راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 592 ) مرگ برنامه ریزی و چاره اندیشی در دولتهای ایرانی

سخن را با اوج اندیشه و راست ترین گفتارها شروع می کنم "برنامه ریزی مانند پلی زمان حال را به آینده مربوط می کند" نهج البلاغه حکمت 403

سالها است کشور رنگ برنامه ریزی واقعی به خود ندیده است شاید بشود گفت از زمان حکومت هخامنشیان و ساسانیان تا کنون ما برنامه مدون نداشتیم فقط این دو سلسله تاریخی در ایران لزوم بکار گیری اندیشمندان در حکومت را و برناه ریزی را دریافته بودند شواهد تاریخی نشان از برنامه های مدون آنان دارد همانطور که در کتیبه ها و آثار بجای مانده نشان از آن دارد قطعا برنامه های مشخصی را دنبال می کردند.

در سال های اول صفویه و قاجاریه هم نشانهای از توجه و اقدام دیده شد اما بیشتر حول قومیت یا محدود به جغرافیای پایتخت یعنی اصفهان و اردبیل بود تا تمام ایران

در دوره پهلوی تلاشهای از طرف حکومت انجام شد اما بیشتر از سمت انگلیس و آمریکا به ایران دیکته می شد.

اگر چه اقای ابتهاج از موفق ترین مدیران برنامه های توسعه ایران بود. 

چند برنامه اول ناقص اجراء شدند برنامه های بعدی هم کپی بود از برنامه های کشورهای دیگر اگرچه در دهه 40 و 50 موفقیتهای کسب شد که بیشتر این پنج برنامه عمرانی اقتصادی منجر به اختلافات عمیق طبقاطی و رشد ناموزن گردید که بسیاری از اندیشمندان ثمره این پنج برنامه را نارسایی و نارضایتی عمیق اجتماعی اقتصادی میدانند که عامل انقلاب اسلامی سال 57 شد.

بعد از انقلاب هم برنامه ها مشق نویسی از همان پنج برنامه بود که بیشتر به آرزو نویسی تبدیل گردید.

یا بلند پروازی جاه طلبانه یا تکرار اشتباهات شاهنشاهی در متن و اجراء.

تازه برنامه های مصوب با حداکثر 30 در صد تحقق اهداف به نتایج مورد نظر نرسیدند؟

اینچنین شد که اینک یک برنامه بسیار ناموزون ناشیانه غیر عملی و حتی ناممکن هفتم را شاهد هستیم.

نه تنها برنامه های نوشته شده توسط افراد نچندان عالم ره به ترکستان می برند بلکه در غیاب اندیشمندان متنوع و دلسوز و غیاب دلارهای نفتی مفت بازدهی به صفر گریش پیدا کرده است تا جایی که حتی شاهد عملکرد منفی در بعضی از حوزه ها هم بوده ایم.

نه تنها برنامه های پنج ساله عمرانی که در غیاب برنامه های 20 و 50 ساله راهبردی کشور به هیچ دردی نخوردند و نمی خورند.

چون در پازل بزرکتری ناشی از سمت گیری کل نظام به سمت صنعتی شدن و یا کشاورزی شدن یا غیره باید اجرایی شوند.

بلکه در حوزه تاکتیکی هم چاره اندیشی های کوتاه مدت هم وجود نداشته یا ندارد.

متاسفانه مشکلات اقتصادی کسری بودجه و تورم از ذولتهای حاضر یک عقیم کامل فکری عملی باقی گذاشته است که از آن می توان به به مرگ برنامه و چاره اندیشی یاد کرد.

هرچه هست راه حل های ملانصردینی است که از عمق حماقت کوتوله های سیاسی و مدیریتی صادر می شوند و نتیجه بسیار منفی باقی می کذارند؟

یکی از مشکلات اجرایی برنامه های کوتاه مدت چاره اندیشی در ایران لابی گری ذی نفعان نامشروع و فرصت طلب است که دولت را در منگنه قرار می دهند.

حل مشکل ناترازی بنزین نیاز به یک برنامه کوتاه مدت دارد که اجرای کامل آن کشور از مشکلات بعدی نجات خواهد داد.

بدین شکل که واردات هر نوع اتومبیل با مصرف بیش 6 لیتر در صد کیلومتر در سال بعد ممنوع اعلام گردد.

و تولید و مونتاژ هر نوع اتومبیل بیش از مصرف 10 لیتر در صد کیلومتر در سال بعد ممنوع شده و سال دوم تولید هر نوع اتومبیل بیش از 8 لیتر در صد کیلومتر متوفف شود و از سال سوم هیچ تولید و مونتاژی بالای 7 لیتر پذیرفته نگردد.

مشکل اینجاست خودرو سازان قوانین دور می زنند یا با رشوه دادن به نمایندگان مجلس نظیر اتومبیل خارج از نوبت یا سکه طلا وادار به تصویب قوانین موافق خود می کنند.

اصلا سوال اینجاست که قوانین مغایر منافع ملی نباید اجرایی شوند حتی اگر مصوبه مجلس داشته باشند اصلا مجلس در بسیاری از قوانین مشابه متضاد عمل کرده است؟

سوال اساسی اینجاست چرا اینگونه است ؟

پاسخ خیلی روشن است مجلس به صورت متناوب به دست اصلاح طلبان و اصول گرایان دست به دست می شود با همه خصومت دو گروه با هم در گرفتن مزایا و خوردن هدایای غیر متعارف هم کار هستند .

تاسف عمیق اینجاست که هر دو وقتی به حکومت می رسند در همراهی با مافیاهای مختلف هم داستان می شوند.

