنون در بسیاری از مناطق ایران اگر یک نفر سرمایه اش را از دست بدهد مردم کمکش می کنند حتی دامداران به چوپان گله از دست داده بر اثر سیل هر کدام یک گوسفند هدیه می داده یا می دهند.

در راه مانده را کمک می کنند قرض می دهند هر چند ناچیز اما فرهنگ ما این است نه انتقام گیری نه مجازات غیر عقلانی 

بدهی است با توجه به درج سابقه چک های برگشتی در بانک مرکزی تعداد کسانیکه بخواهند از وسیله چک سوء استفاده کنند دزدی کنند به شدت پایین آمده

لازم است هرچه زودتر با تجدید نظر در این قانون چک به اقتصاد در تحریم مردم ایران کمک کنیم

وقت آن است که با سرعت نسبت با ابقا چک به عنوان یک عامل گشایش در رکود نسبت به راه افتادن اقتصاد کشور کمک کنیم.

آمار چک های مبادله شده سال 1395 و 1396 نشان از تبادل بیش از یازده میلیون چک به ازای هر ماه دارد در حالیکه این آمار پس از قانون جدید چک به نصف 6 میلیون سقوط کرده 

بخصوص افت معنا دار ارزش و مبالغ چک نشان از دسترس خارج کردن یک وسیله پرداخت دارد. ( با توجه به قیمت ارز در سال 95 و قیمت ارز در سال 1402 باید شاهد افزایش 20 برابری ارزش چک ها باشیم که نیست حداکثر 6 برابر و افت تعداد چک ها در کل کشور)

قوانین احمقانه همراه با تحریم آمریکا چه جنایتی بر علیه کشور که نکردند

متاسفانه هنوز هم جنایت هم ادامه دارد.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 570 ) انتخابات 1402 نمایندگان مجلس بایدها و نبایدها؟

هفته گذشته اولین گام انتخابات مجلس شورای اسلامی با ثبت نام نزدیک به پنجاه هزار نفر انجام شد برای هر کرسی نمایندگی 170 داوطلب این خود یک فرصت و در بطن موضوع یک فاجعه است؟

استقبال بسیار بیش از نرم محلی و جهانی گویای دو مشکل اساسی است یا داوطلبان حد و حدود را نمی شناسند یا اینکه منافع نمایندگی آنقدر زیاد است که به تمام مشکلات و ناملایمات آن می چربد.اگر چه دو جناح سیاسی کشور برای تصاحب کرسی ها لشگر کشی کرده اند حتی اصلاح طلبان که دعایه تحریم را هم دارند بسیاری اشخاص ناشناس روانه ثبت نام کرده اند.

باید اذعان کرد هردو اما کفه منافع مادی و سیاسی بسیار سنگینتر است.

خوب سوال اینجاست چرا اینگونه شد؟

چند سال پیش یکی از روزنامه های مطرح کشور کایکاتوری را چاپ کرد که یک نماینده مجلس با موتور گازی درب داغون به مجلس می رود با بنز آخرین مدل باز می گردد. این خود گویای فاجعه پیش آمده است چه شده که منافع کشور در مجلس اینچنین معامله می شود؟

قوانین بالا دستی نظارت چرا وجود ندارد.

اگر بگوییم مجلس خود قوانین نظارت بر نمایندگان تصویب خواهد کرد یا قبلا کرده مشکل تعارض منافع وجود دارد کدام کشور در دنیا سراغ دارید چنین موضوع احمقانه ای را قبول کرده باشد غیر از کشورهای بسیار عقب مانده ؟

متاسفانه چنین قوانینی وجود ندارد یا بسیار ناقص و ناکافی .

صرف این حجم عظیم کاندیدا ها نمی توان گفت که استقبال خوبی از انتخابات شده است چون هنوز تا پایان کار وقت زیادی مانده کار زیادی مانده که باید طی شود؟

قسمت دوم قضیه بضاعت اندک ثبت نام کنندکان است منظور از بضاعت اندک قلت سواد اطلاعات معلومات سیاسی حقوقی تاریخی و حتی اسلامی است.

اگر چه با انبوه مدارک تحصیلی روبرو هستیم اما تاریخ نشان می دهد نمایندگان مجلس اول که بیش از 56 نماینده زیر دیپلم داشت بسیار با سواد تر از نمایندگان مجلس چند دوره اخیر بودند؟

همین تصویب مدارک تحصیلی کارشناسی ارشد مصداق تعارض منافع بوده و هست چرا که بنیانگذاران انقلاب شرایط سهلی برای نمایندگی قرار دادند که حاکمیت راه را بر کاندیداهای مختلف نبندند .

