در گیری یک هفته ای ایران آمریکا در مورد هدف قرار گرفتن نفتکش ها در خلیج فارس یک روی دیگر هم داشت و آن ترس آمریکا از درگیری و جنگ با ایران بود؟
درست است نبرد دیپلماتیک به شورای امنیت هم رفت اما فاقد پشتوانه حقوقی و بین المللی بود.
لذا بی ثمر باقی ماند.
آمریکا در این ناکامی بزرگ دیپلماتیک سخت بازنده شد اما جرات دست بردن به اسلحه را نداشت ؟
این همان آمریکایی است که یک روز هم تحمل مخالفت را در بسیاری از مواقع نداشت.
این همان آمریکایی است که برای دستگیری رئیس جمهوری یک کشور مستقل پاناما (مانوئل نوریگا ) به آن کشور حمله کرد .
ارتش منحل کرد رئیس جمهور دیگری انتخاب کرد. کشتار مردم برای دستگیری یک شخص؟
این همان کشوری است که در خیابانهای بغداد مانند بازی های کامپیوتری کشتار می کرد تا لذت کشتن انسانها را با اسلحه اتوماتیک تجربه کند ( شهوت کشتار بی بهانه)؟
این همان کشوری است که ویتنام را سالها بمباران شیمیایی می کرد .
و به افکار عمومی مردم دنیا و حتی افکار عمومی مردم آمریکا هیچ اهمیتی نمی داد.
اکنون در مقابل جمهوری اسلامی ایران اینچنین آرام و مودبانه می ایستد و رسما اعلام می کند علاقه ای به جنگ ندارد ( یا جنگ را عاقلانه نمی داند )
آن هم رئیس جمهوری غیر متعادل هم چون ترامپ ؟
در واقع آمریکا دریافته است یک "سیلی " به ایران بزند یک "سیلی " دریافت خواهد کرد.
بدون تعارف و رفت برگشت. واین برای وجه و آبروی آمریکا از هزار جام زهر هم بدتر خواهد بود.
در واقع اقتدار نظامی ایران آن چنان افزایش یافته است که در مقابل یک ابر قدرت بایستد و بگوید نه.؟
این عین " قدرت " است نه قدرت عادی یا فقط قدرت نرم این مجموعه ای از قدرت نرم و سخت است.
هم نرم افزار هم سخت افزار کار فراهم شده است این " قدرت " یعنی " ابر قدرت"
ممکن است بعضی از علمای سیاسی یا نظامی عنوان کنند این "ابر قدرتی " کامل نیست
گاهی گفته می شود سخت افزار اتمی می خواهد یا نیروی هوایی مقتدر می خواهد.
یا مسائل دیگری را برای تکمیل مطرح کنند؟
من منکر الزامات بیشتر برای ایران نیستم اما تا همین جای کار ایران ثابت کرده یک " ابر قدرت " است.
چه دشمن می خواهد باور کند چه باور نکند .
در واقع ایران می تواند با تکمیل بعضی از نواقص به عنوان یک" ابر قدرت " در صحنه جهانی عرض اندام کند؟
اصلی ترین گزینه و الزام این امر تدوین یک اقتصاد مستقل و بدون وابستگی است .
که اکنون به یمن قدم نامبارک ترامپ وصول و رسیدن به آن امکان پذیر شده است؟
اگر چه بعضی از سیاست مداران فساد داخلی راه رسیدن به آن را غیر ممکن یا بسیار دور می دانند؟
در حالیکه اکنون بسیار به آن نزدیک شده ایم اما این کار شما نیست کار یک شخص و گروه غیر وابسته روحی فکری و مستقل است.
در راهبرد 277 گفته بودم امروز یک فرمانده اقتصادی توانا مقتدر و آگاه مومن برای کشور از هزار فرمانده نظامی و ژنرال اکنون بیشتر ارزش دارد.
از یکصد لشگر آماده رزم با تمام تجهیزات اکنون بیشتر ارزش دارد.
کسی حرف مرا درک نکرد؟
اکنون باز هم تکرار می کنم این واجب از هر واجب دیگری لازم تر است؟
حتی از بمب اتم هم اهمیتش بیشتر است؟
درک این مقام برای نابخردان خائن و سیاست مداران فاسد از مرگ هم سخت تر است.
اما برای کشور از نان شب هم واجب تر است؟
نگوید "نیست" "نمی شود" "هست" خوب هم هست و "می شود "شما کوری گرفته اید.
اگر چشمان باز کنید بهترین گزینه ها روی زمین است.
اگر اعتلای کشورتان را می خواهید این گام آخر تمام نیاز کشور تکمیل خواهد کرد؟
تمام قدرت جمهوری اسلامی ایران امروز در گرو همین سامان دادن به اقتصاد است.
کیست که این واجب شرعی قانونی عرفی کشور درک کند عمل کند تمکین کند.
فقط شیاطین از سجده بر آدم سر باز زد چون خود را بالاتر می دانست؟
امروز هم دولت خود را بالاتر از همه می داند و به منطق و باید سر تمکین فرود نمی آورد.
و این زمینه ساز شکست است.
باید با اجبار دولت به تبعیت از یک نخبه اقتصادی وادار کرد وگرنه همه چیز بر باد خواهد رفت؟
روی سخن من با حاکمیت است آنان که هنوز قلب سلیم در سینه دارند.
آنان که سرشت پاکشان سجده بر آدم کامل می پذیرد؟
سرنوشت کشور در گرو درک این نکته است یا مرگ و فرو ریزی اقتصادی یا تمکین بر منطق و دستور مردی از تبار یوسف (ع)
می شود مردی را بر مقدرات اقتصادی کشور حاکم کرد و انتظار داشت اقتصاد را به سامان برساند.
آمریکا از جنگ با ایران سر باز زد از درگیری نظامی سرباز زد اما درگیری اقتصادی و تحریم را رها نخواهد کرد مگر نامید شود.
و این در گرو سامان اقتصادی است منظور من از سامان اقتصادی اکنون توسعه اقتصادی نیست؟
منظور من از سامان اقتصادی اکنون در این هنگامی تحریم تنگنا تنظیم و تدارک بودجه و چرخاندن امور جاری مردم و بعد تدارک و چرخاندن بودجه دولت است با توسل به قدرت داخلی به نحوی که خودکفا باشیم از فروش نفت.
این تنظیم تدارک دشمن را نامید و منزوی خواهد کرد.
کیست سخن مرا درک کند منعکس کند و برای انجام آن تدارک کند ( هل من ناصر ینصرنی ).