راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 206 ) نامه 38 اقتصاد دان به روحانی انعکاس اقتصاد ایران.

وز گذشته آقای روحانی یک بار دیگر پشت دوربین صدا و سیما ایران قرار گرفت تا با مردم سخن بگویید.

متاسفانه باز یک نمایش تکراری بدون پرداختن به مشکلات کشور و راه حل ها و تحویل یک مشت کلی گویی و درست می شود چند لبخند مصنوعی صحنه را ترک کرد؟

ایشان هم چنان دارند مانند یک هنرپیشه ماهر نقش بازی می کنند؟

مملکت در آتش خیانت منتخبین دولت مجلس و گروه های سرمایه داران رفاقتی می سوزد آقایان شده اند تدارکات چی خیانت کاران حتما بهره کافی می رسد.

برای درک خیانت سی ساله سه گروه بالا نگاه کنید به نامه 38 اقتصاد دان به آقای روحانی که در تاریخ 15/5/1397 رسانه ای شد.

فقط تعداد کمی از نشریات و رسانه های کشور ان را منتشر کردند؟

در واقع رسانه های وابسته به دولت به مجلس به خیانت کاران و حتی صدا و سیما از انتشار آن خودداری کردند ؟

سکوت سنگین خبری درست مانند سکوت سنگین آقایان برای این وبلاگ "راهبرد نجات اقتصاد ایران "

بسیار سوال بر انگیز است؟ جلو گیری از انتشار و ارسال تهدید برای نشریات و رسانه های حاضر به انتشار یک داستان قدیمی و روزمره شده برای ما؟

این خیانت در امتداد خیانت بالا در حق مردم ایران برای حمایت از گروه خصولتی ها رانت خوران و گروه های ذینفع است.

در واقع آنچه این نامه 38 اقتصاد دان بیان کرده خلاصه محتوای این راهبرد نجات است.

لذا یک بار دیگر حمایت خود را از این نامه افشاگرانه اعلام می کنم . 

و تقاضای انتشار کامل آن را دارم حالا نگاهی به متن کامل این نامه خالی از لطف نخواهد بود.

ه گزارش جماران، متن این نامه به شرح زیر است: 


بسمه تعالی


ملت شریف ایران؛


جناب آقای دکتر حسن روحانی 


رئیس محترم جمهور


سلام علیکم و رحمه الله


جناب آقای رئیس جمهور با عنایت به اینکه دولتها در ایران مسئولیت پاسخگویی به ناکارآمدی هائی را بر عهده دارند که تمامی ارکان حکومت در ایجاد آن نقش داشته اند، خطاب این نامه به مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور و جنابعالی به عنوان رئیس قوه مجریه است.


آنچه در این نامه می آید مرور سریع دلائل بحران کنونی اقتصاد و ارائه پیشنهاداتی برای خروج از آن است. 


اقتصاد دهه نخست جمهوری اسلامی را می توان اقتصاد حاکمیت-محور نامید با پیوند های قوی میان حاکمیت و مردم و پشتیبانی دولت از فعالیت های مولد بخش خصوصی، همراه با حمایت از اقتصاد تولید محور و حضور مردم در کانون تصمیم گیری ها.


با خاتمه جنگ تحمیلی، و آغاز برنامه تعدیل ساختاری بسیاری از مسئولیت های اجتماعی و اقتصادی دولت در قبال مردم به حالت تعلیق درآمد و بتدریج این مسئولیت ها به حیطه فراموشی سپرده شد. خصوصی سازی بدون تمهید بستر نهادی لازم به ویژه نهاد های پشتیبان بازار، گسترش صنایع رانتی و بنگاه های شبه دولتی و نیز تاسیس بانک¬ها و موسسات مالی به اصطلاح خصوصی، شرایط حاکم بر اقتصاد ایران را دچار تغییر و تحولات جدی کرد. در این شرایط تحت عناوین فریبنده و جذابی مانند ارتقاء کارایی، رقابتی کردن فضای کسب و کار کشور، واگذاری اقتصاد به "مردم"، بخش عمده ظرفیت های کشور از طریق خصوصی سازی و کاهش حضور دولت در اقتصاد در دهه های هفتاد و هشتاد شمسی مصروف شکل گیری و استحکام یک «اقتصاد خصوصی -دولتی» (خصولتی) شد. از طریق انتقال دارایی های دولت به دوستان و آشنایان، ثروت و سرمایه در دست گروه هایی متمرکز شد که از امتیاز های درون قدرت بهره گرفته بودند. الیگارشی برآمده از فرصت ها، رانت ها و درآمدهای حاصل از توزیع منابع طبیعی عینیت یافت. قوانین و مقررات ناپخته و فاقد کارشناسی کافی فرصت های بزرگ استفاده از  رانت¬های گسترده انرژی و فرصت های بی بدیل دسترسی به اعتبارات بانکی و ارزی، بخشودگی های مالیاتی، انحصارهای مختلف وارداتی را برای این اقتصاد به اصطلاح خصوصی غیرمولد فراهم آورد. به این ترتیب پدیده مهم دیگرِ دهه های هفتاد و هشتاد، زایش نو سرمایه دارانی بود که با تکیه بر مناسبات قدرت و وابستگی به دولت ها و از سوی دیگر به واسطه استفاده از فرصت های رانتی که در اختیار آنها قرار گرفت، توانستند به منافع و ثروت¬های کلان دست یابند. با توجه به شدت وابستگی و اختلاط این نو کیسه گان با حاکمیت، این گروه به تدریج به ثروت و قدرتی دست یافته است که دولت را به تسخیر خود درآورده است و در کلیه امور و شئون اقتصادی، مانند تعیین نرخ بهره بانکی یا نرخ تبدیل ارز مداخله می کند. در واقع قرار بود اقتصاد دولتی به اقتصاد رقابتی تبدیل شود اما در عمل ما با یک اقتصاد رفاقتی روبه‌رو شدیم. این ساختار رفاقتی پدید آمده از مناسبات قدرت ثروت منجر به دو پیامد مهم در اقتصاد ایران شد که وجه تمایز اقتصاد کنونی با گذشته است و از این منظر نوعی گسست در مسیر تاریخی اقتصاد معاصر ایران بوجود آورد. نخست اینکه الگوی کنونی اقتصاد ایران غیر مولد است و دوم اینکه غیرمردمی است. بعضی از ویژگی های اساسی چنین اقتصادی را می توان به شرح زیر برشمرد: 