حتی متن مذاکرات تصویب همین بند مدرک تحصیلی نشان می دهد بیم جلوگیری و ممانعت وجود داشته؟

اما نظازت فرا قوه ای حاکمیتی حکم می کند نمایندگان بعد از انتخاب  تحت نظر بیشتری قرار گیرند تا امکان سوء استفاده نباشد ؟

حتی در بعضی کشورهای اروپایی دریافت یک هدیه ناقابل مانند گلدان مصنوعی و طبیعی زیر بیست یورو هم ممنوع است و نماینده باید دریاقت هدیه گزارش کند از چه کسی گرفته بابت چه بوده حتی هدیه فامیلی خواهر به برادر یا پدر به فرزند ممنوع یا باید از طریق ناظر و هیئت نظارت انجام گیرد؟

چقدر حساسیت وجود دارد درستش هم همین اینست اینجا یک اتومبیل خارجی هدیه شده آب هم از آّب تکان نخورده خانه شغل استخدام سکه طلا بیشترین موارد مطرح در بسیاری از موضوعات مناقشه برانگیز است؟

تاریخ مجلس ایران نشان می دهد بیشترین هدیه ها در مورد استیضاح وزراء پرداخت شده که نقص بزرگی است

نکته دوم نمایندگان عدم کفایت اطلاعات معلومات در موارد موضوع قانون مورد تصویب است؟

وقتی از 280 نماینده فقط ده نفر می تواند در مورد قانون محدودیت های پلتفرمهای خارجی بحث کند یا نظر بدهد ( اجتهاد کند ) معلوم است بار قانونی و پشتوانه فکری و ثبات تصمیم گیری آن بسیار محل اشکال است؟

من هنوز هم اعتقاد دارم از کاندیداها باید امتحان کتبی گرفته شود تا سطح سواد آنان مشخص شود حداقل پنجاه درصد کسانی که حداقل های لازم نداشته اند حذف شوند.

بیشترین حساسیت باید در مورد سواد رسانه ای سیاسی قوانین سابق و حتی تاریخ سیاسی 250 سال اخیر ایران و جهان باید باشد متاسفانه در این موارد هم شاهد حفره های تاریکی عظیمی هستیم؟

اصلا اعلام لیست های جناحی بیشترین ضربه را به استقلال مجلس و نمایندگان زده است؟

لیست های که نه بر اساس لیاقت و منافع کشور که بر اساس منافع جناحی امکان رای آوری امکان تصاحب جناحی تنظیم شده و می شوند؟

خبر متقن دارم افرادی که حتی ممکن است در برخی لوایح استقلال رای داشته باشند و خلاف نظر جناح مربوطه رای دهند از لیست ها حذف می شوند.

خطر بعدی نفوذ دامنه دار مافیاها در تصمیم گیری های نمایندگان است؟

بارها دیده شده که سخنرانی های غرایی نمایندگان داشته اند بر علیه خودرو سازان یا خوراک و رانت صنایع و غیره که با احسن احسن قریب به اتفاق نمایندگان روبرو شده اما در لحضه رای گیری خلاف جو مجلس موضوع رای نیاورده و بیشتر به منفعت خودرو سازان و رانت بران تمام شده ؟

این نمایش جلو دوربین ها و رای های زیر میز چه مفهومی دارد بگذارید بدون پرده صحبت کنیم  نظارت کافی وجود ندارد هم از نوع قانونی هم از نوع مخفی .

آفت دیگر مجلس نمایندگان شغلی هستند پزشکانی که برای پزشکان رای جمع می کنند قانون می نویسند  سهمیه رانت اختصاص می دهند همینطور برای منطقه ای خاص یا قرار دادی خاص یا واگذاری خاص و شرکت گسترده سینه چاکان ذینفع؟

آفت بعدی دخالت مکرر نمایندگان در عزل و نصب ها است؟

افت بعدی دستور دادنهای نمایندگان به وزراتخانه ها و ادارات است چه برای مجوزها یا استخدامها یا واگذاری ها ؟

همه این مشکلات نیاز به قانون چارچوب و الزامات قوه ای و فرا قوه ای است 

این آفت ها مجلس را در بعد تصمیم گیری آسیب پذیر و خنثی خواهد کرد؟

اینجاست که داستان هجوم قومی جناحی سیاسی به ثبت نام مشخص می شود .

موضوع بعدی تعداد نمایندگان می باشد طبق قانون قرار بوده هر ده سال با توجه به افزایش جمعیت و مهاجرت مردم تعداد نمایندگان مجلس افزایش پیدا کند ظاهرا دولت علاقه ای به این بند ندارد چون افزایش نمایندگان یعنی افزایش بودجه مجلس افزایش حقوق افزایش امکانات همگی اینک در معذوریت قرار دارند؟

اگر چه افزایش نمایندگان می تواند به افزایش کارایی افزایش دانش و محتوای مجلس ختم شود منتها با رویه فعلی این موضوع امکان پذیر نیست؟

یکی از مشکلات نمایندگی مجلس همین لیست های جناحهای سیاسی است که برای کشور مخاطره آمیز شده است؟

جناحها به کیفیت کار توجهی ندارند اصلا چگونه امکان پذیر است مردم تهران 30 نفر در لیست از لحاظ صلاحیت بررسی کند لذا شاهد رای گیری فله ای خواهیم بود .

پیشنهاد دارم مناطق 22 گانه شهرداری تهران هر کدام یک نماینده شهر ری 2 نماینده و مناطق حاشیه شهر یک نماینده مستقل داشته باشند تا هم شناسایی مردم راحتر صورت بگیرد هم از لیست های فله ای جلو گیری شود

حتی شهرهای بزرگ مانند مشهد شیراز اصفهان هم برای مناطق شهرداری نماینده داشته باشیم.

