راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد (9) توزیع زمانی و مکانی بودجه ای

داشتم راجع به خمس فکر میکردم سخت شگفت زده شدم اگر پول شما در سال فقط یک بار گردش مالی داشته باشد به جای اینکه یک پنجم مال خود را بعنوان خمس پرداخت کنید 

فقط یک پنجم سود حاصل از این گردش مالی خمس شما خواهد بود 

یعنی اسلام اینقدر به سرمایه گذاری و خرید فروش اهمیت می دهد که معافیت عظیمی را برای خمس دهنده در نظر گرفته است.

واقعیت هم همین است یک عده ای روی دریای از پول و سرمایه نشسته اند وعده کثیری روی بیابان خشک لم یزرع نداری اگر گردش مالی باشد پولی هم به آن نشسته در خاک می رسد شاید از این گردش مالی دستش کمی خیس شود حالا باربری دستمزدی سودی .....

حالا بد زمانه ای شده هرکه پولی بدست می آورد بلافاصله آنرا در بانک یا موسسات مالی می گذارد تا سود دریافت از آن طرف هم مقرارت سخت گردش مالی نظیر مالیات سنگین ( ارزش افزوده مالیات مشاغل مالیات اجاره مالیات خرید فروش عوارض گوناگون شهرداریها حق بیمه حق محضر )

این خرید و فروش محدود کرده و به صندلی چرخ دار (معلول) تبدیل اش کرده است در حالیکه امروز در دنیا قوانین بگونه ای نوشته می شوند که این روند خرید و فروش را تسریع کنند 

همانطور که قانون خدا و رسول اینکار کرده است

در بسیاری از کشورهای اروپایی یک زمین آباد در حال کار مالیات ندارد اما یک زمین بدون بنا یا کاربرد کشاورزی و صنعتی مالیات دارد 

خانه در حال استفاده مالیات ندارد خانه خالی مالیات دارد ........... بگذریم

دیدیم که گردش مالی در یک جا همانند ریزش باران باعث سر سبزی و طراوت و رشد می شود

حالا گردش مالی در یک منطقه بخصوص گردش بودجه ( در کشوری که 70% درصد اقتصادش دولتی)

چقدر مفید خواهد بود سالها پیش برای بررسی یک موضوع اداری به بخش بوئین زهرا (اکنون شهر بزرگی شده) رفته بودم دیدم بیشتر مغازه های بخش خالی هستند نه سبزی دارند نه میوه دارند نه حتی خواربار و لبنیات سوال کردم چرا 

پاسخ این بود الان آخر برج است کسی پول ندارد اول برج که دولت حقوق ها را پرداخت می کند بار می آوریم آخر برج پول نیست بار نمی ریزم خراب می شود

حالا از این منظر نگاه کنید به سیستان و بلوچستان و شهر های ان استان که نوعا گردش مالی ندارد کشاورزی ندارد بسیار منتظر هزینه بودجه در آن نقطه است 

"توزیع زمانی و جغرافیایی بودجه دولتی" که متاسفانه در سالهای بعد از انقلاب بسیار بد توزیع شد و موجب فقر گسترده در بسیاری از شهرهای کشور شد و شده است هم اکنون هم ادامه دارد

آن روزی که زلزله شهر بم را تکان داد آنچه این زلزله بیرون ریخت فقر بود فقر مطلق

متاسفانه اکنون هم همین است الان تشدید مضاعف دارد چون کل کشور دچار رکود اقتصادی است 

در شهرهای دور تر از مرکز رکود چهار تا پنج برابر تهران بیداد می کند

آن موقع که نفت فروش داشت پول می رسید بودجه کلان در تهران و شهرهای بزرگ هزینه می شد 

کارگری داشتیم از شهر ایرانشهر در بندر عباس بیل میزد ناهار شام یک تکه نان خالی با یک پارچ آب و یخ می خورد تعریف می کرد در منطقه ای که من زندگی میکنم هیچ کاری نیست فقط شغل تفنگ چی برای کاروان قاچاق سیگار از پاکستان 

نگاه کنید به سیصد پنجاه هزار نفر حاشیه نشین در شهر زاهدان می توانید حدس بزنید در ان گرمای 

