راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 527 ) نان و گندم استراتژیک ترین غذای ایران؟

سرانه مصرف نان گندم در ایران حدود سه برابر مصرف کشورهای خاورمیانه و شش برابر مصرف اتحادیه اروپا است.این یک سابقه تاریخی حتی چند هزار ساله دارد مربوط به امروز هم نیست با نگاهی به تحقیقات دکتر ویلم فلور می شود دریافت این مصرف حتی در دوره ساسانیان و جود داشته در دوران صفویه به این سمت تنوع غذایی مصرف گندم داشته ایم اما همچنان قوت اصلی کشور ایران بر مبنای نان و بخصوص نان گندم استوار است.

شاید بشود گفت نان سیاسی ترین با اهمیت ترین کالایی استراتژیک و تاریخی ایران به شمار می آید که در گذشته هم باعث و بانی نا آرامی ها و درگیری های متعددی شده است یا عامل اصلی بوده یا یکی از عوامل اصلی به شمار می آمده  ؟

امروز با توجه به تغییرات جهانی در وضع تولید و توزیع گندم و غلات به علت کرونا و جنگ اوکراین این اهمیت دو چندان شده است؟

این اهمیت جهانی گندم می رساند بیش از پنجاه کشور دنیا به واردات و خرید گندم نیازمند هستند 

اما در ایران این اهمیت به علل مختلف به ده برابر افزایش پیدا کرده است ؟

بعلت تحریم چهار سال گذشته بعلت سیاست های فقر زا بعلت کم کاری دولت های گذشته در سرمایه گذاری برای کشاورزی و تکمیل زیر ساخت های مورد نیاز کشت وسیع گندم و تولید غلات ؟

بیشترین تسهیلات در زمینه ساخت سیلو و حتی کارخانه های آرد می باشد که بیش از ظرفیت مورد نیاز ساخته شده اند.

اما در زمینه اصلاح کشت و کمک به کشت بارانی و آبیاری مدرن بیشترین کوتاهی وجود دارد.

خشک سالی های اخیر یکی از عوامل ده برابر شدن اهمیت گندم و نان شده است.

فقر عمومی عدم درآمد عامل افزایش شدید مصرف نان بوده است به شکلی که مصرفه سرانه از 117 کیلو در سال 1396 به سرانه 165 کیلو در سال 1400 رسیده است.

قاچاق گسترده کالاهای اساسی  گندم و آرد و فقر شدید تر در مناطق مرزی که تشدید کننده خروج سوخت و گندم آرد و مشتقات آن بیسکویت ماکارونی رشته شیرینی بوده است

کمبود شدید مواد غذایی در کشورهای همسایه ایران و قیمت های بالا؟

احتکار بسیار سریع و همگانی در کالاهای اساسی به علت تفکر محرومیت نسبی ( این تفکر یک احساس عقب ماندن فقیر تر محتاج تر بودن را غالب کرده است متاسفانه  هرچه محرومیت نسبی ایجاد شده بر اساس تفاوت میان انتظارات و توانایی‌ها شدیدتر باشد، آن گاه نارضایتی شدیدتر و احتمال و شدت خشونت هم بیشتر خواهد بود)

خشونت در محروم کردن دیگران و سود بردن بیشتر حرص زدن نه فقط در اقشار ضعیف که در ثروتمندان هم به شدت گسترش یافته است؟

این اهمیت ده برابری به علت حذف پروتئین های دیگر هم هست گوشت قرمز و سفید به علت قیمت بالا سرانه بسیار اندکی کسب کرده اند.

متاسفانه باید اذعان کرد اگر گندم نان و مشتقات از روی سفره ایرانیان حذف کنیم تقریبا چیزی باقی نمی ماند.

هیچ کالای دیگری نمی تواند خلاء این کالای استراتژیک را پر کند.

آخر آنکه بحران بسیار شدید تر از آنچه که دولت فکر می کند هست و ابعاد سیاسی امنیتی تجاری تحریمی آن برای دولت مردان پوشیده است.

دولت های 60 سال اخیر ایران در این ناتوان سازی شریک و مقصر هستند .

دولت ها پول نفت را مانند غنیمتی مفت یافته هزینه کردند بیش از شصت سال است نفت می فروشند با پول آن حجم عظیمی گندم با قیمت مفت در ایران توزیع کردند ؟

شصت سال است یارانه ای عظیم به گندم می دهیم و کشت و کشاورزی گندم ایران تنبیه و عاجز می کنیم تخریب می کنیم یادم هست گندم در قبل از انقلاب زیر ده ریال در کیلو برای پخت نان توزیع می شد دقیقا چند ریال ارزنتر از کرایه حمل 1000 کیلومتری گندم از خرمشهر به تهران؟

درست است گندم از آمریکا وارد می شد اما در واقع مفت توزیع می شد.