اینک در آستانه انتخابات مجلس هستیم شاید بهتر باشد یک تجدید نظر اساسی ملت داشته باشد در رای دادن ؟

همانطور که قبلا بارها گوشزد کرده ام نزاع دو جناح اینک به طرز زیانباری بر علیه منافع ملی کشور عمل می کند بهتر است مردم در رای دادن هر دو جناح را از فرستادن به مجلس محروم کنند .

اینکار علاوه بر تنبیه دو جناح سیاسی کشور پیغام مهمی دارد.

مردم منافع کشور در استمرار حکومت دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا نمی بینند.

هر دو جناح ثابت کردند که منافع جناحی صنفی و قدرت طلبی را به منافع ملی ترجیح می دهند.

این یک طرف قضییه است طرف دوم قضییه این است هر دو جناح برنامه ای برای رهایی کشور از مشکلات اقتصادی سیاسی موجود ندارند.

هر دو جناح از بکار گیری دانشمندان و نوابغ خود داری می کنند.

هر دو جناح چیزی در چنته سیاسی اقتصادی اجتماعی ندارند فقط ادعا فقط تخریب همدیگر فقط پوپولیسم فقط نمایش جلوی ملت ؟

هر دو هم امتحان خود را پس داده اند بارها با رای مردم به حکومت و مجلس رسیدند امافقط اهداف خود را دنبال کردند نه اهداف ملی؟

هر احمقی را بر بزرگترین سمت ها انصاب کردند در حالیکه طرف فقط یک مختال فخور ( واژه قرآنی خیال زده فخر فروش یا ثروت زده احمق یا سمت زده متوهم یا مست پول و قدرت که همگی توخالی و غیر طبیعی است)

نتیجه این انتخابها و انتصابها بود که کشور به اینجا رساند .

در واقع آنچه که کشور به این روز انداخته است همین دو جناح سیاسی بوده.

مسئولیت تمام مشکلات به گردن دو جناح کشور است هر دو در تشدید و کوتاهی ها شریک جرم هستند..

اما برنامه های عمرانی اقتصادی کشور باید در یک محیط همکاری دانشمندی و جامع باید تدوین شود ( وجود متخصصین و برگزیدگان همه رشته های انسانی سیاسی صنعتی صنفی کشاورزی اقتصادی در کنار هم و تلفیق اندیشه ها لازم است)

در غیاب چنین جمع جامعی باز هم شاهد کپی برداری های ناشیانه احمقانه خواهیم بود که نبودنش بهتر از بودن است چرا که فقط راه را دورتر و مشکلات را بیشتر خواهد کرد.

کپی نویسی از روی متون توسعه غربی همچنان مرسوم است .

اینجا یک برنامه بومی ملی و استانی می خواهد نه یک برنامه ترجمه شده بزک شده به آمال و آرزوهای مسئولان ؟

پیشنهادهای برای یک برنامه کامل

قبل از هر چیزی جهت گیری صنعتی و کشاورزی خدماتی کشور باید تعیین شود 

این کار نیاز به برنامه های استانی دارد اگرچه طبیعت متنوع وغالب خشک ایران ایجاب می کند همه صنعت کشاورزی خدماتی پزشکی گردشکری را در کنار هم پیاده کنیم .

اصلی ترین جهت  گیری حکومت اینست که برای تامین آب کشور چاره عاجلی داشته باشد اگرچه من پیشنهاد کرده بودم که کانال سراسری در راهبرد 7 از سواحل مکران تا خراسان شمالی و اتصال به دریای خزر

یکی از غفلتهای تاریخی ایران تکمیل چرخه تولید مواد کانی ایران بوده است مس و روی در ایران استخراج می شود اما بصورت خام ومواد اولیه صادر می شوند همینطور آهن منگنز سرب آلومینیوم  نفت نیکل و طلا.

موضوع کشاورزی ایران پایه واساس امنیت غذایی کشور است که مغفول مانده است بخصوص غفلت در آموزش کشاورزی مدرن و آبیاری قطره ای و حتی ابقای آبیاری کوزه ای زیرزمینی  تاریخی مردم سیستان بلوچستان می تواند کمک بزرگی برای کشاورزی و آموزش باشد.

موضوع اسکان ایرانیان به شکل عادلانه و گسترده در طول و عرض جغرافیایی کشور با توجه به خشک سالی و تخلیه شرق کشور باید مورد توجه خاص قرار گیرد بخصوص اینکه تخلیه ساکنان شرقی کشور مخاطرات امنیتی را می تواند افزایش دهد.

موضوع اشتغال اصلی ترین نیاز امروز اقتصاد ایران است بخصوص اشتغال پایدار و مولد. در حالیکه کشور در گیر بیکاری فراگیر قرار دارد مدیران سیاسی سعی دارند هر گونه کمبودی را با واردات جبران کنند رویه ای که آثار زیانبار آن اقتصاد بومی را نابود می کند.

موضوع تغذیه و امنیت غذایی یکی از پر اهمیت ترین نیازهای کشور است در حالیکه فقدان درآمد مردم را به سمت حداقل مواد خوراکی لازم سوق داده آثار جانکاه سوء تغذیه گریبانگیر سیستم درمانی کشور شده است

موضوع تقویت اعتماد ملی و سرمایه های اجتماعی یکی از بزرگترین صدمات سالهای اخیر است که برای آن باید چاره عاجلی اندیشید.