۱- انحراف مسیر توسعه کشور از «اقتصاد تولید-محور»- که تداوم آن می توانست به تدریج زمینه های یک اقتصاد مبتنی بر نوآوری را شکل دهد- به سمت یک «اقتصاد رانت-محور»؛


۲- توسعه مبتنی بر تولید مواد خام  اولیه و کالاها و خدمات با اشتغال زایی و ارزش افزوده پایین، آلوده کننده محیط زیست، به رشد اقتصادی نازل، بی کیفیت و پر نوسان انجامیده است؛


۳- افزایش وابستگی به صادرات مواد خام و اولیه صنعتی و معدنی با تکیه بر رانت گسترده منابع و انرژی و تعمیق اتکای اقتصاد کشور به درآمدهای ناشی از خام¬فروشی؛


۴- رشد و گسترش شدید و بی قاعده بنگاه های رانتی شبه دولتی (پتروشیمی، فولاد، معدنی، خودروسازی و بانکی)؛


۵- پشتیبانی همه جانبه نظام تصمیم گیری از بنگاه های شبه دولتی با تامین بسته متنوعی از کلیه رانت های ممکن شامل مواد خام، انرژی، سرمایه، تورمی، نرخ ارز، مالیاتی، صادراتی، و فراهم آوردن فرصت های انحصاری و شبه انحصاری از جمله بازارهای بسته و انحصاری؛


۶- تضعیف و تحدید مستمر بخش خصوصی واقعی و به ویژه بخش خصوصی مولد (صنایع کوچک و متوسط)، غیر مردمی شدن اقتصاد و در نهایت تشدید رکود در فعالیت های اقتصادی بخش خصوصی واقعی، کاهش سطح درآمد و معیشت عامه مردم و تشدید فقر و نابرابری های اقتصادی- اجتماعی؛


۷- افزایش ۵ برابری واردات همراه با ۵ برابر شدن واردات کالا های مصرفی کم کیفیت  از تعداد معدودی از کشورهای تولیدکننده آسیایی نسبت به کالاهای صنعتی کشورهای توسعه یافته در دهه هشتاد موجب شد که بازار داخلی تحت تسلط تولیدات مصرفی وارداتی ارزان¬قیمت و فاقد کیفیت مناسب قرار بگیرد؛ 


۸- تسلط و چیرگی سه ضلعی اقتصادی نامولد و فسادسازِ «سفته بازی، دلالی و رباخواری» بر اقتصاد ایران؛ 


۹- ترویج و اشاعه فساد در سطح قوای سه گانه با ایجاد لابی های سیاسی و اقتصادی و تشکیل سه-وجهی آهنین بین دولت (بوروکرات ها)، مجلس (قانون گذاران) و گروه های اقتصاد رفاقتی؛  


10- گسترش پدیده درهای چرخان با جابجایی گروه های منتخب بین قوای مجریه و مقننه و بنگاه های خصولتی در طول سه دهه گذشته؛ 


۱1- استفاده از قدرت سیاسی در ایجاد و اداره واحدهای خصولتی در جهت تامین منافع شخصی و گروهی و در نتیجه ترویج فساد به واسطه گسترش اقتصاد رفاقتی؛


۱۲- فقدان شفافیت و نظارت لازم و کافی در دخل و خرج بنگاه¬های خصولتی و تقسیم بخش مهمی از سودها و منافع کلان آنها در شبکه ای از بنگاه های تو در تو و وابسته؛ 


۱۳- برخورداری کامل بنگاه های خصولتیِ رفاقتی از امتیازهای بنگاه های دولتی و در عین آزادی عمل کامل، خروج نسبی از نظارت سازمان های مسئول و گریز از هر گونه شفافیت و پاسخگویی تحت عنوان بخش خصوصی و همچنین تبدیل این بنگاه های خصولتی به حیاط خلوت رفقا و مدیران دولتی؛


۱۴- تنزل و تزلزل اقتدار حاکمیت و دولت، حضور و نفوذ یک دولت خاکستری را در ارکان دولت همراه با تسلط بر دولت امکانپذیر کرده است (دولت در دولت)؛ 