همین موضوع کشاورز عاجز از کشت کرده بود کشاورز حتی وجه بذر ریخته در زمین بعضی سالها برداشت نمی کرد کشاورزی ایران نابود کردیم؟

یادم هست روستایی گندم تولیدی خودش را  دو ریال در کیلو هم به زور می فروخت؟

سیاستهای کشور بعد از انقلاب هم با همین فرمان ادامه پیدا کرد کار به جای رسیده است که کشور بزرگ ایران در هفت قرن قبل برای بسیاری از کشورهای همجوار گندم و جو تولید می کرد امروز به زور 4/5 میلیون تن تولید دارد؟

گزارش های تاریخی نشان می دهد ایرانیان با وجود کم آبی بیش از چند هزار سال بدون نیاز به واردات غذایی در تولید گندم خودکفا و حتی صادر کننده بوده اند.

بگذریم جنایت های دیروز به اینجا رسیده است که سرنوشت دولت رئیسی به تهیه و توزیع گندم نان و آرد و تنظیم توزیع آن وابسته شده است؟

امروز هر گونه کم کاری سیاسی کاری ندانم کاری سرنوشت بسیار محتوم و خطرناکی را به کشور تحمیل خواهد کرد.

حوادث پنج روز گذشته از دهم اردیبهشت هزار چهارصد یک تا پانزدهم نشان داد که این موضوع چقدر پتانسیل بالای دارد به سرعت می تواند کشور دستخوش بحران کند ؟

افزایش قیمت آرد صنعتی به تبع افزایش چند برابر ماکارونی و نان فانتزی ساندویچ موجی از اعتراضات آرام و مجازی بدنبال داشت که تا بحال مسبوق به سابقه نبوده است؟

متاسفانه دولت هم کما کان دارد تصمیمهای ناپخته غیر کارشناسی و آزمایشی اعلام می کند.

سوال اینجاست یکی آدم پخته دنیا دیده متعادل در دولت نبود که راهنمایی کند تا شاهد  اینچنین شتابزده و ناگهانی تغییر جهت نداشته باشیم؟

این همه لشکر دکتر متخصص وزیر وکیل در دولت چرا اینقدر غیر کارشناسی و غیر معمول و سوال بر انگیز نتیجه می گیرند؟ 

مشکل در نداشتن تجربه موثر است بگذریم اگرچه من با سخن آقای عبدی موافقم بزرگترین دشمنان دولت رئیسی دوستان نا آکاه و وارونه نشان ده میدانم اگرچه خیلی اوقات هم سخنان آقای عبدی را هم وارونه می دانم؟

آقای رئیسی استفاده از تجربه های غیر دولتی را در صدر کارتان قرار دهید آنان که نه نام می خواهند نه نان حاضرند چهره پوشیده نیمه شب در کنار شما حاضرشوند نصایح و تجربیات خود را منعکس کنند و غیب شوند؟

هفته قبل مقاله ای نوشتم تحت عنوان شورش دوم نان در ایران پس از هشتاد سال؟

سایت الف با کمال بزرگواری بدون درخواست من این مقاله با تغییر نام تحت نام پیشنهاد و هشداری به دولت در مورد کالای اساسی منتشر کرد؟

متاسفانه دوستان دولتی بیش از دو ساعت نتوانستند متن پیشنهاد تحمل کنند؟

مقاله از روی سایت حذف شد با حذف این اطلاعات مشکل حل می شود؟

بار دیگر  راه حل زیر اعلام می کنم باشد که گوش شنوایی باشد.

چرا گفتم گندم و نان پاشنه آشیل دولت سیزدهم است؟

چون دولت اگر راه اشتباهی انتخاب کند تمام هستی و بودجه خود را هم در این قضییه خرج کند قادر به مدیریت و تهیه نان مکفی و آرامش در این زمینه نخواهد بود؟

نان خودش ارزش مادی کمی دارد اما آرامش در وجود آن آرامش در توزیع آن هزار برابر ارزش ریالی آن می ارزد آرامش و رحمت فراهم می کند برای سایر فعالیت های مردم؟

این مسئله چاه ویلی است که هرچقدر در آن پول گندم آرد بریزید قادر به کنترل آن نیستید و نخواهید بود؟

یک مشکلی وجود دارد در مدیران ارشد دولتی که خود را خیلی قدرتمند و توانا می پندارند بخصوص اگر مدیران مربوطه تازه وارد باشند دیدن این همه اقتدار و کرنش اطرافین این همه بودجه بیشترشان گول می خورند خود را خیلی قدرتمند تر از واقع می پندارند به همین اندازه هم تصمیمات غیر عادی و نامتعادل می گیرند.