موضوع اصلی مغفول مانده در انتخابات مهندسی "کیفیت" "ساختار" "آرایش فقهی " "آرایش تخصصی" نمایندگان است؟

کاربرد مجلس تصمیم گیری در سخت ترین مهمترین موضوعات کشور و طرح قوانین  جاری اقتصادی سیاسی و آینده نگری برای هشتاد پنج میلیون نفر است؟

این سازمان نیاز به چه تخصص های دارد؟

این ماشین سیاسی فرهنگی اجتماعی نظامی دیپلماسی برای راه بری به چند مهندس ساختمان یا رایانه یا الکترونیک یا فقیه کامل و دکتر نیاز دارد

اصلا چارت سازمانی چیست نقش راه کجاست؟

مگر می شود برای مهمترین مرکز تصمیم گیری کشور حداقل ها را نداشته باشیم؟

متاسفانه باید گفت نداریم نه تنها نداریم بلکه ابتدایی ترین شکل درخواست بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران  امام خمینی را هم سر لوحه کار قرار ندادیم؟

ایشان می گفتند ما برای مجلس احتیاج به نمایندگانی داریم که مطلع بر اوضاع سیاسی جهان باشند کشور در مقابل دنیا راهبری کنند مجلس نیاز به متخصصین مختلفی است که کشور به آنها نیاز دارد. (صحیفه نور جلد 7 ص 13 )

فقط تفسیر همین دو جمله کافی بود تا مجلس دست به انتشار تخصص های مورد نیاز بزند؟

با توجه به کمسیونهای مختلف مجلس پیشنهاد زیر می تواند مبنی فراخوان کاندیداهای مختلف باشد؟

آنچه که نیاز هست فراخوان بشود نه آنکه از 280 نماینده مجلس 80 عدد معلم 70 عدد روحانی 45 عدد فعال اسلامی هیئتی و باقی هم بصورت دیمی انتخاب شده باشند؟

نتیجه کار مشخص است بعد از تشکیل مجلس تازه می فهمیم 13 کمیسیون تخصصی مجلس فاقد داوطلب موثر و مطلع و کامل است؟

کمیسیونهای 1- آموزش و تحقیقات 2- کمسیون اجتماعی 3- اقتصادی 4- امنیت ملی و سیاست خارجی 5-انرژی 6-برنامه بودجه 7-صنایع و معادن

8-عمران 9-فرهنگی 10- کشاورزی آب منابع طبیعی

همواره با نقص و فقدانها تشکیل شده و نمایندگان مدعی حرفی برنامه ای برای مطرح گردن نداشته اند؟

این موضوع ثابت می کند باید برای پذیرش حداقل ده متخصص کامل در هر کدام از موارد بالا باید سهمیه قائل شد حتی نماینده از قبل برای کمیسیون مربوطه خود را کاندید کند؟ ارزیابی شود.

چه اشکالی دارد مجلس اعلام کند تعداد کاندیداها در مورد کشاورزی منابع طبیعی و آب نیاز به بیست یا 30 یا 50 کاندید دیگر داریم؟

یا اصلا برای هر کمیسیون از قبل 50 کاندیدا ثبت نام شود ( کاندیذای متخصص مطرح با علم و دانش روز)

این مختصری از مشکلات ما است در طرح و تصویب قوانین امید است مورد توجه قرار گیرد؟  

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 569 ) جنگ ادراکی رسانه ها برای شکستن اقتصاد ایران.

بزرگترین تهاجم رسانه ای ادراکی پس از حملات به روسیه برای جنگ اوکراین اینک دارد بر علیه اقتصاد ایران در حوزه مسئولین و مردم ایران انجام می شود این بزرگترین تهاجم از نوع خودش است که همزمان با حملات برضد حجاب و حاکمیت فکری جمهوری اسلامی ایران انجام می گیرد.

متاسفانه حملات ترکبیی رسانه ای در مسئله حجاب بسیار علنی و مطرح شده اما حملات ترکبیی بر علیه اقتصاد با چراغ خاموش و زیر بطنی ادامه دارد .

من آثار این حملات بر علیه اقتصاد ویرانگر تر مخرب تر از مسئله حجاب می دانم؟

در مسئله حجاب قشری تلفات خواهیم داشت اما در مسئله اقتصاد ستون فقرات کشور پایه و اساس زندگی کشور مختل مجروح مصدوم و شاید هم فرویزی تجربه کند خواهیم داشت عمق بنیادین تمام قدرتهای نظامی سیاسی اجتماعی اقتصادی مورد هدف گیری قرار گرفته است.

هدف اول این هجوم ایجاد توهم و اشتباه شناختی در مسئولین اقتصادی کشور است که تا حدود زیادی هم موفق بوده است.

اشتباه شناخت و دریافت فرعی به جای مشکل اصلی هدف این تلقین شبانه روزی هست.

این حملات با همکاری همزمان رسانه های لندنی عربی ایرانی خارج از کشور و رسانه های داخلی کشور دارد انجام می شود.

رسانه های اجتماعی موبایلی هم همین شیوه هجوم در بعد شخصی اخباری داستانی تصویری هنری سلبریتی دارند به موازات دولتهای خارجی دنبال می کنند.

هدف ایجاد یک جو و راه حل اشتباه در ذهن مسئولان خودی برای درمان مشکلات اقتصادی کشور هستند.

رسانه های داخلی همزمان همان اهداف با کمک اقتصادانان ایرانی اروپایی دارند در ذهن مسئولان بمباران می کنند.

درست مانند کتاب " نیکوکاران نابکار " اثر هاچون چنگ دارند راهی را نشان مسئولان ایرانی می دهند که خود نرفته اند.