15- ورود نهادها، بنیادها و ارگان ها و بخش های نظامی و عمومی به عرصه بنگاه¬داری و کسب و کار. نهادهائی که به دلیل برخورداری از دسترسی، نفوذ و اطلاعات، عرصه رقابت بخش خصوصی واقعی را بیش از پیش تنگ کردند؛


16- اجرای دستوری خصوصی سازی برای تقسیم اموال و ثروت های عمومی با هدف مالِ خودسازی شخصی و گروهی، تحت عنوان رقابتی سازی و کاهش تصدیگری دولتی، که به گسترش اقتصاد رفاقتی و تقویت ائتلاف بنگاه های خصولتی در جهت کنترل هر چه بیشتر اقتصاد کشور منجر شد؛


17- بکارگیری مجدد مدیران دولتی همراه با این مناسبات در بنگاه های رفاقتیِ خصولتی و بی اعتنایی به ضرورت بهبود کارآیی و کارآمدی در واحدهای شبه دولتی نسبت به واحدهای دولتی؛ 


18- اجرای طیف گسترده ای از طرح های عمرانی غیرضروری و حتی مخرب محیط زیست (مانند طرح های سدسازی و انتقال آب) در جهت استمرار و گسترش فعالیت بنگاه های رفاقتیِ عمرانی؛ 


19- ایجاد رانت ارزی با تحمیل دستوری جهش های گاه و بیگاه نرخ ارز توسط بخش خصولتی به اقتصاد کشور؛ 


20- در اقتصاد ایران بیش از ۹۰ درصد ارز یا مستقیما حاصل فروش منابع ملی (نفت، گاز و معادن) است یا غیرمستقیم به واسطه رانت منابع حاصل شده است، در نتیجه ارز اموال شخصی یا خصوصی نیست و در شمول اموال و کالاهای عمومی محسوب می شود؛ 


21- ایجاد رانت سرمایه و رانت پول با بکارگیری سرمایه های کسب شده در فعالیت های سفته بازانه در بازار زمین و مستغلات و پس از آن در بازار پول و در نتیجه تحمیل بالاترین نرخ های جهانی «سهم مسکن از هزینه خانوار» و «سود بانکی» به اقتصاد و مردم؛ 


۲۲- استفاده ابزاری از بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) در جهت جذب سرمایه مردم و بخش خصوصی و تزریق آن به بنگاه های شبه دولتی (بیش از ۸۰ درصد از ارزش بازار سرمایه متعلق به سهام بنگاه های بزرگ شبه دولتی مانند پتروشیمی، فولادی، معدنی، خودرو و بانکی است)؛


۲۳- نرخ بالای رشد سپرده های سرمایه گذاری مدت دار در بانک های شبه دولتی به میزان ۷۶۰ درصد در مقایسه با بانک های دولتی به میزان ۵۷۰ درصد در دوره 96-1388؛ 


۲۴- کاهش سهم بخش های صنعتی و کشاورزی از ۵۰ درصد مانده تسهیلات بانکی در سال ۱۳۸۳ به ۲۷ درصد در سال ۱۳۹۵ و در نتیجه تغییر مسیر تامین مالی به سمت بخش های نامولد سوداگری و سفته بازی توسط بانک ها و موسسات مالی خصولتی؛


۲۵- خلق بخش مهمی از حجم نقدینگی توسط بانک های شبه دولتی در نتیجه کاهش نسبت سپرده قانونی اسمی از 17 درصد به 11 درصد که پس از کسر بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی به کمتر از 5 درصد کاهش می یابد و نیز افزایش سهم بانک های خصولتی از سپرده های بخش خصوصی (از ۱۹ به ۷۰ درصد) در دوره 96-1386؛ 


۲۶- افزایش دستوری نرخ سود بانکی در جهت برخورداری صاحبان درآمدهای رانتی از رانت سرمایه، به زیان عامه مردم، بخش خصوصی و صنایع کوچک و متوسط و به سود بخش مهمی از بنگاه¬های خصولتی؛


- تخصیص رانت معافیت های مالیاتی برای تسهیل صادرات مواد خام و اولیه و ارزان¬فروشی صادراتی بنگاه های شبه دولتی و در همین حال گران فروشی (همراه با اخذ مالیات شرکتی و مالیات ارزش افزوده) به صنایع پایین¬دستی بخش خصوصی کشور و در نتیجه ایجاد فاصله قیمت ۱۵ تا ۳۰ درصدی در عرضه مواد اولیه به بنگاه¬های داخلی نسبت به رقبای خارجی؛ 


۲۸-رشد بی سابقه مالی‌سازی اقتصاد (رشد قارچ‌گونۀ بانک¬ها و مؤسسات مالی و تفوق فعالیت‌های نامولد بر مولد)، سلب‌ مالکیت (کالایی‌سازی خدمات اجتماعی نظیر آموزش، بهداشت، مسکن، حمل ‌و ‌نقل عمومی، انرژی، کالایی‌سازی طبیعت و واگذاری انبوهی از دارایی‌های دولتی به بخش خصولتی) و ارزان‌سازی نیروی کار (بیکار‌سازی، پایین‌ نگاه‌داشتن حداقل دستمزدها و نا‌امن و موقتی‌سازی از طریق تغییر در قرارداد‌ها) ؛  