طاقت فرسا در این حلبی آبادها چه می گذرد

این بودجه های دولتی یا به مراکز دورتر از مرکز نرفت یا اگر رفت بسیار ناچیز بود 

از آن سمت   تغییرات در کار کسب باعث شد بخش خصوصی هم در این مناطق رشد نکند 

در زمان قبل از انقلاب بخش نامه شده بود که ادارات و بانکها مایحتاج خود را در هر شهر از همان جا تهیه کنند یعنی شعیه بانک خاش باید در همان شهر کل مایحتاج خود را از قبیل جارو سطل ملزومات مصرفی فتوکپی تهیه کند 

بعد از انقلاب این ادارات و بانکها و ارگانها آمدند بصورت یکجا از تهران بعد هم یکجا از خارج از کشور اقلام خود را تهیه کردند در نتیجه هیچ بخش خصوصی هم در شهرهای دورتر از مرکز نتوانست رشد کند

یکی از دوستان در صنف ماشینهای اداری صحبت می کرد هم آنهای که در گذشته مشتری اصلی ما بودند امروز خود فروشنده کالای ما شده اند

چون بانک الف 1000 دستگاه فتوکپی نیاز داشت 2000 دستگاه وارد کرده بقیه را می فروشد

حتی ادارات هم همینطور در واقع یک گردش کلان مالی از این صنف خارج شده است این موضوع باعث شده صنف ما که روزگاری یکی از ثروتمندان کسبه بود  اکنون فقیر شده است اما متاسفانه هنوز دارایی و مالیات ما بر اساس گذشته تنظیم می شود

خارج شدن گردش عظیم مالی ادارات و بانکها و ارگانها از بازار ایران یکی از دلیل رکود است

علاوه بر این عدم توزیع عادلانه زمانی و مکانی بودجه موجب حفره های عظیم در پیکره کشور شده

که خدا نکند یک زلزله آسمانی یا زمینی یا سیاسی بیرون بریزد ش    

   باید سریعا نسبت به تخصیص بودجه عمومی و عمرانی در مناطق محروم اقدام کرد حتی امشب نه فردا.

راهبرد نجات اقتصاد (8) اتخاذ سیاست مستقل صنعتی

خاذ سیاست مستقل صنعتی و کشاورزی بدون فشار خارجی داخلی 

برای توضیح نگاه کنید به وضعیت تولید اتومبیل در ایران زیر مجموعه فشارهای داخلی و خارجی اکنون جان ملت تبدیل شده به "گروگان دو شرکت اتومبیل سازی" 

که تحت فشار سوءاستفاده خارجی و داخلی به تولید این ماشینها ادامه می دهیم 

 "سیاست فرغون های موتور دار "

از یک سمت این ماشینهای داخلی فاقد ایمنی لازم از سمت دیگر وزارتخانه های مربوطه با اعمال نظر 

سوءاستفاده گران سکوت کرده و رضایت دارد از این تولیدات پر مصرف نا ایمن  

چرا جان ملت را گروگان این دو کارخانه مونتاژ کرده ایم ( غیر از فساد جواب دیگری ندارد) 

یعنی دولت نتوانسته یک سیاست مستقل پیش بگیرد 

آمار 17هزار کشته و 330 هزار زخمی یکی از آثار این فساد است 

رتبه 189 در بین 190 کشور دنیا یعنی بالاتر از فاجعه

با یک سیاست مستقل همین فردا صبح اعلام کنید می خواهیم یک ماشین سدان چهار درب محکم 

شکیل کم مصرف تولید کنیم لذا یک مسابقه برای دانشجویان و طراحان برگذار میکنیم یک میلیارد تومان به طرح گروه اول 700میلیون تومان به  طرح دوم  و 500 میلیون تومان برای گروه سوم پرداخت می کنیم 

ظرف یک ماه با استعدادهای درخشان کشور بهترین طرحهای جهان در اختیار خواهیم داشت 

بلافاصله با کمک طراحان داخلی و حتی خارجی طرح موتور کم مصرف و قطعات محکم برای تولید به شرکت های قطعه ساز داخلی سفارش داده و قبل از یک سال بوسیله قرارداد با شرکت های داخلی ماشین ملی و کم مصرف محکم و داخلی می توانیم تولید کنیم