درمانی را نشان می دهند که خود دام است؟

دام شکست دام تسلیم دام تضعیف دام تکذیب دام تحقیر دام تحریف دام  تعویض شکست شان با پیروزی.

به قول چامسکی پژوهشی هوشمندانه که نسخه درمان بدلی را تشریح و تبین می کند این کتاب برملا کرده است؟

وقتی کشور نیاز به آرامش اقتصادی و گردش منظم کالا و پول دارد اینان نسخه های انقباضی جمع آوری پول به عنوان راه حل ارائه می کنند و برای نسخه خود هزاران دلیل واهی می تراشند.

هزاران مصاحبه اصلی و بدلی روی میز می گذارند اخبار دست چین خود را منعکس می کنند.

اشخاص مورد وثوق خود را با عنوان استاد بین المللی اقتصاد روی میز خود می گذارند.

برای اینکه در ذهن مدیران اقتصادی کشور این تصویر سازی اشتباه را جابیندازند که اینک تورم افزایش می یابد باید جلو تزریق پول به اقتصاد را بست حتی نه کنترل که باید مطلق جلو آن را بست؟

دقیقا همان کاری که دولت روحانی در پنج سال قبل از تحریم های همه جانبه انجام داد و اقتصاد کشور به شدت ضعیف و آماده حملات تحریمی اقتصادی غرب کرد.

دقیقا بازی در پازل زمین زدن اقتصاد ایران این حرکت را انجام داد.

در حالیکه بسیاری از مسئولان وقت اقتصادی نمی دانستند دارند در زمین کی بازی می کنند؟

این دشمن بود که زمینه سازی کرد یک آتش تهیه بسیار سنگین بوسیله رسانه های خودی بر علیه تورم ایجاد شد که هرگز در کشور سابقه نداشت.

تمام رسانه های اصلاح طلب در هجوم نقش اساسی داشتندمتاسفانه کار به جای رسید که حتی رسانه های اصول گرا و ملی خودی هم گول خوردند و شروع کردند در همان پازل بازی کردن مقاله نوشتن حتی رادیو و تلویزیون هم عقب نمانده با برجسته سازی حرکت تکمیل کردند.

در سیاست انقباضی تا آنجا پیش رفتند که بیش از یکصد هزار شرکت واحد کسب کار و تولیدی ورشکست از دور برای همیشه خارج شدند؟ 

فقط در بحث تولید 14800 واحد ورشکسته روی دست ملت باقی ماند .

در عین اتخاذ سیاست اقتصادی انقباضی سیاست درب های باز اقتصادی برای همکاری بیشتر با غرب دنبال شد.

این سیاست دربهای باز باعث شد تمام سرمایه های ارزی کشور هم برای واردات اقلام مصرفی و تولیدی کشور از دست برود؟

در نتیجه به یک کشور بسیار آسیب پذیر از جهت اقتصادی تبدیل شدیم؟

وقتی تحریمها شروع شد بخش خصوصی بکلی زمین گیر و از کار افتاده بود.

بخش دولتی هم با ارز 4500 تومانی و توزیع ارز مسافرتی وارداتی قریب 85 میلیارد دلار و 65 تن طلا را با اتخاذ سیاستهای اشتباه نابود کرد؟

لذا کشور ثروتمندی مانند ایران برای واردات مواد غذایی خود محتاج ارز شد؟

مفهوم عملیات بالا مانند اینست که شما تمام سه خاکریز دفاعی کشور در یک پازل حساب شده در اختیار دشمن قرار دهی و نیروی خودی خلع سلاح تحویل دشمن دهید؟

تعجب اینجاست که تمام این عملیات با همراهی و آتش تهیه رسانه های اصلاح طلب و تایید تشویق رسانه های آنطرف آب انجام شد.

بیش از یکصد استناد از روزنامه های داخلی را می توان به عنوان استناد قطعی برای این عملیات فریب روی میز گذاشت.

کافی است چند نسخه از روزنامه های آن روز را دنبال کنید خواهید دید این تهاجم چقدر اصولی و هماهنگ اجراء شده است.

اما امروز هنوز هم پروژه " عقیم سازی " دشمن ادامه دارد اصطلاحی که اولین بار مورگان شوستر در کتاب " اختناق ایران " در مورد عقیم سازی دولت ایران توسط انگلیس و شوروی سابق بکار برد؟

امروز هم داستان به همان گونه است نه با تفنگ دو سرباز روسی برای ترور صنیع الدوله برای قتل بودجه استقلالی تاریخی ایران

که ترور فرهنگ و باور ملی با تفنگ رسانه ای غرب است.بدست سربازان فرهنگی گول خورد بی جیره مواجب اغفال شده ایرانی ؟  

امروز شدیدترین آتش تهیه بر باور دولت مردان ایرانی ریخته می شود که برای مقابله با تحریم و رکود به راه حالهای لیبرالی آنان پناه ببرند؟

برای مقابله با تورم بهره بانکی افزایش دهند برای مقابله با با تورم جریان ورود پول را به اقتصاد ببندند آن هم فقط برای فقرا

برای مقابله با آمریکا به روسیه و چین باید پناه برد.