29- استفاده ابزاری از محمل «بخش خصوصی و اقتصاد بازار» جهت ترویج و دفاع از رانت¬جویی، توزیع نابرابر فرصت¬ها و منابع، ایجاد انحصارها، غیرمردمی کردن اقتصاد و اضمحلال بخش خصوصی واقعی و همچنین تحریف واقعیت¬های موجود اقتصاد خصولتی در جهت حمایت از گسترش بنگاه-های خصولتی؛ 


با توجه به نکات فوق مشخص می شود که اقتصاد ایران با یک بحران چند لایه و بسیار گسترده روبروست که امکان رویارویی غیربرنامه ای و با اقدامات جزیی نگر و جزیره ای با آن وجود ندارد و تنها به شیوه ای برنامه ریزی شده و فقط از مسیر یک برنامه متکی بر دانش و تجربه کارشناسان مستقل همراه با مشارکت فعال نهادهای مدنی قابل حل و فصل است. اصول حاکم بر این برنامه پیشنهادی برای برون رفت از بحران کنونی شامل محور های زیر است. 


راه حل های پیشنهادی برای برون رفت از بحران کنونی اقتصاد کشور


نظر به شدت و حدت تبعات و تاثیرات ضد توسعه¬ای و ضد اجتماعی رشد و گسترش «اقتصاد خصولتی و رفاقتی رانت-محور» و نفوذ عناصر ذینفع در نظام تصمیم گیری های اساسی، راه نجات اقتصاد کشور در میان و بلند مدت تنها از طریق یک برنامهِ توسعهِ عادلانهِ تولید محور امکانپذیر است و برای برون¬رفت از شرایط بحرانی کنونی و تحدید «اقتصاد خصولتی»، رشد و تقویت «بخش خصوصی واقعی» و پایان روند غیر مردمی شدن اقتصاد کشور اقدامات زیر پیشنهاد می¬شود. 


1-   محدودسازی و کاهش تزریق رانت (به خصوص رانت منابع و انرژی) به بنگاه¬های خصولتی و توزیع عادلانه، متناسب و متوازن آن در طول زنجیره¬های ارزش با توجه به ایجاد اشتغال و ارزش افزوده؛


2-   نظام تصمیم گیری کنونی به هیچوجه قادر به حل و فصل مشکلات کنونی نیست و باید یک نهاد فراقوه¬ای به شیوه کاملا متفاوتِ تصمیم گیری ایجاد شود بطوری که از تشتت فکری و سیاستی کنونی پیشگیری شود؛


3-   مبارزه فراگیر با فساد از طریق محدودسازی یا حذف انواع رانت¬ها به ویژه رانت های انرژی. لازمه مبارزه فراگیر با فساد، شفاف سازی همه فرایند های کسب درآمد های ارزی و ریالی بخش عمومی و موارد مصرف آنهاست؛


4-   برنامه ریزی عاجل برای تقویت توان حکمرانی (کنترل و نظارت و قاعده گذاری) دولت و جهت گیری به سمت بکارگیری مدیرانی در دولت که درک درستی از بایسته های توسعه گرای حکمرانی داشته باشند؛


5-  تفکیک کامل مدیریت دولتی از مدیریت بنگاه‌های خصولتی، جرم انگاری انتقال مدیران دولتی به بنگاه های خصولتی قبل و بعد از بازنشستگی؛ 


6-  کنترل جدی نوع روابط میان مدیران دولتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و کنترل نوع خدمت دهی دستگاه‌های دولتی و بنگاه های خصولتی به نمایندگان؛


7-  چابک سازی و سالم سازی نظام مالیاتی کشور  و گسترش دامنه مالیات¬ستانی به کلیه بخش¬های خدماتی و به خصوص مالیات بر مستغلات، درآمدهای حاصل از سود سپرده¬های بانکی و فعالیت¬های نامولد مانند واسطه¬گری و دلالی. کاهش مالیات صنایع کوچک و متوسط به عنوان رکن اصلی فرصت های شغلی مولد (به ویژه در بخش¬های کاربر و نوآور) و لغو معافیت¬های مالیاتی صادرات مواد خام و اولیه؛


8-  با هدف شفاف سازی مهمترین کانون توزیع رانت و امکانپذیر کردن نظارت های همگانی و تخصصی و پاسخگو کردن دولت در باب تک تک موارد تخصیص های ارزی، تصمیمات تخصیص منابع ارزی به مجلس شورای اسلامی واگذار شود؛


9-  به منظور کوتاه کردن دست نهاد های غیرپاسخگو، بانک های به اصطلاح خصوصی بزرگ در صورتی که از نظر حسابداری، ورشکسته محسوب نمی‌شوند در یکدیگر ادغام و به یک یا دو بانک تبدیل شوند و در مورد بانک‌های خصوصی کوچک یا از نظر حسابداری ورشکسته، انحلال، ادغام یا حتی انتقال مالکیت آنها در دستور کار قرار گیرد؛


10-  منحصر کردن نگهداری حساب های بخش عمومی در بانک های دولتی و جلوگیری از پرداخت بهره به این سپرده ها؛


11-  مدیریت عرضه و تقاضای ارز با محدود کردن تخصیص ارز به کالا های اساسی غذا، دارو و نیاز های اساسی بخش تولید ساخت در داخل کشور و جلوگیری از فعالیت های سوداگرانه بر روی آن؛