امروز دعوا و رقابت ماشین سازها برای 3 لیتر بنزین تا 4 لیتر مصرف در هر صد کیلومتر است 

برای فقط ماشین های بنزین سوز نه دوگانه ( هیبریدی)

این درد بکجا ببریم اکنون ماشینی مونتاژ می کنیم که 16 لیتر مصرف دارد

این بانک توسعه اسلامی که بیشتر شرح ان داده شد می تواند با تامین اعتبار این کار به سادگی 

انجام دهد.این کاری بود که خیلی کشورها برای توسعه و راه انداختن صنعت مستقل پیش گرفتند 

همین کشور مالزی ظرف دو سال یکی از کشورهای سازنده ماشین سواری و کامیونت و کامیون شد

همین کار برای ساخت اتوبوس تریلی و لودر بلدوزر ژنراتور صد در صد ساخت داخل انجام دهیم ظرف سه سال به بزرگترین تولید کننده جهانی این ماشینها خواهیم بود

این سیاستهای متمرکز تولیدی با سرمایه گذاری بانک توسعه اسلامی می تواند کشور 

در بسیاری از زمینه های آب شیرین کن پمپ های آب نفت گاز می توانیم به آسمان صنعت 

دسترسی پیدا کنیم و تمام این صنایع بتدریج کاملا به بخش خصوصی واگذار کنیم 

اگر چه از ابتدا هم با مشارکت بخش خصوصی باید شروع کنیم 

اگر چه هیچ صنعتی را انحصاری واگذار نکنیم یعنی به 3 یا 4 شرکت موتور سازی بدنه سازی کامیون سازی یا  لودر ژنراتور ساز واگذار کنیم     


ساختار فکری روانی ضد توسعه اقتصادی ایران

بزرگترین مانع رشد و توسعه اقتصادی ایران نا امنی است با وجودی که مسئولین مرتب تکرار می کنند ما بالاترین امنیت در منطقه داریم 

من می گوییم ما در عدم امنیت کامل اقتصادی بسر می بریم یکسری آن روانی و ذهنی و عادت زشت ما است که به آن عمل می کنیم و جالب اینست که آن را به خوبی و خوب بودن خود نسبت می دهیم.

بیایید باهم بصورت ملموس این موضوع را کمی بررسی کنیم

کافی است یک نفر برای ساخت یک واحد تولیدی در یک روستا شروع به ساخت یک کارگاه کند 

اولین کسانی که شروع به سنگ اندازی و بمباران روانی می کنند همسابه ها دوستان حتی مردم رهگذر

برای چی کارگاه می سازی "اینجا چرا" "بیکاری" "موفق نخواهی شد" "پول بیرون می ریزی" "خودت مسخره کرده ای" "جان خر میکنی" "چرا روستا را خراب میکنی" "اینجا مردم روستا نمی گذارند کارکنی"

و....... خلاصه کاهی تا سیصد چهار صد نوع برخورد بد و حرفهای مشابه و گاهی زشت تر دریافت  می کنید .

اگر کلید واژه های رسیده را با دقت باز خوانی کنی خواهی دید که منشاء این عکس العمل به شرح زیر است  حسادت  بخل و تنگ نظری عادت بد نیست نمی شود نداریم ندارند میخواهی ملت به چاپی و.......... تازه فکر می کنند دارند با تو دوستی می کنند.

سری دوم اشخاصی که به آنها برخورد مکنید ماموران و مسئولین دون پایه ده داری شهرداری کلانتری محیط زیست حتی رفتگر محل مامور آبیاری دشت پایین  تازه از دهداری آبدارچی جداگانه مامور خرید جداگانه و تک تک کارمندان جداگانه رجوع می کنند تا بالاترین مقام و............