یکی از مشکلات کلان کشور الصاق مذهب و دین به سینه گروهی قدرت طلب است که نه اسلام را شناخته اند نه ایران را و داعی همه چیز هستند و عجیب اینجاست که تمام رسانه های کشور را هم قبضه کرده اند.

در چنین وضعیت بحرانی تاریخی اگر روحانیت و دانشمندان کشور سکوت کنند بیم فرو پاشی همه چیز می رود .

امید است حمایت مردم از حقایق بالا بتواند کشور را بر ریل صحیح برگرداند.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 591 ) تاخت چهار نعل به سوی دلار 200 هزار تومانی؟

عدم درک صحصح از وضعیت فعلی اقتصاد ایران موجب عرضه نسخه های بدلی شده است که به جای درمان بر شدت  وخامت اوضاع منجر خواهند شد.

دولت و مجلس نمی دانند که وارث یک دولت ورشکسته هستند دولت نه تنها قادر به تامین هزینه یک ساله در قالب بودجه نیست بلکه با انبوهی از بذهیهای گذشته هم روبرو هست ( چرا باید لاپوشانی کرد صراحتا باید گفت دولت ورشکسته را دولت سیزدهم تحویل گرفته و هر چه بیشتر دست و پا می زند بیشتر در باطلاق ورشکستگی فرو می رود این واقعیت حقیقی و ملموس فعلی است)

وقتی بودجه و حقوقی برای یک شخص و یا یک اداره تعیین می کنید در وسط سال به اندازه نصف اول سال ارزش دارد مفهومش چی هست ؟

اول اینکه با ریالی روبرو هستیم که ارزشش مرتب سقوط می کند اصلا مشکل ارز نیست اصلا ارزش دلار مطرح نیست اینجا خود ریال مرتب در حال فرو ریزی است.

این سقوط ارزش ریال به خاطر مشکلات انباشته شده است که حل نشده اند و حل هر کدام یک شجاعت و تصمیم گیری سخت جانفرسا و عاقلانه می طلبد؟

اول از همه کسری بودجه سالانه ( تازه احمقانه تر اینکه مجلس مبلغ بودجه را به شدت در کمسیون اقتصادی و تلفیق افزایش داده و به قول رئیس برنامه بودجه دکتر منظور از 300 همت کسری به نزدیک 500 همت  کسری تراز بودجه نسبت به درآمد رسیدیم )

دوم بدهیهای پرداخت نشده دولت سوم ناترازی بانک ها چهارم ناترازی واردات و صادرات ( افزایش 15 میلیاردی کسر تراز پرداختی ارز به صادرات )

چهارم نقدینگی کلان 7000 میلیارد تومانی پنجم اقدامات ناپخته و نابخردانه دولت سیزدهم و دلایل دیگر.

اما وزن این اقدامات ناپخته بسیار بیشتر از چهار فاجعه قبلی هست چرا چون یک دولت معقول و درست کار می تواند چهارتای اولی را درمان کند اما اقدامات نابخردانه دولت تمام اثر چهار فاجعه اول را دوبله یا حتی به توان دو خواهد کرد؟

درست مانند اقدام دولت در اتخاذ سیاست انقباضی برای کنترل تورم که نتیجه ای بسیار ضعیف در تورم داشت اما باعث ورشکستگی بسیاری خواهد شد.

اصلا این اقتباس از اقتصادانان غربی و توصیه های لیبرالی کشور بدبخت کرده دولت روحانی بین سال 1392 تا سال 1397 همین سیاست انقباضی پیش گرفت نتیجه فقر عمومی ناتوانی کامل بخش تولید بهره سنگین بانکی در حالی که قیمت دلار ثابت بود زمینه را برای تهاجم تحریمها آماده کرد.

این تجربه شکست برای دولت حاضر درس عبرت نشد.

اصلا اقتصاد دانان بی تجربه دولت برای درمان چشمشان به سطور کتابهای خارجی و تحصیلی است تا راه درمان پیدا کنند.

نتیجه فاجعه بار خواهد بود آن هم برای اقتصاد کشوری که 12 سال است رکود اقتصادی همراه تورم دارد تحمل می کند؟

همین کشور ترکیه 20 سال پیش تجربه لیر صبح یک قیمت ظهر یک قیمت را پشت سر می گذراند تورگوت اوزال فرمان بدست گرفت بر خلف کتابهای اقتصادی گفت نباید از تورم بترسیم حالا که کار هست شغل هست پول هست شما یک کمی اقلام بالاتر بخرید اشکالی ندارد.

توانست کشور ترکیه را نجات دهد.

اما امروز دولت ایران کاری کرده که نه شغل هست نه پول هست و نه مواد غذایی به اندازه کافی فردا هم نه مالیات خواهد بود و نه بخش خصوصی.

در اقتصاد کلاسیک ( برای درمان کسری بودجه و درآمد زایی دولتی ) دولتها در چنین مواقعی به سمت افزایش قیمتهای انرژی ( نفت گاز بنزین گازوئیل ) حرکت می کنند و راه بعدی افزایش مالیاتها است .

اما هر دو این راه حل ها در ایران با محدودیت و مشکلات امنیتی روبرو هست اولی که نا ممکن و سخت دومی هم ناپخته و زیان آور است.

در غرب مصرف انرژی بیشتر محدود به بخش حصوصی است در عین حال که ساختار حمل و نقل عمومی پیشرفته هست تا جایی که افزایش نرخ بنزین تا دو برابر گاهی موجب تنزل قیمت مترو و اتوبوس هم می شود؟

مالیات هم در یک سیستم جا افتاده اقتصادی از فقرا گرفته نمی شود بندرت افزایش مالیات بر افزایش مواد غذایی عمومی منجر می شود.

