راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 67 ) گزارش میدانی بیکاری فقر و باید نباید دولت.

پس از اتخاذ سیاست انقباضی و اشتباه هولناک " کاهش تورم " باقی واحدها اقتصادی و تولیدی یک به یک شروع به زانو زدن و تعطیلی محل کسب و تولید خود کرده و می کنند ریزش  دوم اقتصادی که از سال 94 شروع شده بود اکنون به اوج فرو ریزی رسیده است.

تعداد زیادی از بیکاران به سمت شهر های بزرگ بخصوص تهران در حال کوچ هستند.

بیکارانی که به خط آخر رسیده اند بصورت انتحاری دست به مهاجرت زده اند برای هر کار کوچکی کارگری پیک موتوری دلالی دست فروشی تعداد دست فروشان اگر از تعداد مغازه ها (3/5میلیون) بیشتر نباشد کمتر نیست؟

به تبع کار و فروش برای این همه متقاضی وجود ندارد لذا جذب خلاف شده و می شوند فروش مشروبات مواد مخدر فحشا و دزدی کیف زنی زورگیری و هر کاری که امکان دریافت پول در آن باشد.

بر خلاف کار اقتصادی که پرداخت ها ی آن مدت دار است 30 و 60 روزه وحتی شش ماهه کاری های خلاف و زیرزمینی اقتصاد سیاه پول در گردش و فروش نقد می باشد به همین خاطر رشد سریع و شوم ان بر سر اقتصاد و امنیت کشور سایه بر افکنده است.

لذا در آینده نزدیک حجم بزه و خلاف کاری و تردد بیکاران و معتاد ها بشدت در شهر ها افزایش پیدا خواهد کرد و افزایش نا امنی قشر های بزرگی از کشور مورد هدف قرار خواهد داد.

از آن سمت کشورهای همسایه و اروپایی مشغول تخلیه بار مثبت اقتصادی و تخصصی کشور هستند افزایش مصیبت بار مهاجرت سرمایه ها و نیروهای انسانی متخصص و نیمه متخصص بشکل هولناکی

ادامه دارد.

دولت به جای کمک به آحاد مردم بفکر نجات شرکتهای بزرگ و بانکها است این سیاست اشتباهی که غرب پس از بحران مالی 2007 و 2008 به آن دست زد 

اما نتیجه کار بی فایده بود همانطور که دانشمندان مستقل هم آن زمان اعلام کردند این بانکها وشرکت ها مشکلات ریشه ای دارند کمک به آنها برای پشت سر گذاشتن ورشکستگی اشتباه است زیرا این بانکها و شرکت ها تا مدت ها همچنان بحران زده باقی می مانند و همچنان اقتصاد در مرز رشد صفر خواهد بود تازه در آینده هم با بانکهای مشکوک و غیر قابل اطمینان طرف خواهیم بود

اکنون بعد ده سال مشخص شد که نه تنها این شرکت ها و بانک ها نتوانستند موتور اقتصاد کشورشان شوند همچنان وابسته به کمک دولت و باز پس دادن بحران به وام گیرندگان خود هستند ( دریافت جریمه ها و سود های مرکب)

اما آقای روحانی این دکتر های اقتصاد تحصیل کرده که دور خود جمع کرده ای بدلایل زیر نمی توانند برای عبور از این بحران به تو ( ملت ایران )کمک بکنند هر چه می گویند قابل تحلیل نیست منجر به فرو رفتن بیشتر کشور در بحران می شوند چرا؟ چون

1- تحصیلات آنها بر روی کتابها و مفاد اقتصاد امریکایی بوده متاسفانه هم دروس دانشگاه های ایران و هم خارج فقط مطالعات آمریکای تدریس و امتحان می گیرند کار عظیمی که دانشگاه های نظامی ما اعم از سپاه و ارتش کردند متون ترجمه شده خارجی در حاشیه تدریس میکنند و متون اصلی دانشکده های نظامی دروس و کتب نوشته شده بر اثر جنگ تحمیلی و اثر دانشمندان و فرمانده هان داخلی  است که این میزان تاثیر گذاری و میدان واقعی در عمل به دانشجو نشان می دهد حتی غربی ها به مثمر ثمر بودن آن اعتراف کرده اند در دانشگاه های علوم انسانی و اقتصاد ما انجام نشده