12-  برقراری پیمان نامه ارزی برای بنگاه های صادراتی که از منابع و یارانه های عمومی بهره گرفته اند و بازگرداندن ارز صادراتی به بانک مرکزی؛ 


13-  تا قبل از تحقق اصلاحات پیشنهادی، ایجاد بازار ثانویه ارز نیازمند بررسی کارشناسی و دقیقِ نتایج و پیامد های آن است و در شرایط کنونی باید از تعجیل در راه اندازی آن جدا اجتناب شود؛


14-   در کوتاه مدت، دولت باید به منظور بازگرداندن اعتماد و آرامش عمومی، تمام ظرفیت های خود را برای مهار تلاش هایی که افزایش شدید قیمت ها را دنبال کرده اند، با هدف ایجاد ثبات در اقتصاد کشور بکار گیرد و  از هرگونه افزایش قیمت ها، از جمله قیمت ارز در نرخ اِعلانی خود، جلوگیری کند؛


15-    خروج تمامی بنگاه ها و نهاد های نظامی از فعالیت های اقتصادی؛


16-  تامین هزینه های امنیت کشور از طریق اخذ مالیات و انحصار آن در مسیر بودجه عمومی مصوب مجلس؛


17-   با توجه به اینکه یکی از ارکان شکل دهنده بحران موجود تن دادن به منافع واردکنندگانی است که رابطه ای با تولید ندارند و فرصت های شغلی داخل را از بین می برند، بازنگری در سیاست های وارداتی از الزامات توجه به تولید داخلی است؛ 


18-  تجدیدنظر اساسی در بسترهای فضای کسب و کار در جهت کاهش هزینه‌های بخش‌های مولد و افزایش هزینه‌های بخش‌های نامولد؛


19-   طراحی برنامه ویژه مسکن اقشار کم درآمد و خارج ساختن زمین و مسکن از مناسبات سوداگرانه؛


20-  گرچه بی‌ثباتی‌های اخیر بازار اصولا ریشه در مشکلات ساختاری یاد شده در بالا دارد، اما شکل‌گیری سریع بحران در هفته‌های اخیر ریشه در بی‌اعتمادی عمومی به نظام تصمیم‌گیری و ناهماهنگی سیاست‌مداران ارشد و عدم انسجام و بی‌ثباتی در موضع‌گیری‌های داخلی در برابر تنش‌های خارجی دارد. بر این اساس لازم است تشتت در موضع‌گیری‌های سیاسی و اظهارنظر و ورود مقامات غیرمسئول در حوزه سیاست ‌خارجی به سرعت پایان پذیرد و کلیت نظام سیاسی موضعی شفاف و عقلانی و مبتنی بر تعامل مثبت در حوزه سیاست خارجی اتخاذ و رسما اعلام کند.


در پایان لازم به ذکر است که همه گزاره های فوق مستند به شواهد آماری است که به تدریج به اطلاع عموم مردم خواهد رسید. 


   


عبدالمجید آهنگری، مرتضی افقه، ناصر الهی، امراله امینی، کمال اطهاری، سید‌محمد بحرینیان، علی‌اصغر بانویی، سجاد برخورداری، جهان میر پیش‌بین، هاتف حاضری، غلامحسین حسن‌تاش، حمید‌رضا حری، محمود ختائی، حسین راغفر، مراد راهداری، محسن رنانی، محسن ریاضی، سعید راسخی، شهریار زروکی، احسان سلطانی، بهرام سحابی، عباس شاکری، ولی‌اله شهباز‌خانی، حسن طائی، فرهاد علی‌نژاد مهربانی، جمال‌فتح‌الهی، رسول قاسمی، سید‌ضیاء‌الدین کیا‌الحسینی، کامران کسرایی، سید‌محمد حسن مصطفوی، فرشاد‌مؤمنی، حسین موسوی، سعید نایب، سید‌محمد‌باقر نجفی‌، علی‌رضا ناصری، محمد لشگری، محمد‌رضا یوسفی، سید‌احمد یزدان‌پناه


 


انتهای پیام

کلمات کلیدی روحانی  وضعیت  نامه به روحانی  بحران اقتصادی  راهکار سی وهفت اقتصاد دان  38 اقتصاددان  اسامی 38 اقتصاد دان  متن نامه اقتصاددان ها به روح

     لینک کوتاه 

https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-982877

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 205 ) طرح جدید ارزی کامل نیست مانند رئیس کل بانک مرکزی؟

بالاخره انتظار به پایان رسید و شب گذشته آقای همتی رئیس جدید بانک مرکزی از طرح جدید ارزی کشور پرده بر داری کرد.

این طرح کاملتر از طرح قبلی است اما چند کمبود اساسی دارد که قبل از شروع طرح 17/05/1397 تقاضای تکمیل و ترمیم دارم این نقصان ها به خاطر نادیده گرفتن هشدار ها است؟

اول از همه ایشان خرید و فروش ارز آزاد اعلام کردند که این درک بسیار مهم بود 

اما ایشان دایره بسیار گسترده ای برای خریداران عنوان کرد که این اشتباه بزرگی است

چرا چون ما با محدودیت ارزی روبرو هستیم این محدودیت از قبل هم وجود داشت که با اعلام تحریم های جدید محدودیت شدید تر هم شد؟

تازه بعد از سیزده آبان ماه سال نود هفت این محدودیت به اوج خود خواهد رسید.