بیشتر مالیاتها بر اقلام مصرفی مانند سیگار رستورانهای شیک لباسهای گران قیمت و لکچری وضع می شود.

حتی گران کردن برق آب گاز خانگی با یک جدول حداقل نرخ برای مصارف زیر الگوی مصرف و حداکثر قیمت برای پر مصرف ها منجر خواهد شد.

اما در ایران هیچ حساب و کتابی در کار نیست و راه حل ها منجر به فاجعه بدتر از اصل مشکل خواهند شد.

دولت نمی داند وضعیت چگونه است.

ارزش زیال بطور روزانه در حال سقوط است در این وضعیت ثابت نگه داشتن قیمت ارز به فاجعه ختم خواهد شد درست مانند جمع کردن آب در پشت یک سد خاکی یک روز این سد شکسته خواهد شد با همه عدم تزریق پول به اقتصاد با همه تنزل دادن حقوق ماهیانه کارگران و کارمندان این سد شکسته خواهد .

نمی شود که اول سال با 400 هزار تومان یک کیلو گوشت خرید کرد و در پایان سال برای همان یک کیلو گوشت 700 هزار تومان پرداخت کرد.

وجه کالا از دولت تبعیت نمی کند مگر حقوق کارمند یا کارگر است که دولت فاجعه بار جلوی افزایش آن را بگیرد.

تازه همین عدم پرداخت حقوق مناسب با افزایش تورم آثار جانکاه به دنبال دارد که قابل پیش بینی است.

اما دولت نمی خواهد یا نمی تواند زیر بار آن برود.

با این حساب دولت قادر به جلوگیری از فجایع اقتصادی در پیش نیست لذا فقط وقتی متوجه عظمت شکست خواهد شد که سد شکسته شود و آّب همه چیز را با خود ببرد دلار 200 هزار تومانی پایان ریاست جمهوری آقای رئیسی را بدنبال خواهد داشت .
انوقت شاید حتی خود ایشان برای دوره بعد نتواند کاندید شود ( قطعا" شکست خواهد خورد) 

در واقع شکست دولت سبب خواهد شد تمام اقتصاد ایران به گل بنشیند همه مردم خاکستر نشین شوند 

آنوقت بسیاری از شغل ها از بین خواهد رفت نه تنها دولت که بخش خصوصی هم در بن بست گرفتار خواهد شد خرید و فروش بطور کامل متوقف خواهد شد؟

در واقع دولت ورشکسته و سقوط کرده همه را باخود به قعر چاه خواهد برد همانطور که تاکنون بانکها را با خود به قعر کشیده است.

با یورش مردم برای خروج از کشور روبرو خواهیم شد ( آثاری که از هم اکنون قابل مشاهده است)

اکنون آخر سال است اما بازار در رکود وحشتناکی بسر می برد؟

درک وضعیت بسیار اهمیت دارد در حالکیه نرخ ریال مرتب سقوط می کند ثابت نگه داشتن نرخ ارز خود باعث خروج ارز افزایش واردات افزایش کسری سرمایه تولید و شکست واحدهای تولیدی خواهد شد.

همینطور افزایش شدید تقاضا برای ارز تجربه خواهیم کرد.

در سمت عرضه ارز هم با کاهش ذخیره ارزی و نابود کردن منابع برای پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ روبرو خواهیم بود.

فجایعی که هر روز نا دیده گرفته می شوند یا انکار می شوند؟

اما چاره کار چیست ؟

1- دولت باید بودجه را بر مبنای درآمد تنظیم کند ( افزایش بودجه مجلس را نپذیرد )

2-اتخاذ سیاست مالیاتی همگانی و ناچیز یک درصد ( پایان تمام بخشودکیهای مالیاتی)

3- تغییر سیاستهای پولی از انقباضی عمومی به انبساطی محدود برای وامهای خرد و بخش تولید)

4-تغییرات وسیع در بانک مرکزی و انحلال بانکهای ناتراز 

5-تبدیل نرخ گذاری دلاری مواد کانی و معدنی از دلار به ریال

6- دادن امتیازات وسیع و سریع به بخش خصوصی

7- ایجاد شرکتهای بزرگ سهامی عام برای تولید اتومبیل اتوبوس کامیون هواپیمای داخلی 

8-واگذاری کلان زمین برای تولید در مناطق وسیع جنوب و جنوب شرقی و شمال شرقی و شرق برای شرکت های سهامی بوجود آمده در بالا

9- اعلام سیاستهای کلان تولید در داخل همه چیز ( نهاده های دامی و محصولات صنعتی )

10- ایجاد محدودیت شدید برای واردات کالاهای ساخت خارج بتدریج بگونه ای که بعد از پنج سال واردات صفر روی میز باشد یا در حد بسیار ناچیز

11-ایجاد مسیر ترانزیت کالا از مرز واخان افغانستان تا مرز های شمالی غربی و بنادر ( اصلی ترین پروژه کشور باید باشد)

12- اعلام نرخ آزاد برای بنزین مصرفی بالاتر از 60 لیتر در ماه برای هر ماشین

13-افزایش حقوق کارمندان و کارگران به شکل موثر ( برای افزایش تقاضا در بازار داخلی سیاست تقویت بازار ورشکسته بخش خصوصی)

14-تشکیل بانک توسعه اسلامی برای وام دهی تا 20 میلیون تومان بدون بهره تا وامهای توسعه ای برای ساخت و تولید فقط از طریق صندوق ذخیره ارزی کشور

15-تشکیل یک گروه هفت نفره ( اقتصاد دان ملی ) برای هدایت سیاستهای پولی مالی اقتصادی کلان

16-عدم تعلل در اتخاذ موارد بالا یک لاجرم مرگ و زندگی است برای کشور ( اگر حاکمیت درک کند) به قول آیه9 سوره  قرآنی زمر بین کسانیکه می دانند و کسانیکه نمی دانند برابرند؟

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 590 ) ایران در تله های توسعه نیافتگی و پوپولیسم؟

مردم ایران سالهای زیادی برای عدالت و توسعه تلاش و حتی انقلابهای متعددی کردند اما متاسفانه تمام تلاشها به دو عنصر پوپولیسم و عناصر منافق ختم شدند .