تازه حتی مجوز هم داشته باشی باز موضوع فرقی نمی کند

"از شورا ده مجوز نگرفته ای" "چه کسی به تو اجازه داده" " چرا از این طرف ساختی از آن طرف سالن می زدی" "جوازت را بیاور ببینم" " مگر ما می گذاریم" "نمی شود اینجا کارگاه بزنی" " جمع کن برو"

 بعد با دقت کلید واژه ها را بررسی کنی می بینی 

یعنی برای شروع چنین کاری باید دم یک و یک آقایان را دید یعنی جیب شان را پر کنی همه حل می شود در واقع این برخورد دوم از طرف سازمان مطبوع نیست یک رجوع شخصی است

سری سو م اشخاصی که با شما برخورد می کنند از طرف اداره متبوع است یک یکی در کار مشکلات و مسئله می گذارند حتی سازمانی که به تو جواز داده بود  با توجه به اینکه حتی سازمانهای که اصلا ربطی به قضییه ندارند مراجعه می کنند همه هم برایت خط و نشان می کشند

اگر این کار نکنی "نمی گذارم "( این پیام شخصی است اول دم مرا ببین بعد دم سازمان من)

خلاصه از زندگی سیر می شوی تا بخواهی همه را یک یک حل کنی

این قصه شروع کار است باید یک کفش پاشنه آهنی بخری (یعنی پاشنه ان هرگز ساییده نشود تا مرتب به اینجا و آنجا سر بزنی مشکل حل کنی آن هم نه تنها تا روز آخر بلکه تا چهار سال گاهی تا ده سال بعد از انحلال و بستن کارگاه باید برای مشکلات گذشته بروی بیایی)

خوب کسی که از ابتدا اینچنین در گیر می شود کی به کارش برسد   اصلا توانی دارد برای کار 

تازه یک مغازه هم همین مشکلات دارد تا یک واحد بزرگ هم همینطور است

تازه هزینه ها هم اصلا منطقی نیست یک مغازه زیر پله که باز کنی هر یک روز که کرکره مغازه را بالا میدهی تا شب امروز صد هزار تومان هزینه دارایی مالیات بیمه شهرداری عوارض پول تو جیبی و غیره داری خیلی  وقتها این زیر پله ها تا شب صد هزار تومان فروش ندارند این مال زمانی است که اصلا کارگر نداشته باشی یک کارگر دیگر هیچ هزینه دو برابر می شود

اصلا بخششی هم در کار نیست دیر زود دارد سوخت و سوز ندارد

اخیرا" یکی از دوستان مغازه کوچکی را فروخته بابت حق میرآب ( مامور آّب با بیل آب به درب خانه و مغازه ها راهنمایی می کرده) سال 1320 هجری از او مبلغ کلانی گرفته اند که در آن سالها پرداخت نشده بوده و به اعتراض  ایشان هم ترتیب اثر ندادند  ( ایشان اعتراض کرده بود در آن سالها این مغازه نبوده اگر هم بوده آب انبار نداشته و ندارد)   

این داستان غم انگیز کار و کاسبی است که در تولید با مشکلات مضاعف روبرو است تازه همه این مشکلات مال وقتی است که تو قانونا" هیچ منع و مشکلی نداشته باشی اگر کوچکترین مشکل قانونی کار ده بار بدتر می کند

این مشکلات بر می گردد اول به ذهن مریض ما دوم به ساختار اداری ما 

این آینه کامل ادارات ماست عده زیادی جمع کردیم تو یک ساختمان نوعا" هم آدمهای متشرع هستند یعنی اسلامی و دارای محاسن برای  همدیگر هم مرتب جانماز آب می کشند

متاسفانه در زندگی شخصی آدم های غیر متقی و ......... هستند

متاسفانه این دو رویی منافق گونه را جمهوری اسلامی از زمان مدرسه در ذهن و جان دانش آموزان 

جا انداخته مدرسه می روی مرتب باش نمازت را بخوان در خانه آزادی.....