پس گسترده کردن خریداران یک اشتباه بزرگ است چون باز کردن حساب ارزی هم آزاد شده بیم ان می رود مردم بصورت همگانی برای تبدیل اندوخته خود به بازار هجوم اورده و طرح با شکست روبرو کنند؟

این بزرگترین نقص این طرح است که به معاندین و صرافان آل سعود میدان تخریب خواهد داد.

این طرح حدود بیست بند از 28 بند لایحه ارزی اینجانب کپی کرده است غافل اینکه من برای مصارف ارز محدودیت شدیدی قائل شده ام 

لرد بودن و گسترده کردن مصارف گذاشته ام برای پس از پیروزی اولیه طرح ارزی.

این لایحه بازار ثانویه ارز دومین سنگری است که بانک مرکزی در پیش گرفته نمی خواهم بدبین باشم اما اگر این نقایص بر طرف نشود موفقیت در پی ندارد.

1- اقای همتی بهتر از سلف خویش آقای سیف است که من ایشان خائن می دانم ( با ارائه مدرک غیر قابل انکار ) اما آقای همتی یک انتخاب ناچاری است ایشان آدم خوش برخورد و خوش خیالی است بدرد این سمت نمی خورد

همانطور که در بیمه مرکزی طرفهای ایشان را سر کار گذاشتند و توانستند یکی از برگ های برنده اقتصاد ایران بیمه را نا کارآمد و خواجه کنند و ایشان مماشات کرد سکوت کرد .

این سمت مردی قاطع تر موذی تر با دید امنیتی و قدرت نهی و صلابت بیشتر می طلبد.

ایشان مرد این میدان نیست ما مردی مار خورده افعی شده نیازمندیم با سیاست و قدرت سازمانی و تنبیهی و بازاری تر از از آقای همتی؟

شکست در این حوزه به منزله شکست چند لشکر کشور ضرر زیان دارد؟

اینجا یک بازاری تجربه دار یک صنعت دیده یک امنیتی جاسوس دیده و یک مرد متفکر حساس نیاز داریم حالا دکتر نباشد اصلا این مدارک شما را گول نزند یک دیپلمه سرپرست اطلاعات عملیات سپاه در ابتدای جنگ ده ها افسر بلند پایه از چند کشور دنیا (دانشگاه دیده و دکترا خوانده )در جبهه جنگ عراق کیش و مات کرد ( سردار شهید حسن باقری)

 2- ایشان در سخنان مشروح خود که از شبکه دو سیما پخش شد و من لغت به لغت ان را گوش کردم نشان داد از آن ذکاوت و هوش لازمه برای اینکار برخوردار نیست مرتب به دیگران و گفته اساتید دیگر استناد می کرد ( آقا خودت تو چه داری ) ایشان نه یک اقتصاد دان نه یک سیاست مدار نه یک مرد امنیتی و ستادی است ایشان یک مدیر لیبرال آهسته بیا آهسته برو است همان سفارت چین و سفیری برازنده ایشان است و بس؟

این سمت لغایت مهم و کلیدی است امروز شکست در این سمت می تواند سرنوشت رئیس جمهور حتی سرنوشت کشور را رقم بزند؟

شکست در این سمت می تواند حاصل تمام چهل سال اندوخته جمهوری اسلامی ایران بر باد دهد 

شکست در سمت می تواند شکست ایران در مقابل استکبار جهانی را رقم بزند.

شکست در این سمت به منزله شکست در تمامی جبهه های جنگ ( سوریه عراق یمن و....) است

لذا یک بار دیگر از آقای روحانی از آقای خامنه ای رهبر انقلاب تقاضای تجدید نظر در این انتخاب دارم هنوز دیر نشده اول کار است ایشان به چین بفرستید از صندوق اصرار جمهوری اسلامی ایران مرد دیگری را با مشخصات بالا در این سمت بگمارید.

نگران نباشید هر چک سفید امضاء که می خواهد به او بدهید هر مبلغی 1000 میلیارد دلار هدیه پول کمی برای پیروز این سمت است؟

4000 میلیارد دلار هزینه شکست فقط برای یک سال این سمت است ؟ 

گوش شنوایی هست یا نه ؟ 

حالا مسئولین امر پیوسته خود را به ندیدن این مطالب بزنند؟

انگار نه انگار که کسی قبلا هشدار داده است انگار نه انگار دو سال است هشدار می دهم ؟

تاریخ ثبت این نوشته ها و یادداشت ها به ساعت ثبت شده تمام آنچه بر سر اقتصاد ایران آمده قبلا هشدار داده ام تمام بدون کم و کاست ؟

چطور آقایان آنجا که به نفعشان است تقلب می کنند و مطلب برای تقلید برای سخنرانی برای مقاله نویسی جعل می کنند. 

اما آنجا که باید عمل کنند لال مونی می گیرند فلج می شوند؟

باشد ثبت است بر جریده عالم . 