برای مقابله با کمبود بودجه به مالیات گیری آن هم از نوع مغولی باید امید بست؟

برای مقابله با گرانی باید دست به واردات دولتی زد؟

برای مقابله با بیکاری باید آمار سازی کرد؟

برای مقابله با رسانه ها باید دست به صحنه سازی زد؟

نتیجه برای هر مشکلی راه حلی در جیب دارند که سرمنشاء تمام آن به بدبختی بیشتر منجر خواهد شد.

پس کجاست اتاق فکر جنگ چند بعدی ترکیبی اقتصادی فرهنگی سیاسی نظامی تدافعی کشور؟

نکند فکر کنیم دولت چنین اتاق فکری دارد؟

دولت خود اولین قربانی چنین صحنه سازی باور سازی است.

دولت چرخ زیر پای فشارها است اکنون در حال پرس شدن است مگر ابتکار عملی شاهد باشیم  

نه فقط کشورهای خارجی که مافیا های داخلی هم برای رسیدن به اهداف خود در رسانه ها جو سازی می کنند علاوه بر لابی گری در مجلس و دولت رسانه ها را برای رسیدن به اهداف نامشروع خود بکار می گیرند بسیج می کنند.

اینجاست که نقش اندیشمندان اقتصادی سیاسی داخلی و جهاد تبین بسیار اصولی می شود.

متاسفانه رسانه ملی در این افشاگری نقش بسیار ضعیف و شاید گفت نزدیک به صفر ایفا کرده است.

در بعد سیاسی صدا سیما دهها کارشناس دارد اما در نقش خنثی سازی حملات رسانه ای اقتصادی حتی یک برنامه روی آنتن نرفته است؟

این جنگ را من اسمش را می گذارم مادر جنگ ها ؟

چرا مادر جنگها : چون تمام سرنوشت 150 سال حرکت مردم انقلابی ایران در جنگ تعیین خواهد شد.

شکست اقتصادی دولت زمینه شکست در تمام جبهه های نظامی سیاسی دیپلماتیک منطقه جهانی بدنبال خواهد داشت.

گول خوردن وزیر اقتصاد گول خوردن رئیس بانک مرکزی گول خوردن وزیر کشاورزی گول خوردن وزیر صنعت معدن به منزله شکست امنیت روانی اقتصادی جمعی کشور است.

نا امیدی از درست شدن وضع اقتصاد توان منهدم کردن همه چیز را دارد؟

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 568 ) بانک مرکزی دارد به اقتصاد ملی خیانت می کند؟

این بانک مرکزی دولت سیزدهم است اشتباه نکنید بانک مرکزی دولت روحانی نیست بانک مرکزی یکی از اصلی ترین پست های فرماندهی مقابله با جنگ اقتصادی و تحریم می باشد

اگر چه سابقه سکاندران بانک مرکزی  نشان می دهد این پست ثبات طولانی ندارد و خیلی زود عوض می شوند حتی قبل از انقلاب هم رئیس های بانک مرکزی یک سال تا دو ساله عوض می شدند بیشترین عمر مدیریت 3 سال بوده متعلق به آقای عبدالعلی جهانشاهی و دو سال آقای محمد یگانه بود پس از انقلاب این پست به علت جنگ و تحریم از نقش بسیار حساسی برخوردار شد

متاسفانه دولتها همواره سعی می کردند خواص بسیار خاص بر این پست بگمارند تا هم مطیع باشند هم سر نگهدار اگرچه من موفق ترین مدیر بانک مرکزی را مرحوم سید محسن نور بخش می دانم که دو دوره به این پست خدمت کرد از سال 1360تا سال 1365 و دفعه دوم از سال 1373 تا سال 1383 مجموعا 16 سال نیم سکاندار این سمت بود در انتها هم در عین جوانی 56 ساله ایشان سکته کرد ( ناگفته نماند مرگ ایشان مشکوک بود ) 

پس از ایشان این پست مجددا بسیار لرزان و ناپایدار بود بارها شاهد مناقشات و دخالت کاستی  سرگردانی اشتباهات مکرر بودیم در واقع شاهد هیچ جانشین کامل و مسلط فکری تخصصی سیاسی در این پست نبودیم  کار به جای رسید که ولی الله سیف عملا دست به همکاری با مخالفان انقلاب و همکاری با بخش سودا گری ضد انقلاب زد.

در سال 1396 در مقاله راهبرد 77 نوشتم که بانک مرکزی از مترسک تا اقتدار آنجا هشدار دادم که بانک مرکزی هیچ تسلط و اقتداری ندارد لذا بانکهای خصوصی اقتصاد و ارز چپاول خواهند کرد کسی توجه نکرد سال 97 اخطار دادم در راهبرد 203 بانکهای خصوصی ام الفساد اقتصاد و ارز شده اند باز هم مورد توجه اصولی واقع نشد

امروز هم مجددا با دلایل غیر قابل انکار اخطار می دهم بانک مرکزی سیاستی اتخاذ کرده که جز خدمت به استکبار و تحریم نیست ؟

بانک مرکزی با تمام کارشناسان حاذق خودش قادر به تحلیل شرایط و اوضاع اقتصاد ایران نیست .

این موضوع نشان می دهد در فرماندهی و کیفیت مدیران این بانک نقص اساسی وجود دارد.

اتخاذ سیاست انقباضی کور باقی مانده اقتصاد ایران ویران خواهد کرد.

بستن وامهای خرد جز متلاشی کردن زندگی بخش عظیمی از مردم کشور نتیجه ای ندارد.