صبح ساعت هفت کارت یا با حسگر انگشتی حضور خود را در اداره اعلام می کند 

تا ساعت نه و نیم ده هیچ کاری نمی کند دنبال صبحانه خوردن خوش بش کردن با دوستان همکاران می باشد بعد از ساعت 9/5 میآید سر میز خودش آستین بالا می زند کامپیوتر روشن می کند 

اگر یک ارباب رجوع را بررسی کرده کمی بالا پایین می کند بعد هم ارجاعش می دهد به همکارش

داستان کار هم خیلی غم انگیز است تو شماره بزن میز بعدی مهر بزن اتاق بغل امضاء کن زیرزمین 

وارد دفتر اندیکانور کن طبقه ششم معاون رئیس امضاء کند بعد ببر بده تایپ شود (حداقل نیم ساعت

برای تایپ باید صبر کنی)

خوب حالا نامه را بده کارشناسی دو هفته بعد بیا جواب کارشناسی بگیر 

خلاصه هیچی آخر هم بی مایه فطیر است اصلا کارت انجام نمی شود 

این کارمندی که آنجا نشسته حقوق را ارث پدر و مادری میداند و ناچیز با همه مزایا از اول زندگی 

سهم او بوده حالا انگاره نشسته ببیند از ارباب رجوع چقدر پول می رسد 

بدون تعارف با دریافتی زیر میزی و اختلاس از طرق مختلف دو تا سه برابر حقوق در آمد دارد 

تازه جمع بازده روزانه کارمندان دولت در روز هفت دقیقه نیم است این بهترین آمار دولتی است 

که مجلس شورای اسلامی اعلام کرده وگرنه آمار های دیگر یک دقیقه نیم ودو دقیقه و غیره است    

تازه  تعداد کارمندان هم خود داستان دیگری است 

در یک ساختمان اداره بهزیستی در مرکز شهر که زمان اول انقلاب برای 700 نفر طراحی شده بود 3900 نفر کار می کنند 

اصلا هر اتاق باید چهار نفر باشند لیست 24 نفر کارمند مشغول کار ثبت شده هر وقت هم می روی 

اصلا کسی در اتاق نیست این 3900 نفر فقط ثبت ورود و خروج منظمی دارند اما در طول روز کجا هستند چکار می کنند اصلا مشخص نیست

حجم پول وارده به این ساختمان برابر صد برابر حقوق و مزایای این تعداد کارمند است 

عجیب همه جذب می شود و همیشه کسری و پول نداریم هم مطرح است؟ تازه بازده کاری این 3900 نفر در حد هیچ است یعنی هیچی 

خوب حالا این حکومت اسلامی با این سازمان تشکیلات می خواهد رونق اقتصادی ایجاد کند 

با آمریکا جنگ اقتصادی کند مشکلات مردم حل کند خود این سازمان بزرگترین مشکل جمهوری اسلامی است

اولا این چارت سازمانی متعلق به جنگ جهانی اول است   دوم اصلا کارآیی و نتیجه گیری و بررسی 

سازمانی و نظارت سازمان یافته وجود ندارد 

امروز دیگر کارمند به ان مفهوم 50 سال گذشته در دنیا وجود ندارد 

یعنی استخدام 30 ساله و رفاه مطلق و......... تقریبا منسوخ شده

بار کارمندان قرار داد بسته می شود حداکثر پنج سال به شکل خرید خدمت 

بیمه و بازنشستگی در فاصله دور و شرایط سخت بعد حداقل هفت دوره باید قرار داد شما تمدید شده باشد یعنی 35 سال 

بعد کار یک فرآیند پیگیر و کار طاقت فرسا با نظارت لحظه ای دوربین های ناظر و سیستم کامپیوتری با حداقل کار مفید روزانه هفت ساعت تمام و هفته ای 42 ساعت تمام میشود 

یک کارمند حداقل باید یکصد کارخانه را  پیگیری و تمام کارهایشان را انجام دهد و کوچکترین اهمال موجب دریافت اخطار است 

وهم شکایت کارخانه مربوطه شما در روز بوسیله کامپیوتر یا موبایل اداری اسناد طرف دریافت چک کنید مجوز جدید صادر کند  در ضمن موبایل شخصی در محل کار آنتن ندارد 

از کامپیوتر محل کار هم بخواهی به سایت غیر مرتبط به کار بروی روی کامپیوتر مسئول بخش با چراغ قرمز متمایز خواهی شد

کار تو توسط چند نفر چک و بررسی می شود اول مسئول مستقیم دوم رئیس کل همان اداره سوم مسئول حراست چهارم پزشک سلامت کارکنان حتی چهره بزرگ شده کامپیو تری ترا چک می کند دیشب خوب خوابیده ای زیر چشمت ورم ندارد سوء هاضمه نداری ........