تازه درس خوانده شده ها که همه مطالب درک کرده اند مطالب شان آمریکایی است بدرد نمی خورد

2- بسیاری از آنها حین کار مدرک گرفته اند ( فاقد درک صحیح از همان مطالب ترجمه ای هستند)

3- خودشان در ادامه وضع موجود و سودهای این تصمیمات شریک هستند ( صاحبان سهام بانکها و شرکتهای خودر رو سازی )

4- بطور معمول دور از مردم و در لاک خودشان زندگی می کنند چون خیلی احساس خود بزرگ بینی و احساس خود همه چیز درک می کنند به ایشان دست داده است      حتی در مصاحبه های تلویزیونی نمی گذارند سوال مجری تمام شود و بعد معلوم می شود اصلا سوال چیز دیگری است و پاسخ چیز دیگر؟

اقای روحانی اکنون در این ریزش اقتصادی بهتر است اول به فکر مردم باشید آنها را سر و سامان بدهید و چه بهتر که از روستا و شهر های کوچک شروع کنید و بهتر است از خرد به بالا فکر کنید.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 66 ) این اجراء این نمایش اسلام نیست؟

 

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 66 ) این اجراء این نمایش اسلام نیست؟

برای جوانان امروز که ناظران و کنشگران عرصه سیاسی و انتخاباتی مجلس دولت هستند آنچه می گذرد امری طبیعی بشمار می آید اما از نظر ما 

قدیمیها و همسالان دههای اول انقلاب اینک یک نمایش ضعیف و تقلبی از 

اسلام بر صحنه سیاسی کشور نمایش داده می شود که از اسلام حقیقی 

1000 سال وهزار فرسخ فاصله دارد حتی از اول انقلاب هم بسیار فاصله و تفاوت دارد

گاهی نمایش چنان مشمئز کننده است گویی در مرکز فساد جهانی دارند 

نمایش چند دزد به جای پلیس است؟

نمایش تمسخر کنندگان اسلام را نشان می دهند  این مبالغه و سیاه نمایی 

نیست عین واقعیت است

نگاه کنید به انتخابات زمان شهید رجایی و رقباء اقایان عسگر اولادی شیبانی 

پرورش چنان در فضای صمیمی و اسلامی برگذار شد که قابل توصیف نیست 

رقباء حاضر نشدند راجع بهمدیگر بدگویی کنند حتی در بعضی موارد دست  

به تغریف و تمجید از رقیب زدند.

آقای رجایی چنان ساده در مجالس انتخاباتی حاضر می شد که گویی برای 

معلمی به کلاس درس می رود تقریبا هیچ حرف و قول غیر شرعی در تمام

 زمان انتخابات زده نشد.

حالا نگاهی به انتخابات سه دوره اخیر بیندازید در یکی از این انتخابات آقای 

احمدی نژاد دست به اعلام افشاگری علیه همسر ناموس رقیب زد ( 

موضوعی که حتی در اروپا و آمریکا زشت شمرده می شود) چقدر اتهام 

دشنام غیبت و فحاشی و بد بیراه رسم و مد شده است که نه فقط رقیب 

بلکه جمهوری اسلامی حتی مفاخر ما و اسلام هم از بالا تا پایین شسته می شوند.