انقلاب مشروطیت به دیکتاتوری رضا خان انقلاب اسلامی به دولتهای پوپولیسم داخلی منجر شد تمام 5 دولت اخیر یا بیست سال گذشته نماد کامل پوپولیسم هستند احمدی نژادی که که با شعار آوردن پول نفت بر سر سفره ها شروع کرد و با ازبین بردن کامل سرمایه های مالی انسانی دولتی و حتی مدیریتی کشور را در چنگال ورشکستگی مالی و نیروی انسانی مدیر و بخصوص ورشکستگی در برنامه ریزی  صحنه را ترک کرد و در پایان سفره های مردم حتی از نان خالی کرد ( تحلیل که نباشد تحقیر و شکست نتیجه همه تلاش ها خواهد شد)

دو دولت بعدی با نشان دادن کلید بر سر کار آمد اما با قفل کردن تمام کشور صندلی ریاست جمهوری را ترک کرد و تمام اعمالی که نتیجه آنها شکست کامل کشور بود هم در بعد اقتصادی هم در بعد سیاسی هم در بعد اخلاقی هم در بعد برنامه ریزی و برنامه سازی 

تازه هر دو از ملت طلبکار هم هستند ( نیاز به یک دادگاه بررسی اعمال ریاست جمهورها داریم تا نتایج چهار یا هشت سال اعلام شود حالا تنبیه نه حداقل مخدوم یا مجرم معرفی شود)

دولت سیزدهم هم همان ریل گذاری ها را دنبال دارد می کند تقسیم فقر ( ازدیاد یارانه ها ) تقسیم ظلم به فرودستان ( افزایش مالیات ) سیستم مالیاتی که از خیابان مطهری تهران به بالا کار نمی کند ( مرعوب است ترسان است مدخل قانونی ندارد و بالاتر از همه سیستم فرد تشخیض دارد)

و موتور تورم که نه تنها روشن است بلکه یکه تازی می کند هر شب مردم ایران 0/144 درصد فقیر تر و درمانده تر می شوند تورم سالی 50 درصد یعنی هر 7 روز یک درصد فقر و مالیات بیشتر ( تورم خود مالیات پنهان رانت خواران از آحاد مردم ایران است )

مجلس یازدهم هم عملکرد بغایت پوپولیسمی را روی میز گذاشت که در بیست سال گذشته نظیر ندارد؟

تمام مصوبات مالیاتی توسعه ای فرزند آوری تولیدی نتایج معکوس به بار آوردند؟

انگار 280 احمدی نژاد جمع کردن در یک سالن به نام مجلس شورای اسلامی ایران؟

اصلا نگاهی به نمایندگان ادوار گذشته مجلس نشان از خدمت نمی دهد ( حداقل اکثریت همین هستند ) نمایندگانی که با رای فرو مایگان ملت به مجلس راه یافتند و نماینده کارتل های مالی بانکی خودرویی و ثروتمندان شدند بتدریج؟

نماینده با موتور گازی به مجلس می رود و با بنز آخرین سیستم از مجلس خارج می شود.

جناح های سیاسی هم هر دو به رویه پوپولیسم و خروج از نمایندگی مردم پایبند بوده اند

هیچ یک از مدیران ارشد برای مردم ایران پدری نکردند.

نه تنها پدری نکردند بلکه در سیستم حل شدند و فساد سیستماتیک حلشان کرد ذوب شدند در اکثریت خاموش و به شکل کاملا محسوسی تغییر رویه دادند؟

حالا که از به سرانجام رسیدن کشور و انقلاب نا امید شده اند پس بهتر است ساز کار شخصی را ارتقاء ببخشند لذا دست به جمع آوری مال زدند به شکل بسیار گسترده؟

نمایندگان مردم هستند در دولت و ریاست جمهوری و مجلس اما نوکران ثروتمندان شدند در عمل ؟

تمام درخواستهای خودرو سازان واردکنندگان طلا فروشان صاحبان ثروت در مجلس تصویب شده قانون شده اما درخواست آحاد مردم در هاله ای از تبصره و قوانین متضاد قابل تفسیر معطل مانده یا ابتر باقی می مانند؟

این حرکات باعث شده تا قشر عادی مردم و حتی صاحبان حرف و نخبگان از درست شدن اوضاع نا امید شوند و راه درمان شخصی را پیگیری کنند.

راه های مانند خروج از کشور ثروت اندوزی غارت خروج سرمایه همگی گواهی از نا امیدی از دولت و آینده را گواهی می دهد.

این چرخه فقر بیشتر چرخه پوپولیسم در آینده هموار می کند دولتهای بعدی و حتی فعلی که با وعده بهتر شدن یارانه بهتر شدن اقتصاد قولهای غیر قابل اجرایی می دهند در واقع خیانت کنندگان به کشور هستند از هر قشر و هر صنفی که می خواهند باشند.