استدلال معاون بانک مرکزی که وامهای خورد را عامل تورم می داند فقط یک توهم بی دانشی و بی اطلاعی عمیق است.

آن هم در یک برنامه تلویزیونی روز چهارشنبه چهارم تیرماه 1402.

نگاهی به وامهای داده شده در سال 1400و  نشان می دهد از کل 366هزار میلیارد تومان تسهیلات داده شده فقط 59 هزار میلیارد تومان آن وامهای خرد بوده که به یک میلیون ششصد هزار نفر داده شده. ( آمارها به نقل از بانک مرکزی هستند)

تازه این مبلغ هم شامل وام ازدواج و فرزند آوری هم می شود.

که این دو وام خرد نیستند اگر چه زیر دویست میلیون تومان هستند اما نوعا هزینه ازدواج و نگهداری خانواده می شوند و کمترین انحراف از موضوع را دارند .

در واقع نصف 59 هزار میلیارد تومان نصیب بیش از یک میلیون نفر شده که زیر 50 میلیون تومان وام گرفته اند بدیهی است این وامهای خرد نه قابلیت احتکار کردن دارند نه قابلیت افزایش قیمت ارز نوعا هزینه کاستی های زندگی مردم می شوند از قبیل درمان پزشکی پیش پرداخت مسکن تعمیر وسایل نقلیه یا تعمیر منزل .

خوب آن 307 میلیارد تومان دیگر که نوعا به اشخاص بسیار کمتری داده شده نقشی از تورم ندارند؟

بهتر است نگاهی به تخصیص ها کنیم تا مبنای استلال ناقص بانک مرکزی مشخص شود

بخش کشاورزی فقط 19 هزار میلیارد تومان دریافت کرده

بخش مسکن فقط 18 هزار میلیارد تومان

بخش خدمات 129 هزار میلیارد تومان

بخش صنعت 89 هزار میلیارد تومان

بخش بازرگانی 44 هزار میلیارد تومان بوده 

این تازه آمار رسمی است اما چه کسی نداند که سهم انحراف در منابع بانکی چه بوسیله اشخاص حقوقی و اشخاص حقیقی و حتی خود بانکها بیش 50 درصد می باشد.

هم انحراف در مصرف بجای صنعت در بازرگانی و احتکار کالا تا خرید ارز

هم انحراف در تخصیص ( توسط بانکها‌) جمع آوری منابع از شهرستانها و وام دهی در تهران و شهرهای بزرگ که این انحراف در تهران به 67 درصد می رسد؟

تازه این آماری است که بانک ها اعلام می کنند و در صحت آن هم شک و تردید وجود دارد؟

بخصوص در بانکهای خصوصی که تا 70 درصد به شرکت ها و وابستگان خود تحویل می دهند.

خوب این مبلغ ناچیز 29 هزار میلیارد تومان در دست یک میلیون دویست هزار نفر چگونه می تواند باعث تورم شود .

و آن 338 هزار میلیارد تومان مشکوک پرداخت که بیشتر آن توسط بانک های خصوصی پرداخت شده عامل تورم نباشد؟

تازه آمار سال 1401 از این آمار فاجعه آمیز تر است بخش مسکن و بخش کشاورزی به شدت در آن کمتر شده نسبت به کل وامهای داده شده.

مبلغ وامهای کسب کار در سال 1401 برای اشخاص حقیقی و حقوقی 376 هزار میلیارد تومان بوده و وامهای خانوار ها 68 هزار میلیارد تومان جهش 60 درصدی وامهای مشکوک و افزایش نیم درصدی وامهای خانوار و خرد.

اصولا وامهای خرد به علت داشتن ذینفع بسیار بالا قابلیت خرید و ایجاد تورم ندارند فقط بخش مردمی اقتصاد پشتیبانی می کنند.

آنچه قابلیت انحراف دارد وامهای کلان هستند وامهای بالای صد میلیارد تومان که نه تنها کاهش نداشته اند که در سال 1401 افزایش هم داشته اند

حالا اگر این آب حیات به روی مردم عادی بسته شود نتیجه یک میلیون ششصد هزار نفر با احتساب خانواده 6 میلیون نفر دچار مشکل خواهیم کرد اقتصاد عمومی کشور که در بدترین وضعیت اقتصادی تاریخ ایران قرار دارد منهدم خواهیم کرد.

چرا نگاه راهبردی در بانک مرکزی وجود ندارد چرا اقتدار وجود ندارد.

منابع مالی که باید به آحاد کشور بخصوص شهرستانها تعلق گیرد در تهران هزینه شود.

منابعی که در اوج تحریم باید در کشاورزی مسکن و صنعت واقعی هزینه شود به خواص تعلق گیرد؟

تازه آمار اعلامی بانک های خصوصی از نظر من اعتباری ندارند در آن ها لاپوشانی و انحراف بسیار دیده می شود.  

همانطور که بیمارستانها آمار تلفات کرونا را با مرض دوم متوفا اعلام می کردند؟

غافل آنکه میزان کفن دفن نشان از افزایش عجیب 60 درصدی داشت.

از طرف دیگر بانک مرکزی در حالیکه مطلق وام های خرد را بسته است نقش هم بازی می کند جلو رسانه ها از الزام بانک ها به پرداخت وام خرد با یک ضامن سخن می گوید.