هر گونه خدعه و نیرنگ که در دنیا برای از دور خارج کردن رقیب در دنیا رسم و 

اجراء شده در ایران هم اجراء می شود

بدتر از انتخابات نحوه حکمرانی و رئیس جمهوری و حکومت داری هم عینا و 

حتی بدتر از اروپا وآمریکا مد شده چابلوسی اختلاس رشوه جزء لاینفک جمهوری اسلامی شده است

سیستم ظالمانه رباء و فاسد بانکی فساد اداری مالی اختلاس  تعویض 

اتوبوسی مدیران و انتصاب خویشان هم شهریها و هم دهی ها عادی ترین نمایش ها هستند.

این نمایش نامه "اسلام" است این داستان اینقدر غم انگیز و تاسف بر انگیز 

است همانند بانکداری اسلامی در کشور ما نسبت به بانکداری ربوی غربیها است

چه شد ما اینقدر از اسلام دور شدیم؟

 برویم درب خانه علی ( علیه السلام) ببینیم کجای کار اشتباه کردیم 

"مردمی که نهی از منکر و امر به معروف ترک کنند بدان امت بر آنان مستولی می شوند"

عجیب ترین قسمت این ماجرا سکوت نسبی علما در قم و مشهد است؟

 

    واقعا گاهی انسان احساس می کند بد ها بر ما مستولی شده حکومت 

می کنند شاخصه نیروهای موجود نماینگر انسانهای سطحی ساده هوچی 

گران و بیسوادهای مدرک بدست و اسلام نمایان که محبت کفر و اروپا 

و آمریکا را در دل می پرورانند بعنوان مدیر وزیر  نماینده مجلس و حتی 

حساس ترین سمت های کشور مشغول به کار هستند جمهوری اسلامی 

بعد چهل سال نتوانسته است یک حداقل مدارک و ضوابط خاص خودش 

داشته باشد 100 سال پیش عثمانی ها برای تصدی کوچکترین مناسب 

حکومتی دوره داشتند باید این چند کتاب بصورت کامل خوانده باشند باید 

تفسیر و فقه مورد تایید حکومت در مدارس مخصوص گذرانده باشد برای 

حکومت جمهوری اسلامی کمترین مقامات  و نمایندگان مجلس یک دوره 

کامل قران و تفسیر آن همینطور یک دوره کامل نهج البلاغه و تفسیر آن 

الزامی باشد شما که رویتان می شود جلوی یک آیت الله کاغذ و قلم بگذارید 

بیا امتحان بده تا اعلمیت تو تایید شود نمی تواند با گذاشتن امتحان ورودی 

نماینگان مجلس و مدیران پاک سازی کند؟

یک زمانی در آن جوانی ها من معلم امور تربیتی یک دبیرستان بودم یک دفعه 

بخش نامه آمد معلمان امور تربیتی باید امتحان تایید صلاحیت بدهند حداقل 

نمره قبولی هم 70 از 100 بود بعد از امتحان مشخص شد بعضی از مدیران 

نمرات 30  و حتی 8 گرفته بودند اگرچه  امتحان بازگوی همه صلاحیت ها 

نیست اما یک حداقل های را می شود رعایت کرد.

امروز وابستگی سیاسی جایگزین صلاحیت ها و سواد شده یک دوره 

نمایندگان مجلس برای حداقل شرایط نمایندگی قانون می نوشتند بعد کلی 

بحث ما حصل تصویبات این شد غیر از ما نمایندگان قدیمی نمایندگان جدید 

باید حداقل فوق لیسانس داشته باشند و سابقه چه و چه اما شرایط 

اسلامی هیچ چیزی در مصوبه نبود.

به من خرده گرفته اند چرا به سیاست بند کرده ای قرار بود راجع به اقتصاد 

مطلب بنویسی 90% نود درصد مشکل اقتصاد ما از سیاست و سیاسیون 

است نماینگان مجلس کم اطلاع و دلال محبت قدرت و مدیران خالی و بلوف 

زن و وزیران معرکه گیر که قول پاره کردن زنجیر می دهند به مجلس بعد 

معلوم می شود این زنجیر پاره شده روی کاغذ بوده نقاشی بوده زنجیر 

واقعی در زیر باقی مانده و قطور تر شده است.