در حالیکه این موضوع تواضع و واقعیت دیدن حقیقی می خواهد دکتر مهندس پزشک نمی خواهد یک متقی صد در صدی می خواهد متواضعانه خاشعانه واقع بینانه بدون غرور بدون تعلل مشورت کند بهترین تصمیم اتخاذ کند در تمام دولت چنین موردی نیست یا خیلی کم است؟

حل مشکل نان هزار چشم هزار مغز هزار تواضع می خواهد.

چرا؟ این مسئله 99 هزار سوراخ دارد که قابل کنترل نیست.

99000 نانوایی در کشور وجود دارد که هر کدام خود می توانند محل هدر رفت منابع باشند که هستند؟

بیشترشان منتظرند از این نمد برای خود کلاهی بدوزند؟

دولت حتی در هر نانوایی ده عدد دوربین کنترل هم بگذارد قادر به کنترل نخواهد بود.

نه فقط نانوایی ها سیلو ها کارخانه های آرد شرکت های حمل و توزیع و کارگران مربوطه هر کدام می توانند عامل هدر رفت باشند؟

از آن سمت وجه کلانی هزینه می شود اما مقدار کافی به دست مصرف کننده اصلی نمی رسد.

تنها راه کنترل  استفاده از روش سهمیه بندی دیجیتال به شرح زیر است.

فقط این روش می تواند آرامش و رضایت همه آحاد فراهم کند.

قبل از شرح راه حل باید کمی آمار کمی و کیفی گندم آرد مرور کنیم 

هر کیلو گندم در صورت آرد شدن و گرفتن سبوس تا 750 گرم تقلیل وزن پیدا می کند .

در حالیکه همین سبوس ارزشمند بی قیمت و گاهی هم مجانی حیف میل می شود .

بهتر است دولت اعلام کند فقط یک نوع آرد آن هم آرد با سبوس کامل فقط توزیع خواهد کرد این تصمیم فقط تا 22 درصد در هزینه آرد صرفه جویی خواهد کرد ( بخش خصوصی می تواند آرد تخصیصی هر چقدر می تواند الک کند و سبوسش را بگیرد )

این آرد کامل حداقل بیماریهای عارضی کشور تا 20 درصد کاهش خواهد داد بخصوص در خانواده های فقیر که قوت غالب فقط نان است.

آرد کامل گندم تا 97 درصد وزن گندم حفظ کرده و نان بهتری هم تحویل می دهد .

هر صد کیلو آرد به 60 تا 90 لیتر آب نیاز دارد تا خمیر شود فقط سنگک 90 لیتر آب می خواهد باقی نانها همان 60 تا 70 لیتر آب می برند.

مقداری از آب موقع پخت و سرد کردن نان تبخیر می شود حدود 17 تا 20 درصد لذا از هر 160 کیلو خمیر با احتساب نمک و افزودنی های دیگر حدود 130 کیلو نان تحویل می دهد. در مورد سنگک این مقدار 145 کیلو است.

با توجه به سرانه مورد نیاز هر ایرانی به 165 کیلو نان برای نفر باید 126 کیلو آرد اختصاص دهد ( 165 کیلو بیشترین مقدار سرانه تخصیصی برای هر فرد در سال است که کودکان نصف این مقدار هم نمی توانند مصرف کنند اما بهتر است سهمیه اشان کامل در نظر گرفته شود)

با توجه به جمعیت 85 میلیونی کشور با احتساب 3 درصد کسری آرد کردن کشور به 11 میلیون تن گندم نیاز دارد.

با توجه به مصرف 2 میلیون تن آرد صنعتی این مقدار به 13 میلیون تن افزایش پیدا خواهد کرد.

حتی با احتساب 6 میلیون اتباع خارجی این مقدار به 14 میلیون تن بیشتر افزایش نخواهد یافت.

اما توزیع دیجیتال به این شکل است که برای هر ایرانی یک کارت نان مانند کارت سهمیه بنزین صادر شود و هر شخص بتواند ماهانه چهارده کیلو نان خریداری کند با نرخ نازل و اگر کمتر مصرف کرد با نرخ آرد آزاد بتواند باقی مانده مصرفش را به دولت یا نانوایی ها بفروشد.

حالا که تنها چاره توزیع نان کارت سهمیه و دیجیتال است بهتر است این کارت مولتی باشد و امکان افزایش سایر حبوبات و شیر مواد غذایی دیگر هم در طراحی آن منظور شود تا در آینده موفقیت توزیع نان بتوانیم در سایر محصولات گسترش دهیم .

فقط این سیستم توزیع می تواند آرامش به سطح جامعه باز گرداند باقی روشها هدر دادن منابع و تولید نارضایتی عمیق خواهد بود بدهی اس اتباع خارجی مقیم ایران که اقامت رسمی دارند با همین نرخ و غیر مجاز ها با نرخ آزاد باید نان تهیه کنند.

هر روش غیر عادی ساده انگاری می تواندمنابع عظیم استراتژیک امنیت غذایی کشور به تاراج غارت و قاچاق واگذار کند؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.