بعد هم شیت ساعت کاری غیره در مرکز چک می شود.

هر هفته یک پرینت یک صفحه ای از بازده کار دریافت می کنی که روزهای کمتر از هفت ساعت کار به نوشته قرمز مشخص شده در صورت تکرار کل سال شش بار از محل کار مربوطه برکنار خواهی شد

و یک ناهنجاری یک هفته ای تو را برای همیشه از کار دولتی معاف خواهد کرد   

ساختمان پلاسکو اقتصاد ایران را دریابید.

اقتصاد "نزول زده" "رکود زده" و بدتر از هردو اینها مدیریت سر در گم و لیبرالی 25 سال گذشته

تمامی اسکلت فلزی خودش را امروز پوسیده و زنگ زده می یابد

امروز ما یکی از بالاترین سود بانکی را در دنیا داریم رتبه 133 از 138 کشور (گزارش بانک جهانی2012-2015)یعنی رتبه ما از آنگولا هم بالاتر است تازه عجیب اینجا است که می گویند بانک داری اسلامی بدون رباء ( درد این جمله از همه بیشتر است )

امروز ایران در عمیق ترین رکود پس از جنگ جهانی دوم بسر می بریم که حاصل 5 رکود است

1- رکود ناشی تحریم و تورم  همچنین افزایش مالیات تا چهار صد درصد

2-رکود ناشی از نبود تقاضا ( فقر همگانی) که تکنولوژی قدیمی تولید و فرسودگی ماشین آلات و مدیریت نامناسب به آن دامن زده

3-رکود ناشی از بوروکراسی و  هزینه بالای پول ( بالا بودن بهره بانکی و کاغذ بازی اداری + فساد + ندانم کاری مسئولین اقتصادی مانند تصمیم کاهش تورم )

4- رکود ناشی از پایین آمدن قیمت جهانی نفت ( عامل خارجی که در واقع برای از پا درآوردن ایران طراحی شده است)

5- رکود ناشی از رکود جهانی ( عامل خارجی که به دنبال بحران مالی 2008 ایجاد شد و هنوز ادامه دارد)

حالا در این وضع بحرانی دولت سیاستهای زیر دنبال کرده و می کند

1- افزایش مکرر مالیات

2- افزایش مکرر حقوق و مزایای کارمندان دولت و بودجه کشور(افزایش نجومی حقوق مدیران) حتی به قیمت افزایش بدهی دولت به بانکها

3- افزایش خرید های خارجی ( خرید هواپیما واگن کشتی و ........)

4-سیاست انقباضی پولی برای مردم نه برای خودی ها (کاهش تورم)

کدام آدم عاقل وقتی دخلش نیست این چنین عمل می کند

خوب پایداری این ساختمان کهنه در مقابل اینهمه بی مهری به پایان خواهد رسید

آنوقت فر و ریختن آن تلفات آن 50 سال دیگر ایران را به عقب خواهد برد

تصور کنید اگر پیش بیاید چه خواهد شد نگاه کنید به آثار دلایل زیر 

1-بانکها قادر به پرداخت سپرده ها نیستند تجمع سپرده گذاران در.................

2- سقوط ارزش پول ملی به یک هزارم ظرف مدت کوتاهی....

3- سقوط ارزش سهام به یک دو هزارم قیمت فعلی

4- افزایش شدید تورم دو برابر قیمت ارز خارجی 

5- افزایش شدید هرج و مرج  نا امنی 

6-افزایش شدید مهاجرت و آواره گی 

7- ...........