ببینید رو در بایسی با کسی ندارم با این انقلاب جدید تسلا در ساخت 

اتومبیل برقی که با یک بار شارژ 366 کیلومتر مسیر طی میکند ظرف هشت 

سال آینده فروش نفت ایران به صفر نزدیک خواهد شد . چون اروپا از هم اکنون تردد ماشینهای بنزینی از سال 2023 ممنوع کرده و می کند.

لذا با این نمایش های مسخره ما از اسلام از حکومت داری از نمایندگان 

مجلس از رئیس جمهوری از وزراء نمی توانیم هیچ مشکلی از اقتصاد کشور 

حل کنیم ؟ قبل از پایان دوره چهار ساله آقای روحانی رو به دیوار باید بنشینیم 

یا تغییرات انجام شده باشد چون وقتی نداریم مطلق وقت نداریم

لذا فقط باید منتظر مرگ باشیم یا تغییرات سریع و صریح در همه چیز.  

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 65 ) "مختال فخور "

نه اصول گرایان ما اصول گرا هستند نه اصلاح طلبان اصلاح طلب

هردو گروه نشان دادند در بروز حادثه مانند مادر ناتنی عمل میکنند  ( بیاد بیاوریم قضاوت مولی متقیان برای نصف کردن فرزند شمشیر کشید تا دونصفش کند مادر واقعی ترسید و از ادعای مادر بودن عقب نشست) هردو پای مرگ فرزند هم ایستادند اگر انقلاب را فرزند بدانیم  دو طرف  در عمل کوتاهی کردند و از هر خط قرمزی عبور کردند؟

در واقع نه اصول گرایان به اصول دین و اصول انقلاب پای بند بودند نه اصلاح طلبان اگر چه دو گروه اعضای انتخاب شده وسازمانی ندارند اما بزرگان دو گروه هیچگاه در سر معرکه و درگیری اعضای تندرو را سرزنش نکردند هیچگاه خط و مرز اصول گرایی و اصلاح طلبی مشخص نکردند اگر هم مختصر تذکری هم دادند رنگ و بو نداشت دو طرف نشان دادند چقدر به سفره ( قدرت ) علاقه دارند و حاضرند هر چیزی پای آن قربانی کنند تمام گروهای جدید هم که به این سفره علاقه نشان داده اند همین گونه می اندیشند؟ در واقع گروه های جدید نیز زیر مجموعه این دو گروه هستند (با کمی اغماض)

اگر چه بعضی اشخاص خارج از دو گروه همانند علی مطهری ( فرزند شهید مطهری) زنگ خطری بصدا در آوردند اما کو گوش شنوا ؟

از من مرتب می پرسند تو از جانب کدام گروه داری صحبت و پیشنهاد  (راهبرد نجات اقتصاد ایران ) مطرح می کنی ؟

 اندیشه من جانبداری از یک گروه نیست 34 سال گوشه عزلت گزیدن گویای همین تفکر است ما به کجا می رویم دنبال چه هستیم؟

در حالیکه دشمن دارد پیشرفته ترین نوع برخورد ( تهدید جنگ روانی تحریم هوشمند انه) با یک سیاست حساب شده پیگیری می کند و هزاران دانشمند شبانه روز در اندیشکده های راهبردی روی ایران تمرکز  کرده اند ما چند پیرمرد (منظور شخص خاصی نیست کلمه پیر بعنوان کسی که انطباق کمتری دارد) را بعنوان ریش سفید دو طرف مبنای احساسی برخوردهایمان و تصمیماتمان قرار داده ایم.