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 92 ) دشمن می گوید "اقتصاد ایران فلج باقی می ماند "

اندیشکده گیت استون قبل از انتخابات ایران پیش بینی کرده بود که با انتخاب مجدد روحانی کماکان 

" اقتصاد ایران فلج باقی می ماند"

این مطلب در 29 فروردین 1396 انتشار یافته است اما به احتمال قریب به یقین حداقل یک سال قبل آنها به این نتیجه رسیده اند؟

این نتیجه گیری دقیق از صحنه سیاسی اقتصادی اجتماعی ایران است؟

در واقع آنها می دانستند اگر شخص دیگری به رئیس جمهوری ایران انتخاب می شد؟

قریب به یقین اقتصاد ایران فلج باقی نمی ماند چرا ؟

چون در این صورت برنده انتخابات یک اصلاح طلب یا معتدل نخواهد بود؟

اگر یک اصول گرا نظیر آقای رئیسی رئیس جمهور می شد صحنه چه تغییری می کرد؟

به حتم یقین این اصول گرا با خصومت به غرب نگاه کرده و پایان امید به غرب و اقتصاد غرب در ایران شکل می گرفت در واقع غرب در دل ایران یک مرده بی خاصیت نشان داده می شد

یعنی امید به غرب و بانکهای غربی دیگر در ایران مفهومی نداشت؟

پس ایران دست روی زانوی خود می گذاشت و بلند می شد

عکس این موضوع به هیچ وجه صحت ندارد یعنی یک اصول گرا به هیچ وجه با غرب دوستی نخواهد کرد وام نخواهد گرفت و غرب هم کمکی به او نخواهد کرد.

پس رمز کار کجاست ؟

رمز کار نا امیدی به غرب است در واقع شما باید قبل از هر کاری غرب را در ذهن خود کشته باشید؟

آنها هرگز به ما کمکی نخواهند کرد؟

چون می خواهند ما یک کشور مصرف کننده باقی بمانیم

چون خود باوری ما باعث روئین تنی ما خواهد شد؟

غرب از این تفکر می ترسد؟ 

نگاه کنید به اندیشکده اینتر پرایز باز هم قبل از انتخابات ایران

انتخاب یک رئیس جمهور اصول گرا می تواند ما را به عقب ببرد

ندیشکده آمریکایی نوشت: یک رئیس‌جمهور «تندرو» در لفظ و عرصه دیپلماسی رویکرد تهاجمی‌تری علیه آمریکا نسبت به حسن روحانی اتخاذ می‌کند و طرفدار سیاست اقتصادی انزواگرایانه خواهد بود.
نکته در این جمله است یک رئیس جمهور تندرو ( اصول گرا ) رویکرد تعامل جویانه اقتصادی و سیاسی روحانی را به غرب تغییر خواهد داد؟

اوج این تحلیل لغت "رویگرد تعامل جویانه اقتصادی "
تعامل یعنی همکاری و همگامی با اقتصاد غرب ( منظور اقتصاد اروپایی آمریکایی )
اقتصاد اروپا و آمریکا یعنی بانکهای آنها یعنی شرکت های بزرگ آنها ؟
خوب بانکها ی اقتصاد غربی خود دچار مشکلات هستند و با روند بسیار پیچیده و سخت به وام می دهند و وامهای آنها ( بخصوص بانک جهانی ) باعث ورشکستگی و به گل نشستن اقتصاد وام گیرنده می شوند
شرکتهای غربی از صدور تکنولوژی خودداری می کنند فقط کالا می فروشند؟
خوب تعامل با اینها یعنی چه خوشبینی به اینها یعنی چه ؟
در واقع امید به غرب واهی است خیال که فقط گریبان "مختال فخور " خواهد گرفت؟
یعنی وابستگی و بدبختی اقتصاد ایران؟

اندیشکده های آمریکایی از رئیس جمهور اصولگرا یا تندرو نمی ترسند؟
از این قطع امید می ترسند؟
از شکسته شدن این تابو می ترستد؟
پس این یک ترس و شبح خیالی است 
بیاید حالا با روحانی همین کار انجام دهیم 
روحانی مرد این کار نیست؟
همانطور که گفتم چهار وزارتخانه اقتصاد صنعت معدن کشاورزی کار از دولت جدا و برای محدودی در اختیار نیروهای انقلاب قرار دهیم ظرف مدت کوتاهی غول فقر در هم خواهیم شکست؟
حالا نگاه کنید به اعتراف همین اندیشکده راجع به اعتماد به نفس ایرانیان که چه دستاورد عظیمی داشته باشد سند؟
 
گزارش "امریکن اینترپرایز" از قدرت موشکی ایران
www.irdiplomacy.ir/.../گزارش+quot%3Bامریکن+اینترپرایزquot%3B+از+قدرت+موش... 
۹ مرداد ۱۳۹۶ - این اندیشکده در تکمیل بحث موشکی ایران آورده است: «یکی از حوزه هایی که ... ایران به ثبات و اعتماد به نفس داخلی، هم زمان با تغییر در دیدگاه های آن ها نسبت به ... منابع قدرت های جهانی نظیر آمریکا، چین و روسیه، کاری تقریباً غیرممکن است. ... موشکی را ایجاد کرده که به طور بومی آن ها را به تولید انبوه رسانده است و با آن ها ...
حالا چرا از همین اعتماد به نفس در اقتصاد استفاده نکنیم ؟

(نا گفته نماند من اعتقاد به همکاری با کشورهای خارجی دارم ام نه کشورهای سلطه گر ما در اروپا با اتریش دانمارک سوییس و خیلی از کشورهای آسیایی برزیل و............ آما با آمریکا و هم پیمانان او فعلا هرگز )

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 204 ) نا آرامی و اعتراض نتیجه فساد "عریان" و سکوت روحانی؟

آقای روحانی زمانی رئیس جمهوری به شما رسید که رسانه های گروهی و شبکه های موبایلی هر فساد در خفا را "عریان " به نمایش گذاشته اند؟

کوچکترین حرکت زیر میزی نمایندگان ملت در آئینه رسانه ها با بزرگترین زوم ممکن منعکس می گردد؟

این شما و دولت شما است که سرش را در برف کرده تا کسی نبیند؟

این اختلاس ها حقوق های نجومی کم کاری رشوه بهره های ناشی از حکومت و سکوت در برابر چپاول گران اموال عمومی  کار خودش را کرد.