بازی در عمق خیانت نوعی کتمان نقش مسئولان بانک را نشان می دهد؟

باید اذعان کرد پرونده بانک مرکزی پس از فوت آقای نوربخش بسیار سیاه و مملو از ندانم کاری است به گواه آمار منتشره خود بانک مرکزی 

حمایت بانک مرکزی ایران از تحریم های ترامپ و حاکمیت بانک های خصوصی اولین آثار این کارنامه سیاه است که هنوز هم ادامه دارد.

فقدان درایت فقدن دید راهبردی فقدان کارشناسان ملی فقدان هسته مرکزی تصمیم گیر جمعی یک سیاه چاله تصمیمات شخصی نابخردانه  پشت درب های آهنی را بجای گذاشته است که فقط می توان اسم خیانت را روی آن گذاشت؟

که متاسفانه هنوز هم ادامه دارد؟

آقای رئیسی می دانید در راهرو های بانک مرکزی ایران کارشناسان CIA , و کارشناسان دشمن دارند برای مردم ایران تصمیم سازی می کنند.

به دشمن گزارش لحظه به لحظه می دهند .

لحظه ای ذخایر ارز برباد می دهند ( به خواص واگذار می کنند)

سهم کل اعتبارات بخش کشاورزی +مسکن +وامهای خرد را نسبت به کل اعتبارات به یک هفتم کاهش داده اند؟

تازه آنچه به نام وام صنعت عطا می کنند در واقع تمدید وامهای گذشته است بیش از 70 درضد فقط نمایش اعداد هست ؟

خود بانک مرکزی این نسبت 67 درصد اعلام کرده؟

اگر یک یهودی اصل اسرائیلی صهیونیست مدیر بانک مرکزی ایران بود بدتر از این می توانست عمل کند؟

همان سوالی که از آقای روحانی کردم اگر یک جاسوس انگلیسی M16 رئیس جمهور ایران بود بیشتر از شما می توانست خیانت کند بعد هم به ریش مردم ایران بخندد؟

اقتصاد عمومی مردمی ایران به شدت ضعیف شده مفهوم این حرکت جدید بانک مرکزی اینست به خاک نشستن 6 میلیون وام خرد بگیر که تازه دستش به وام می رسد؟

وگرنه بیش از سی میلیون ایرانی هرگز نمی توانند با قوانین سخت گیرانه وامی بگیرند.

نتیجه چه خواهد شد تسریع شکست خانوادها تسریع فروپاشی خانوادهای بیشتر آسیب های اجتماعی بیشتر نابود شدن کسب کارهای کوچک و افزایش خشونت های ناشی از عدم پرداخت قرض ها ی شخصی ؟

افزایش موسسات وام دهی غیر رسمی افزایش بهره نزول افزایش ورشکستگی افزایش نا امنی افزایش طلاق؟

و تسریع خشونت جمعی و شورش؟

اگر غیر از اینست اعلام کنید تا من هم بدانم

حالا نقش یک بانک مرکزی با محوریت اسلامی انقلابی چی باید باشد.

1- حفظ سرمایه های ارزی کشور افزایش نظارت بر بانکهای دولتی خصوصی.

افزایش اقتدار از طریق منحل کردن چهار بانک خصوصی ورشکسته و خطا کار به عمد.

2-افزایش وامهای بخش کشاورزی برای تولید مواد غذایی و کاهش خروج ارز برای واردات نهاده های دامی غذایی تا 60 در صد منابع بانکی

3-افزایش وامهای بخش مسکن برای افزایش تولید مسکن و بیش از 1200 صنعت مرتبط.

4-افزایش وامهای خرد بدون سود ( قرض الحسنه )

6-افزایش وامهای کسبه خرد

7-افزایش وامهای صنایع تازه تاسیس

8-افزایش سهم شهرستانهای کوچک تر دور افتاده تر و حتی روستا های کشور؟

اگر صد در صد منابع بانکی در این 8 مورد بالا بکار گرفته شود تضمین رشد اقتصادی 8 درصدی تولیدی کشور در دسترس خواهد بود.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 567 ) دولت رئیسی در برزخ؟

دولت همچنان گرفتار و گروگان فاصله عجیب بین وعده ها و عملکرد ناقص  خود است. 

از یک سمت درخواستهای عظیم مالی بودجه ای و بدهی ها و تورم سنگین و هزینه های کمر شکن از سمت دیگر قلت درآمد و عدم بازگشایی تحریمی  ارزی کار را  به شدت سخت کرده است.

از یک سمت تقاضا برای گشایش مالی غذایی تورمی بودجه ای در حال افزایش است از سمت دیگر کفگیر بودجه به ته دیگ خورده و امکان برداشت وجود ندارد مگر به هزینه زیاد؟

در دولتهای قبل حداقل امکان اخذ هزینه از بانک ها یا تامین اجتماعی شستا و شرکت های بزرگ دولتی فراهم بود اما اینک تمامی این راه ها یا مسدود شده یا بسیار سخت و هزینه بردار هستند.

لذا برای دولت مسجل شده که فشار خود را باید روی مالیات متمرکز کند اما این اسب هم با ساختار فعلی نه قادر به تاخت رفتن است نه قادر به بارکشی افزون بر توان؟

تکیه به ساختار مالیاتی ناقص از هم اکنون آثار خود را بر بازار باقی خواهد گذاشت تعطیلی بسیاری از واحدهای موجود؟

دوم تکیه دولت بر سیستم انقباضی مالی هم نتیجه ای غیر از رکود سنگین نخواهد داشت آثاری که کنون خود را دارد نمایان می کند؟

فرو ریزی 5 بانک ناتراز و بدنبال آن فرو ریزی بسیاری از شرکت های اقماری فقط پیش درآمد آن خواهد بود.