شک نکنید هیچ دستاوردی غیر از حسرت از این رویاروی نابخردانه نخواهیم برد انگشت تحیر به دندان افسوس و پشیمانی از اعمال احساسی امروز کمترین نصیب فردای ما خواهد بود

وای اگر بار گناه شکست و پایمال شدن خون شهیدان بر گردن هر یک یا هر گروه هم نوشته شود ( نه نوشتن احساسی انسانهای عجول بی اطلاع نوشتن کرام الکاتبین که از قلب هریک از ما اطلاع دارد )

کدام گروه بار شکست تلاش 150 ساله ملت ایران برای توسعه و عدالت بدوش خواهد کشید چه کسی همانند جر زنندگان وصلتهای انسانی دوجوان سر هوای نفس (بهانه بی احترامی خانواده عروس یا داماد)

ضیافت عروسی ملت را بدل به عزا خواهد کرد این داماد صد پنجاه سال برای بدست آوردن همین دستاورد مختصر آزادی و رهایی از دیکتاتوری مال جان آبرو داده .

این دستاورد ارث پدری هیچ یک از ما نیست مال کسبی شخصی هم نیست با ما به گور نمی رود اما لجاجت ما می تواند دستاورد برای 30 سال دیگر دفن کند شاید برای همیشه دفن کند.

در قسمت اصلاح مالیات ها گفته بودم استکبار حتی از نظام گرفتن یک مالیات کم ومنطقی برای کشور ایران به هزار بهانه جلو گیری کرد که اگر همین مالیات کم و منطقی در ایران استحکام گرفته بود بسیاری از قراردادهای ننگین و قرض های خانمان برانداز پیش نیامده بود و امروز ما یک کشور پیشرفته بودیم

امروز با هزار ترفند میخواهند دوگروه اصلی و چند گروه فرعی را بجان هم بیندازند امروز صحنه سیاسی روزنامه ای و سایت های اجتماعی ایرانی ها درگیر مخوف ترین درگیری جاسوس های فرهنگی روزنامه نویس های ما خواسته ونخواسته عمله مزد بگیر بی مزد سازمانهای جاسوسی شده ایم

امروز بزرگترین جنگ جنگ فرهنگی اقتصادی وتفرقه روبرو هستیم که در کشور من جریان دارد تلفات آن هزار برابر جنگ چالدران است در دورترین روستا ها کشور تلفات این جنگ بسیار سنگین است

انسانهای بدنیا نیامده ( ثمره جنگ اقتصادی ) قبلا توضیح داده ام انسانهای منحرف شده انسانهای به فقر به گناه آلوده شده انسانهای به اعتیاد به مهاجرت کشانده شده ( بسیاری از مهاجرت ها مساوی با مرگ است طی یک مقال مناسب این موضوع را باز گشایی می کنم ) همه ثمره همین جنگ است .   

آنچه امروز ترمز حرکت و پیشرفت سیاسی اقتصادی کشور شده است ازیک تفکر نا صواب و ناصحیح "مختال فخور" ناشی شده است ( فخر کننده خیال زده یا بسیار فخر کننده و بسیار خیال زده )

این مرض مسری سیاستمداران کشور ایران است که بسیار فخرفروشی می کنند وبسیار خیالبافی  دارند برای ثروت برای آراءصندوق ها برای هورا مردم برای حکم ارتقا متاسفانه این بیماری در کشور ما بیشتر از هر نقطه دیگر جهان دیده شده است؟

خیال زده به آراء مردم خیال زده به ریاست به قدرت به هورا مردم

فخر فروشی برای آعتماد مردم که یک روز هست یک روز نیست

خیالات فخرفروشی که هیچ مبنا و پایه استواری ندارند؟

امروز قدرت ناشی از" مشروعیت" است و مشروعیت ناشی از آرا قلبی مردم است که با هیچ ترفندی نمی توان از صندوق آرا بیرون کشید

کسی که بازی را قبول ندارد یا زیر بازی می زند در واقع سند عدم مشروعیت خود را امضاء کرده

این مشروعیت قابل خریداری نیست قابل وارد کردن نیست قابل معامله هم نیست.