چه وعده ای به مردم می دهید از کدام سرمایه ؟

تمام سرمایه های کشور در تراز منفی هستند .

هیچ محلی نیست که نجاست نزده باشید 

تله توسعه نیافتگی که از آن به تله فقر هم یاد می شود یک دام راهبردی است که غرب هم به آن دامن می زند در واقع هر گاه ملت می خواهد از این چرخه عبور کند بلافاصله یک تسهیلاتی را روی میز می گذارند تا دولتمردان گول زده و به جای اول بازگردانند؟

دقیقا بازگشت اوباما به میز مذاکره به همین دلیل بود . تشخیص این بود ایران می تواند از این چرخه باطل فقر پوپولیسم بگریزد؟

اما دولتمردان وقت خوشگذارنی کیش به کار ترجیح دادند اصلا گروه خونی روحانی چنین تلاشی نبود نیست و نخواهد بود.

سر و صدای اکنون هم نه برای تلاش برای ملت است که تلاش برای ابقا سمت ریاست قبضه تشخیص مصلحت نظام ادامه گذشته است .

اما نحوه گریز از این چرخه بستن کمربندها سفت می طلبد تلاش ریاست جمهوری که با پوپولیسم رایج امکان پذیر نیست مگر تغیر کلان دیگری رخ دهد؟

امید به دولتمردان کنونی سراب است .

دولت رئیسی جز در تقسیم فقر راه حل دیگری ندارد شکست پشت درب خانه او نعره می کشد خودش صدا را نمی شنود ( بادمجان دور قاب چین ها نمی گذارند بشنود )

شکست شتر افسار پاره کرده ای است که رم کرد در حیات خانه دولت جولان می دهد.  

انتظار شکست نیز دشمنان خارجی و داخلی دولت را به وجد آورده کری خوانی آمریکا بی دلیل نیست؟

غرب خود رسوایی عام و خاص شده  در جریان جنگ غزه لباس حقوق بشر از تن درآورده اینک همانند یک گوریل زشت بی لباس و بی چهره در مقابل جمهوری اسلامی ایران عربده کشی می کند و منتظر است مانند لاشخوری که منتظر مرگ مریض رو به موت است .

در این سمت میدان یک مشت پوپول بی تدبیر بی پشتوانه کارشناسی صف آرایی کرده اند؟

من اینقدر که از بی خردی خودی و داخلی نگران هستم از دشمنی و دسیسه های غرب نگران نیستم ؟

برآیند این دو می تواند به فاجعه ختم شود اگر در آرایش داخلی دولت ایران تغییری بوجود نیاید؟

از این دولت و از این مجلس و حتی مجلس بعدی هم کاری ساخته نیست ؟

نیاز به دخالت نیروی موثر و توانا تری هست نیروی رهبری  پاسخگوی مشکلات هست اگر خواست همگانی باشد ؟

مطمئنا" رهبری دخالت نخواهد کرد به دلایل زیادی ؟

اما اگر درخواست مردی روی میز باشد بلاشک ایشان وارد قضییه خواهد شد .

اینک به نظر می آید فقط این سنگر باقی مانده بقیه یا تسلیم شدند یا استهلاک درونی یافتند مضمحل شدند. 

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 589 ) دولتهای ایرانی در توهم نفت و بودجه کلان ؟

یکی از مصیبتهای عظیم ایران و مسئولان ایرانی زندگی در توهم قدرت است توم قدرت سیاسی توهم قدرت مالی توهم قدرت طولانی؟

این مشکل کلید حل نشدن معضلات اقتصادی سیاسی و اجتماعی ایران است؟

یکی از اساسی ترین مشکل دولت حاضر این است که در ابتدا فکر می کرد همین که قدرت را بدست بگیرد مشکلات را به سرعت حل خواهد کرد؟

هنوز آثار این نوع طرز فکر وجود دارد هنوز دولت مستعجل فکر می کند با دستور دادن می تواند بسیاری از مشکلات را حل کند ؟

اصلا دستور دان به علیل و پا شکسته برای مسابقه دو چه وجه تسمیه ای دارد.

عدم شناخت وسیله نقلیه ای که به شما به ارث رسیده است موجبات چنین تفکراتی شده است .

تفکرات بیست سال پیش در ذهن شما نقش بسته آن روزهای که احمدی نژاد با دو تا کامیون چک پول تا نشده به سفر استانی می رفت هر جا کسی نامه نوشته بود صدایش می کردند آقا مشکل بیکاری یا بیماری شما را نمی توانیم حل کنیم اما می توانیم دو یا چند عدد چک پول تقدیم شما کنیم؟

در یک روز مسافرت به قزوین یکصد هزار نامه جمع آوری شده را با همین ترتیب پاسخ دادند؟

احمدی نژاد به علت فقر اطلاعاتی فکر می کرد پول حلال همه مشکلات است؟

لذا چنان در این باره زیاده روی کرد که تا ابد دولت ایران ویلچر نشین کند و کرد.

اگر دولت حاضر می توانست از همان روز اول عاقلانه بیندیشد و تصمیم بگیرد امروز شاهد این همه فضای تاریک آینده اقتصادی کشور نبودیم؟

اکنون هم خیلی دیر شده اما باز آبسردی به صورت مست کرده اصحاب قدرت می تواند کشور نجات دهد؟

ببینید واقعیت ملموس این است که نفت برای ایران مرد؟

به دلایل زیادی دیگر از نفت بودجه کلان و فروش کلان نخواهیم داشت.