نیم نگاهی به ونزوئلا شاید ما را کمی بخود بیاورد  

راهبرد نجات اقتصاد ایران (7) کندن کانال اب از سواحل مکران تا

قبل از وارد شدن به این بحث باید اذعان کرد ما کشوری هستیم در منطقه خشک غیر از نوار ساحلی خزر بقیه کشور در بحران بی آبی و حتی در سالهای اخیر در بحران خشک سالی می سوزد

واقعیت خالی شدن روستا ها و مهاجرت به حومه شهرهای بزرگ خود به تنهایی یک فاجعه زیست محیطی است که با بی تدبیری سد سازان و دولتهای گذشته همراه شده با شدت خشک سالی

خود داستان غم انگیزی است که نیاز به یک بازخوانی دیگری دارد

آنچه واقعیت دارد اینست که غالب سد های ساخته شده در نهایت به انتقال و مصرف در شهر ها 

منجر شده است  در واقع خیلی از این سدها برای مصرف کشاورزی هم ساخته شده بودن در انتها به سمت شهر ها تغییر مسیر دادند

امروز نیاز به آب کشاورزی و حتی شرب در سراسر کشور یک امر حیاتی و نیاز اصلی تبدیل شده است

از سمت دیگر این آب باید ارزان و فراوان و در دسترس  همگان قرار گیرد

در گذشته تبدیل آب شور دریا به آب شیرین کار سخت و گران قیمت بود 

اما اکنون با تکنولوژی جدید شیرین کردن آب ارزان و استفاده در امر کشاورزی بسیار متداول شده

 است

اکنون در ژاپن در امریکای جنوبی در جنوب خلیج فارس بصورت انبوه این شیوه رایج شده 

چرا ما باید خود ارا از این نعمت محروم کنیم

با کندن یک کانال به عرض 1000 متر و به عمق 70 متر از سواحل مکران تا خراسان شمالی

و ادامه آن از خراسان شمالی به سمت گرگان و کج کردن راه به سمت جنوب تهران  و ادامه ان 

به سمت ساوه و سپس به سمت زنجان و دریاچه ارومیه و در انتها به نزدیک مرز ایران گرجستان

و  ادامه به سمت عراق بدون پمپ کردن آب دریای عمان بصورت وسیع به داخل کشور منتقل کنیم

و با گرفتن کانال های فرعی به موازات هم در هر صد کیلومتر اب به تمام نقاط ایران برسانیم

بعد شرکتهای خصوصی با تکنو لوژی ایرانی شده آّب شیرین کن اب را تبدیل و به قیمت نازل بفروشند

قبل از ادامه این طرح باید اذعان کنم این طرح اولین بار 50 سال پیش به نوعی دیگر مطرح شده بود 

در سالهای گذشته بار ها مطرح شده 

اما آنچه این طرح متمیز می کند دلایل زیر است

1- این کانال اصلی باید قابل کشتیرانی باشد

2- این طرح از طریق خرید زمین از صاحبان آن به قیمت پایین از مردم و فروش آن به قیمت بالاتر 

به پیمانکاران اجرایی شود در واقع طرح بصورت هر هزار متر به یک پیمانکار با فروش پنج کیلومتر دو طرف کانال توسط مردم با سرمایه مردمی اجراء شود و دولت صاحب زمینهای و کل پروژه نخواهد بود

3- امتیاز استفاده از آب رایگان به هر کسی داده شود (بشرطی که آب شیرین کرده بفروشد یا مصرف کند و نمک حاصل از شیرین کردن به دولت تحویل دهد تا بوسیله دولت بفروش یا با کشتی به اقیانوس منتقل گردد

4-ادامه کانال به سمت کشورهای همجوار و اجازه استفاده کشتیرانی منوط به دریافت حق عبور و ترانزیت امکان پذیر باشد

و باقی قضایا با همفکری کارشناسان طراحی شود تا ضرر و زیان به حداقل و منفعت به حداکثر تبدیل شود

این کانال حداقل دو میلیون فرصت شغلی مستقیم و 20 میلیون فرصت شغلی غیر مستقیم ایجاد خواهد کرد

در هر سیصد کیلومتر از مکران تا خراسان شمالی یک شهر بزرگ و هر صد کیلومتر یک شهرک باید ساخته شود

یک اتوبان با چهارده لاین رفت و چهارده لاین بازگشت طراحی و اجرایی گردد

همین کانال برای 50 سال آینده ایران در پیشرفت رشد اقتصادی فزاینده قرار خواهد داد 


قابل پیش بینی است سیل اعتراض به این طرح بخصوص از طرف دوست داران محیط زیست

اما مزایا ی این طرح آنقدر زیاد است که با نبودن آن قابل قیاس نیست