ثمره رشوه های زیر میزی به نمایندگان مجلس و پیشنهاد های شراکت برای بی خاصیت کردن رکن قانونی ملت و فرار از استیضاح  عدم تعویض کابینه بی تحرک در کمترین حالت ممکن طوفانی است از شورش نا آرامی خیابانی است که اینک جریان دارد؟

ثمره فساد بی تحرکی بی خاصیتی و بی لیاقتی می رود تا کل حاکمیت را به زیر سوال ببرد.

در واقع این حاکمیت است که دارد تاوان حکومت تو را می دهد.

جمهوری اسلامی ایران دارد چوب سکوت و مماشات جنابعالی با فساد و کانونهای قدرت که سهم خواهی از اقتصاد را پیشه خود کرده اند می پردازد.

اکنون دیگر وقت سکوت مماشات و سازش با فساد نیست اکنون یا مخالفت صریح خود را با فساد و کانونهای سهم خواهی اعلام کنید یا کنار بکشید.

بگذارید جمهوری اسلامی ایران دوبار راه عدالت خواهی و مبارزه با هزار فامیل ادامه دهد.

شما  اکنون در مقابل تاریخ مسئولیتی عظیم دارید یا با فاسدان اعلام جنگ کنید ؟

یا همراه و کنار آنان در مقابل ملت بایستید ؟

اکنون وقت انتخاب است در واقع دیر شده اما هنوز سقوط و بدنامی در کیلومتر بعدی است.

لطفا یا پیاده شوید یا مفسدان و سهم خواهان را معرفی کنید دیگر سواری دادن بس است.

اگر تفکیک نکنید بین خادمان و خائن نان بیم آن می رود کل جمهوری اسلامی را ملوث کرده تا ابد بدنامی و خیانت بر پیشانی اسلام و روحانیت بزنید؟

اکنون وقت سکوت نیست وقت نمایش بازی کردن نیست وقت لبخند زدن نیست 

دیگر زمان نمایش گذشت یا بیایید جلو دوربین مردانه شکست را به عهده بگیرید .

یا خیلی خالصانه مشکلات را با ملت در میان بگذارید ؟

یا خداحافظی کنید.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 91 ) پاسخ عملی به ترامپ نه پژواک فحش ها او؟

سخنرانی ترامپ در مجمع سازمان ملل نشان کامل "خشم" "نفرت" "درماندگی" و "خودنمایی" او بود؟

دقیقا" مثل احمدی نژاد خودش را  به در دیوار می زد تا خودش را بزرگتر و مهمتر از آنچه هست نشان دهد تا بیش از بیش مورد توجه رسانه ها و مردم دنیا قرار گیرد؟

از سنا و کنگره آمریکا بسیار بعید است چنین آدم ضعیف و هوچی گری بعنوان شخصیت اول آمریکا پذیرفته اند و با او کار می کنند؟

او سعی می کند دیگران تحریک و تهیج کند تا بر علیه ایران کاری کنند ؟ ( خودش نمی تواند و یا دستش بسته است)

در مقابل کره شمالی هم کاملا" کم آورده وقتی سخن از نابودی می گوید یعنی اصلا" گزینه دیگری در فکر و عمل ندارد ؟

اما پاسخ ایران باید منطقی و کارآمد باشد ؟

ببینید یک کار روانی اول باید انجام دهیم 

دوم در مجلس یا شورایی امنیت ایران آنرا تصویب کنیم 

سوم در صورت لزوم به اجراء بگذاریم

گاهی وقتها همان کار روانی کار را تمام می کند وقتی اعلام کنیم در مقابل تحریم و عدم تحویل هواپیما به ایران ما هواپیما های ساخت آمریکا را تحریم می کنیم 

بیش از نیمی از هواپیماهای در حال کار دنیا ساخت بوئینگ است

اگر ما اول اعلام کنیم در صورت تصویب عدم تحویل هواپیما و تحریم ایران اجازه تردد 

هواپیماهای امریکایی از روی فضای ایران ممنوع می کنیم؟

چقدر خشم و فشار بر رئیس جمهور آمریکا  وارد می شود؟

حتی مطرح کردن آن ضربه سنگینی به بوئینگ خواهد بود؟

درست رقیب فرانسوی او را تقویت خواهد کرد؟

این راه عملی برای لاف و گزاف ترامپ است نه اینکه ورود آمریکایی ها به ایران ممنوع می کنیم 

آنها نوعا کاری با ایران ندارند

اما ممنوعیت حرکت 5000 هواپیما از فضای خاورمیانه یعنی به گل نشستن اقتصاد مریض بوئینگ؟