اولین علت آن استگبار جهانی است استکبار تصمیم گرفته دماغ شما را به خاک بمالد ؟

حتی اگر توبه کنید عذر خواهی کنید برگردید به زمان محمدرضا شاه باز هم دست نخواهد کشید.

دومین علتش اینست که غرب دیگر غرب گذشته نیست خود ورشکسته مالی حیثیتی سیاسی و فکری است و درمانده؟

سومین علتش اینست که دنیا دیگر تغییر کرده بازیگران بسیاری با فکر جوانتر و انعطاف پذیر تر کوشا تر به میدان آمده اند که کولی به کسی نمی دهند؟

چهارمین علتش تغییرات تکنولوژی و کم شدن مصرف نفت در اقتصاد جهانی است.

پنجمین علتش تغییرات داخلی در کشور است نسل ما بکلی نگرشش تغییر کرده و مشکلات جاری بیشتر از ناحیه مسئولان می بیند و زمینه مشارکت و همکاری در حد بسیار پایینی است.

اگر همین فقدانها را دولت پذیرا باشد آنوقت بسیاری از مشکلات حل خواهد شد؟

نا گفته نماند نه دولت و نه کادر دولتی قادر به ارائه راه حل نیست راه حل هایش مانند طرحهای در حال اجراء سبب تشدید بحران و تشدید زمینگیری خواهد شد؟

اقای رئیس جمهور تا کی به این کابینه ناتوان تکیه خواهید کرد ؟

وقتی دور بعدی شورشها شروع شود؟

آنوقت دیر است؟

اصلاح طلبان هم چیزی جز نسخه تسلیم در چنته ندارند؟

راهبرد نجات اقتصادایران ( 588 ) لزوم تن دادن دولت به برنامه و فرماندهی اقتصادی راهبردی؟

وقتی از برنامه راهبردی اقتصادی سخن می گوییم دولت تعداد دکترهای شاغل در وزرات اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه را به رخ می کشد؟

مانند احمدی نژاد که می گفت من دکترا دارم و تمام دوستان من هم تحصیل کرده هستیم ؟ اما هر دو اشتباه می کنند 

بگذارید با مثالی موضوع را روشن کنیم وقتی یک ساختمان بزرگ می خواهد ساخته شود الزاما" نیاز به طراح به معمار به نقشه دقیق ابعاد فیزیکی هست.

یک جمع متخصص ساختمان مورد نظر را طراحی می کنند بعد با گروه نقشه کش در میان می گذارند و نقشه اولیه کشیده می شود سپس نقشه را در جمع تخصصی بازنگری می کنند سپس فرمان نقشه اصلی صادر می شود؟

تازه برای اجراء عرف بر اینست که یک معمار سالخورده و قدیمی مدیر اجرایی بر عهده گیرد چرا یک معمار تجربی بیشتر این کار انجام می دهد چون معمار با تجربه و کار کشته این کار باید انجام دهد؟

چون یک معمار با تجربه با مواد و مصالح بنایی بهتر از مهندس عمران آشنایی دارد طی سی یا چهل سال می داند کجای کار چه مصالح و چه سفت کاری بیشتری نیاز دارد ؟

گاهی دیده می شود پی یک طرف ساختمان عمیق تر و بزرگتر از نقشه انجام داده وقتی مورد سوال قرار می گیرد پاسخ منطقی می دهد نقشه کش نمی دانست این سمت ساختمان خاک نرمی دارد باید زیر سازی عمیق تر و بزرکتر از سمت دیگر زمین که سفت تر است داشته باشد.

برای همین بسیاری از کاخهای ریاست جمهوری های دنیا را معماران تجربی ساختند چه تحصیلات دانشگاهی داشته باشند یا نداشته باشند.

نمی خواستم در این مورد اسمی را نام ببرم اما الزاما باید مصداق معرفی کنم معمار بزرگ فرانسوی لوکوربوزیه فقط مدرسه هنرهای زیبا را تمام کرده بود از جمله آثار او بنای سازمان ملل متحد است

در ایران هم همین رویه دنبال شد بزرگترین سازندگان کاخها و طاق بستن ها نه فقط تحصیلات دانشگاهی نداشتند بلکه حتی گاهی در تمام عمر شان درس دانشگاهی نخوانده بودند اما دانشگاههای بسیاری ساختند حتی دهها مهندس و دکتر عمران زیر دستشان کار می کردند؟

یک معمار تجربی از خاک بلند شده با خاک عجین شده زیبای ساختمان در کنار استحکام و عمر طولانی می بیند.

از عملگی کار شروع کرده کارگری کرده بنایی کرده سفت کاری کرده در ساختمان غرق شده محو شده تا بینا و صاحب نظر صاحب سبک شده.

بدون این تجربیات حتی اگر بزرکترین دانشگاههای دنیا را هم طی کنید به این عظمت ها نخواهید رسید.

