راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 502 ) بزرگترین مشکل ایران مسئولان " مقوایی "

ایران کشوری با 10 هزار سال تاریخ یکی از اصلی ترین تمدن های کره زمین اکنون با بزرگترین چالش های دوران خود روبرو شده است؟

چالشهای سه گانه و تاریخی  "خشکسالی" " دشمن " "دروغ " 

هر کدام از این چالشها به تنهایی می تواند هر کشور و تمدنی را بر باد دهد؟

در واقع چالشهای اقتصادی بی آبی مدیریتی می رود که بقا و عمر این تمدن ده هزار ساله را به خطر اندازد بالاتر از آن عدم وجود مدیران لایق دارد انقلاب اسلامی را به شکست نزدیک می کند؟

متاسفانه مورد سوم " دروغ " که یک اپیدمی دولتی شده دو مورد دیگر را به شدت تشدید کرده است ؟

در واقع ریشه کردن و قلع و قمع مورد سوم می تواند دو مورد دیگر تخفیف یا مدیریت کند.

یک وقت است از دروغ به عنوان یک گناه و خصلت زشت شخصی یاد می کنیم ضرر و زیان آن محدود و معطف به زندگی شخصی و خانوادگی می شود.

اما وقتی این پدیده در قیاس عمومی و دولتی مطرح می شود بسیار تخریب گر و ویران کننده ظاهر می شود .

متاسفانه اکنون این پدیده به عنوان یک عنصر اصلی در مدیریت جمهوری اسلامی ایران دارد نقش بازی می کند نقشی ویرانگر و ویران کننده؟

نقشی غالب و سیطره یافته بر عنصر قدرت ؟

به جرات می توان گفت این " دروغ " دارد تمام بنیانهای جمهوری اسلامی ایران از ریشه بنیان کن می کند؟

مسئولانی که به دروغ صاحب تجربه تحصیل تقوا دانش و فضل هستند؟

مسئولانی که با دروغ سمت های عالی تصاحب کرده اند و دارند فضل و کمال دیگران تکذیب و تخریب می کنند؟

تا همچنان خود بر مسندها تکیه بزنند.

یکی از عوامل جلوگیری از نشر مطالب مدیریتی و راهکاری خروج از بحران اقتصادی همین " دروغ " و مسئولان دروغی هستند؟

آیا تا کنون مسئولی دیده اید بیاید به صراحت اعلام کند اشتباه کردم اشتباه شده " فلانی از من افضل تر است ؟"

هرگز قلع غم برکناری و بهتان زدن بدگویی بسیار شنیده ایم اما تعریف و تقدیر همسان یا پاینتر هرگز؟

مسئولانی که بر مردم و سمت ها سیطره پیدا کرده اند اما فاقد قدرت تصمیم گیری و فاقد لیاقت لازم هستند>

همگی در جای "دروغی " به دروغ منصوب شده اند.

این سیطره در مقامات درجه بالا و مدیران میانی غلبه صد در صدی پیدا کرده است.

در واقع اجرائیات کشور در دست این واژه خبیث و سهمگین گرفتار شده است.

تقریبا اکثریت مدیران عالی کشور به دو صفت آلوده " نفاق " و " التقاط " گرفتارند.

در ظاهر صورتی " مومن " عابد . متقی . پرهیز کار . عاقل .عالم تارک دنیا . زاهد دو آتشه هستند؟

در باطن " کافر " . شهوت پرست . مال دوست . زن باره . مقام پرست. مدرک پرست . ظالم . جاهل . نادان . زورگو . هستند.

متاسفانه طی سی سال نقش بازی کردن هنرپیشه های حرفه ای و نمایشگران قهاری شده اند.

تحقیقات و آمار نشان از عمومی بودن و یا حداقل از ابتلاء بسیاری حکایت دارد؟

با نان به هم قرض دادن و رعایت همدیگر سخت از خود و خودیها و هم فکران خود حمایت می کنند.

دیوار بزرگی از حاشا و نادانی برای خود و ملت ساخته اند .

که در آن بزرگی خودشان به خودشان هم القاء شده ؟

خود بزرگ بینی خود عالم بینی خود برتر پنداری وجه کوچکی از این دیوار بزرگ است.

همه دانشمند همه عالم همه دکتر کارشناس همه دارای رزومه های عالی هستند مو لای درز آن هم نمی رود.

همه این داشته ها متاسفانه "مقوایی" هستند.

همه تبدیل به سند های شده اند که طی سالیان دراز برای خود تهیه و تدارک دیده اند؟

چرا دولت جمهوری اسلامی ایران اینقدر مدرک پرست و مقوا پرست شد؟

تمام مدارک تحصیلی و دانشگاهی و تقدیر نامه ها برای عمر بیشتر روی کاغذ های " مقوایی " کلاسه پرینت می شوند تا اعتبار بیشتری داشته باشند.

متاسفانه پشت این مدارک مقوایی که تنها گویای یک یا چند سال تحصیل بدون تجربه علمی و عملی هستند ؟

یک حفره های عمیق از عدم درج کمیت و کیفیت تحصیل و تحقیق نهفته است.

در هیچ یک از این مدارک دقت نظر عمق دانش و مقدار تلاش و اصالت وجود ندارد؟

تنها یک یا چند نمره یا لغت متوسط عالی و غیره درج شده که گویایی کاملی ندارند؟

 فاقد تمام ویژگی های لازم هستند ؟

متاسفانه آمار مسئولان دریافت کننده مدرک تحصیلی بعد از اشتغال که به بالای 90 درصد می رسد ؟

گویای عمق فاجعه است؟

بطور کلی تحصیل در حین شاغل بودند یک تحصیل فرعی غیر عمیق و ظاهری می تواند باشد؟

و تاسف عمیق تر که نمرات کسب شده این مدارک مسئولان بسیار نازل و ناپلئونی بوده در بسیاری از مواقع.

در واقع نشان از کسب نمرات التماسی تقلبی خرید پایان نامه ای و مدرک سازی عمیق دارد؟

بیش از 65 درصد این مدارک مال دانشگاه آزاد و با اضافه شدن پردیس ها و پیام نور و غیر انتفاعی و شبانه به 85 درصد هم میرسند .

خوب این کیفیت نازل ویران کننده هر کشوری می تواند باشد که ویران کننده ایران هم هست؟

اگر حاکمیت فکری برای گذر از این پیچ تاریخی و کنار گذاشتن این مدیران نیندیشد.

باید فاتحه جمهوری اسلامی ایران خواند؟

این چالش و بدبختی بسیار بزرگتر از تحریم خشکسالی فقر و حتی جنگ است.

آثار زیانبار این مسئولان " مقوایی " از هر زلزله هر جنگ هر بلای آسمانی و زمینی بیشتر است؟

کافی است به جمله یکی از بزرگترین فرماندهان امنیتی کشور در پایان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد توجه کنیم که گفته اگر کماندوهای اسرائیلی تهران تصرف کرده بودند اینقدر به کشور خسارت و صدمه نمی زدند که احمدی نژاد صدمه زد؟ 

ختم کلام آنکه جمهوری اسلامی ایران با این مدیران نمی تواند چالش های پیش آمده را پاس کند؟

مگر به دو روش برکناری یا بی اثر کردن با گرفتن حق امضاء و تصمیم های اساسی..و واگذار کردن این اصلی ترین وظایف به جمعی انقلابی تخصصی و جوانتر ؟

وگرنه مدیران " مقوایی" سند دفن کشور صادر خواهند کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.