اما قابل کسب است چه گونه با "تواضع " در مقابل مردم و خواست مردم

امروز یک فرصت تاریخی برای بزرگان قوم فراهم شده تا برای راهگشایی مشکلات کشور با هم "گفتگو" کنند  

اصول گرایان با " توهم " حمایت کامل رهبری از آنان هر گونه سازش و گفتگو را به چالش میکشند

اصلاح طلبان با " توهم" آرا مردم از گفتگو و سازش سر باز می زنند. 

با پیش فرض اینکه رهبری خارج از هر گونه دسته بندی و گروه است ( در غیر اینصورت ناخواسته رهبری را هم از مشروعیت خارج میکنند  این یک اصل است رهبر فرا تر از هر جناح و گروه باید باشد ودر تمام جهت گیری سیاسی استقلال و حریت خود را نشان دهد)

در حالیکه این نداشتن مهارت گفتگو و سازش همانند بیماری مسری تاریخی در کشور جریان دارد

کدام آدم عاقلی بقاء خویش(سرمایه آبرو و هستی خود ) را به حوادث و جنگ دعوا بلوا ومعطوف می کند آیا باید آینده نظام در خیابانها با شورش و بلوا غارت اموال و کشتار تعیین شود؟

کسی که به کاندید ها به صندوق ها تمکین نکند به کاشتن باد تن می دهد. غیر از طوفان هیچ درو و حاصلی نخواهد بود؟

امروز نان مردم در گرو سازش سیاستمداران و کنشگران سیاسی شده است این گروگان گیری (نان و اقتصاد کشور ) ننگین ترین حاصل مبارزان دیروز و قدرت طلبان امروز است؟ 

بزرگان و علمای کشور در خوشبینانه ترین حالت خودرا به خواب و ناخوشی زده اند تا از این مسئولیت عظیم شانه خالی کنند.شاید پا در میانی راه گشا باشد شاید یک تواضع از ریخته شدن خونهای بسیاری جلوگیری کند اگر این پا در میانی جمعی باشد که دیگر نور علا نور است؟

کیست که آبروی خویش را در طبق اخلاص بگذارد برای اصلاح برنفس خویش فایق آید ( نفس خود را قربانی کند) کیست که اسماعیل قدرت طلبی را ذبح کرده برای دفن آن روبروی حریف بنشیند بدون هیچ پیش شرط برای سازش هر حالتی پیش بگذارد کیست بگوید ای شمشیر ها اگر دین خدا بجز کشتن من قوام نمیگیرد پس فرود آید برجان من؟  

کیست که خود کشی سیاسی کند کیست که اختیاری خود را بازنشسته کند کیست که کناره گیری کند؟

مگر نه اینکه ما فرهنگ بسیار غنی ایرانی اسلامی داریم که مبین همه این درخواست ها است؟

پس کو کجا رفت آنهمه بزرگواری تاریخی مردان خدا؟

نکند دیگر مرد خدا نداریم نکند دیگر بزرگواران خاضع نداریم ؟

هرچه هست همان " مختال فخور" است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 64 ) رشد سرطانی فساد در 3 دولت اخیر

طبق آخرین تعاریف فقر گسترده نتیجه فساد است 

زیرا فساد از بین برنده تساوی که یکی از هنجارهای دموکراسی است.

یا به قول بانک جهانی فساد مالی سوءاستفاده از قدرت و اختیارات دولت به منظور تامین منافع شخصی است

گاهی فساد آنچنان در یک واحد دولتی رشد می کند که تمام بودجه تخصیص یافته برای توزیع را می بلعد

در واقع اول باز دهی سازمان مذکور صفر می شود 

یعنی قادر به دادن هیچ خدماتی نیست

شما فکر کنید یک وزارتخانه با حدود یکصد هزار پرسنل و یک بیستم بودجه کل کشور بیش از دوازده سال

است هیچ بازدهی و خدماتی نداشته است

یعنی با 18 هزار میلیارد تومان بودجه سالانه ( 4/5 میلیارد دلار ) یا 54 میلیارد  دلار معادل در آمد فعلی کشور هیچ فایده نداشته هیچ کار کردی نداشته 