ورشکستگی های دومینو وار اقتصاد کشور را در هم خواهد ریخت؟

اگر در ابتدای جنگ اوکراین احتمال سازش با غرب وجود داشت اینک با بن بست رسیدن پیروزی بر روسیه امکان آن بسیار دور تر و کم رنگ تر بنظر می آید.

آمریکا دارد خود را برای تهاجم جدیدش بر خاورمیانه و فشار بر جبهه مقاومت آماده می کند تا زمینه انزوای روسی ایرانی بیش از بیش فراهم کند شاید دور از ذهن نباشد که فردا شاهد هم آغوشی رهبر چین و بایدن باشیم حداقل یک سازش موقت تا انزوای کامل روسیه ایران و جبهه مقاومت ؟

به هر حال دولت وقت بایدن که دارد برای انتخابات سال 2024 آماده می شود باید یک دستاورد روی میز بگذارد.

پیروزی بر چین فعلا امکان پذیر نیست اما فشار بر روسیه و ایران امکان پذیرتر است ؟

بله چین خیلی بد است از نظر دولت آمریکا اما برای مصلحت روزگار ( به قول دکتر شریعتی ) آمریکا حاضر است ماتحت چین را هم بوسه بزند؟

بوسه ای که با سفر کسینجر به چین آغاز شد که من اسم آن را می گذارم سازش مجدد و موقت با اژدها؟

نتیجه اینک دولت سیزده هم با دو مانع اساسی و بزرگ در داخل و خارج روبرو است؟

اولین مشکل دولت اینست که شناخت کامل از وضعیت و نیروهای خودی و دشمن ندارد؟

دولت فکر می کرد بانکها اسب بار کشی تولید و ساخت یک میلیون مسکن خواهند شد اما حالا معلوم شده بانکها نه تنها اسب کشش کار نیستند جنازه های سنگین و ورشکستگی هستند روی دست دولت.

در داخل دولت با لشگر عظیم دو میلیون پانصد هزار نفری کارکنان دولت روبرو هست که که من اسم آن را می گذارم لشگر تزویر؟

ببینید این لشگر دو میلیون نیمی همه تزویر گر و ناحق نیستند مشکل سیستم  بروکراسی اداری مدیریتی ناقص و مدرک گرایی عظیم در این دستگاه است چهره های که مسلمان نما هستند اما مومن و آنچه ظاهراشان می گویید نیستند جا نماز آب می کشند اما خود درگیر فساد عمیق پنهانی هستند؟

کارشناس هستند ( رزومه سازی عجیب کرده اند ) اما هیچ عمق و نگرش کارشناسی ندارند دکتر مهندس تحصیل کرده هستند همه مدارک تهیه کرده اند اما نه دکتر هستند نه کارشناس نه متفکر ؟

حرف می زنند اما حرفشان حرف حساب نیست قول می دهند قولشان قول نیست لشگر توخالی و مشبهه لشگر؟

حتی چهره های بزرگ دولت هم از قاعده مستثنا نیستند ؟

فقط لشگر بزم هستند لشگر کار آزموده و جنگ آور نیستند.

بله بسیاری از رده های پایینی و حتی متوسط انسانهای صادق و کارکنی و حتی کارشناس هستند اما سمتها بین دیگران تقسیم شده سهم بندی شده جناح بندی شده.

خلاصه کلام دست دولت از پشتوانه کارشناسی خالی است.

نیروی مطمئن و کارشناس مطلع ندارد یا نمی شناسد یا اطمینان به آنان ندارد.

اینجای کار اوضاع را خیلی خراب می کند. 

تا اینجای کار مشخص شده دولت در هر دو جبهه داخلی و خارجی دچار چالش های اساسی شده و در هر دو مشکل اساسی دارد لذا باید تغییر نگرش و سیاست بدهد برای این تغییرات نیاز به تغییرات وسیع نیروی مدیریتی نگرشی و تحلیلی دارد.

این مسلم ترین نتیجه دو سال تلاش نافرجام دولت است حالا نافرجم کامل هم نگوییم کم فرجام هست؟

دولت باید برای دو جبهه جنگ اقتصادی سیاستی سیاسی داخلی و خارجی باید دوباره دست به چینش نیرو بزند و نیروهای جدید به صف کند در غیر اینصورت باید خود را برای شکست و استیضاح آماده کند.

نه مانند بار اول به سراغ چند جوان تحصیل کرده امام صادقی که به انبار پیران کار آزموده و جنگ دیده کار کرده برود؟

من اولین مشکل دولت فعلی را هنوز نیرو و کمبود نیروی متخصص کار بلد می دانم ؟

هنوز دولت مشکل اساسی در تامین فرمانده اقتصادی  سیاسی دارد؟

یک وقت هست نیرو نیست اما اکنون موضوع نبودن نیست موضوع شناخت تضمین و تعویض اختیار است که هر سه برای دولت درگیر معضل شده است.

اما مشکل فقط در اراده دولت مستقر است و گرنه حل هر سه راه کار دارد؟