حالا ما با یک سرمایه محدود می خواهیم یک ساختمان بسازیم می دهیم دست یک معمار بزرگ چرا می خواهیم اقتصاد کشور با سرمایه نامحدود برپا کنیم نمی دهیم دست یک کار کشته بازار و صنعت تجربی به تبع اگر سواد منظم هم داشته باشد چه بهتر و گرنه بدون پشتوانه تجربه بقیه نقش بر آب است تجربه گرانبار چهل سال به بالا؟

حالا برگردیم به اقتصاد فقط شما یک نقطه کوچک از ساختمان می کنید یا ترمیم می کنید از کل بنا چیزی نمی دانید نقش یک کارگر صفر ساختمانی را دارید حتی اگر دکتر باشید؟

همه دست اندر کاران دولتی در ایران عمله اقتصادی دولت هستند طراح نیستند اجراء کننده هم نیستند خوب راهبری این خرابه که نشد برنامه راهبردی اقتصادی کشور؟

کشور ایران از دو موضوع اساسی رنج می برد یک فقدان برنامه راهبری اقتصادی دو فقدان مدیریت ( فرماندهی اجرایی آن برنامه )

در ایجاد هر دو هم اختلاف نظر و تشدد آراء وجود دارد حالا در روی قبری داریم سینه می زنیم و دعوا می کنیم که اصلا مرده ای ندارد.

حالا چکار باید کرد؟

مشکل اینجاست که لزوم ایجاد هر دو مقوله بالا برای دولت و حاکمیت الزام پیدا نکرده است.

و این اوج فاجعه است.

چرا چون دولت دلش نمی خواهد یک فرمانده اقتصادی بالای سرش باشد و بگویید اینکار بکن این کار نکن ؟

اولین گام اینجاست که حوزه رسانه و عمومی طلب چنین مطالبی را روی میز بگذارد و بگویید بدون برنامه نه دولتی را می پذیریم و نه نماینده مجلسی را قبول داریم؟

و حتی پیش شرط انتخاب نماینده و دولت در انتخابات داشتن طرح بگذارد

این باید یک درخواست عمومی باشد تا حکومت مجبور شود برنامه محور شود مجبور شود شرایط مردم ایجاد و اجراء کند.

حالا آقای رئیس جمهور برود یک شهری سخنرانی کند داد بزند فریاد بزند و اطلاعاتی که وزیران داده اند دستش بخواند اعلام کند در بهترین وجهش دروغ گفته دستاورد سازی دیگران جلو ملت گذاشته که مبنا ندارد صحت ندارد .

اصلا بدون پایه و اساس است .

چون ساختمانی در کار نیست طراحی نیست معماری نیست یک خرابه است هر نقطه اش یک سازی می زند.

در کل ویران است به سمت ویرانی بیشتر هم میرود .

مبنای کار مشخص نیست لذا تمام دکترهای دانشگاه دیده مشغولند تا اقتصاد کشور ویرانتر و خرابتر کنند؟

باید قبول کرد ما محدودیت ها و محرومیت های زیادی داریم

اما می توانیم با نیروی بزرگ انسانی خود حرفی بزرگ برای گفتن در دنیا داشته باشیم.

جغرافیایی ایران الزاما" ما را در تعیین برنامه اقتصادی در مسیر خاصی قرار می دهد که در آن باید نکات زیر را در نظر گرفت؟

1-با هم کم بارشی باید خودکفایی و امنیت مواد غذایی کشور در صدر برنامه ریزی قرار داد.

2-مناطق خشک و معادن بسیاری در ایران وجود دارد که الزاما باید در مسیر توسعه صنعتی قرار گیرد.

صنعتی که بتواند بدون وابستگی برای ایران قطار هواپیما کامیون کشتی اتوبوس اتومبیل وانت لودر و بلدوزر تولید کند

دولتی که چشمش به خارج است برای تهیه این اقلام فقط باید به زمان شاه باز گردد نوکری آمریکا بکند و گرنه چاره دیگری ندارد شتر سواری که دلا دلا نمی شود.

اکنون برای صد میلیون نفر می خواهید تمام محصولات خانگی و بالا را تهیه کنید سالی حداقل 100 میلیارد دلار ارز نیاز دارید تازه این برای وقتی است که مثل اکنون عقب افتادگی نداشته باشید اکنون تمام عقب افتادگی ها خود پانصد میلیارد دلار نیاز دارد.

این الزامی هست که روی میز است اگر انجامش ندهید هم پیاز را خواهید خورد هم شلاق هم جریمه را پرداخت خواهید کرد.

من 41 سال است در اقتصاد ایران تجربه کار دارم صحبت من پشتوانه چهل ساله دارد .

3-موضوع سلامت و دارو یکی از اساسی ترین صنعت مورد نیاز کشور است

4-ساخت زیر بنایهای و زیر ساخت کشور یک ابر وزراتخانه می طلبد که بدون برنامه اقتصادی بالا هماهنگی در آن غیر ممکن است.

5-خود ساختمان و ابعاد دولت یکی دیگر از طراحی های مدرن اقتصاد ایران است که برنامه اقتصادی باید آن را در نظر داشته باشد

به هر حال توصیه من اینست که برنامه اقتصادی کشور و فرماندهی اقتصاد ایران در ایران باید فراتر دولت قرار داد.

اصلا در ایران دولت ها بسیار بیشتر از حدود خود خرج می کنند بیشتر ولخرجی و ولنگاری دارند خود مختاری و گرایش به عناد در برنامه های منظم دارند. و مشکل دیگر اینکه فرماندهی اقتصاد منهدم شده ایران با بوراکراسی پیش نخواهد رفت بلکه باید به شکل نظامی فرمانده و تیپ لشگر خاص خودش را باید داشته باشد حالا اگر زیر نظر رهبری انقلاب قرار گیرد چه بهتر.

و اگرنه باید یک ساختار مجزا از دولت و دخالت باید داشته باشد.

آنوقت است خواهید دید در عرض یک سال به اندازه 5 سال رشد خواهیم کرد.

آنوقت درک خواهید کرد که آنچه گفتم و نوشتم الزام است ونه انتخاب و گرنه آنچه در پیش است انهدام است و بس؟