بودجه را بلعیده با خصوصی کردن اقتصاد مخالفت کرده مدیریت واحدهای شرکتی در مشت خودش نگه داشته  برای فساد بیشتر

حالا هم طلب کار است ( اینقدر تلاش کردیم امکانات می خواهیم )

وجه بارز این فساد اینست که افراد سالم از خود ترد میکند

سالم ها یا باید گوشه گیری کنند یا بر کنار شوند یا در بایکوت قرار گیرند یا الزامی بازنشسته شوند

این بارز ترین نشانه فساد است  

حالا بماند چقدر بخش خصوصی سرکیسه کرده به بهانه توزیع امکانات و وام حجم عظیمی هم فساد در سطح جامعه بروز داده که نتیجه ان بی اعتمادی به دولت شده است

خوب این سازمان به چه دردی می خورد؟

چه دردی درمان می کند غیر از اینکه مریضی فساد مانند سرطان به سطح جامعه تسری می دهد

در مرحله دوم مرض سرطان به جامعه سرازیر می کند

باعث عواقب ذیل می شود

1- باعث ایجاد فقر و نابرابر ی می شود

2- باعث از بین رفتن رشد اقتصادی می گردد

3-باعث فساد اخلاقی جرم و جنایت طلاق و..... می شود

4-باعث فرار مغزها می گردد

5- باعث خروج سرمایه از کشور می گردد

6-باعث عقب ماندگی کشور میشود

7- در نهایت باعث از بین رفتن مشروعیت نظام سیاسی کشور می شود

8- در خاتمه منجر به فروپاشی سیستم می گردد.

اینها تعاریف و نتایج من نیست تمامی نتایج تحقیق بانک جهانی و موسسات تحقیقات جهانی سازمان ملل است

خوب با این سازمان دولتی سرطان گرفته اقتصاد کشور را می شود درمان کرد؟


راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 63 ) درخواست دخالت رهبری طبق شرع بوده

در قسمت 62 بصورت خلاصه بررسی کردیم که درخواست دخالت و تعیین فرماندهی اقتصادی طبق قانون اساسی بوده 

اگرچه مورد دیگری علاوه بر بند هشت ماده 110 قانون اساسی دلالت بر دخالت رهبری دارد

اما در این بند قید شده است زمانی که قوانین عادی نتوانند مشکل ( اقتصادی ) بر طرف کنند

این جمله شاه کلید این درخواست و دعوت از رهبری است.

در این قسمت بطور خلاصه مطرح میکنیم که این درخواست طبق شرع هم بوده است

با توجه به مصرف 80 درصد امکانات کشور توسط 0/6 شش دهم درصد جمعیت کشور و 20 درصد امکانات کشور توسط 96/4 درصد جمعیت کشور باید به منابع اسلامی نگاه کنیم چه میگویند

جلد پنج صفحه 389 صحیفه امام خمینی " خداوند از دانشمندان پیمان گرفته که بر سیری ستمگران و گرسنگی ستم دیدگان ساکت نمانند " نهج البلاغه خطبه 3 معرف به  شقشقیه

دوباره همین مطلب در نهج البلاغه خطبه 90 ص 139 

که به قول اکثر مفسرین قرآن تفسیر و متن سوره مائده آیه 5 و 7  و همین طور سوره حدید آیه 25

در واقع این مضامین بارها در کتب اسلامی و شیعه آمده است 

در واقع ولایت فقیه ادامه حرکت انبیاء برای اقامه قسط و عدالت است ( بدون هیچ شک و شبهه)

در اینجا لازم نیست موارد بیشتری ذکر گردد

و گرنه می توان چند کتاب در این مورد نوشت.

چون این موضوع چنان محرز و قطعی است که  شامل تمام علما می شود اصلا جای بحث نیست ؟ 

حالا ولی فقیه که جای خود دارد.

لذا بصورت مطلق این درخواست از رهبری  قانونی و شرعی بوده است.