راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصادایران ( 588 ) لزوم تن دادن دولت به برنامه و فرماندهی اقتصادی راهبردی؟

وقتی از برنامه راهبردی اقتصادی سخن می گوییم دولت تعداد دکترهای شاغل در وزرات اقتصاد و سازمان برنامه و بودجه را به رخ می کشد؟

مانند احمدی نژاد که می گفت من دکترا دارم و تمام دوستان من هم تحصیل کرده هستیم ؟ اما هر دو اشتباه می کنند 

بگذارید با مثالی موضوع را روشن کنیم وقتی یک ساختمان بزرگ می خواهد ساخته شود الزاما" نیاز به طراح به معمار به نقشه دقیق ابعاد فیزیکی هست.

یک جمع متخصص ساختمان مورد نظر را طراحی می کنند بعد با گروه نقشه کش در میان می گذارند و نقشه اولیه کشیده می شود سپس نقشه را در جمع تخصصی بازنگری می کنند سپس فرمان نقشه اصلی صادر می شود؟

تازه برای اجراء عرف بر اینست که یک معمار سالخورده و قدیمی مدیر اجرایی بر عهده گیرد چرا یک معمار تجربی بیشتر این کار انجام می دهد چون معمار با تجربه و کار کشته این کار باید انجام دهد؟

چون یک معمار با تجربه با مواد و مصالح بنایی بهتر از مهندس عمران آشنایی دارد طی سی یا چهل سال می داند کجای کار چه مصالح و چه سفت کاری بیشتری نیاز دارد ؟

گاهی دیده می شود پی یک طرف ساختمان عمیق تر و بزرگتر از نقشه انجام داده وقتی مورد سوال قرار می گیرد پاسخ منطقی می دهد نقشه کش نمی دانست این سمت ساختمان خاک نرمی دارد باید زیر سازی عمیق تر و بزرکتر از سمت دیگر زمین که سفت تر است داشته باشد.

برای همین بسیاری از کاخهای ریاست جمهوری های دنیا را معماران تجربی ساختند چه تحصیلات دانشگاهی داشته باشند یا نداشته باشند.

نمی خواستم در این مورد اسمی را نام ببرم اما الزاما باید مصداق معرفی کنم معمار بزرگ فرانسوی لوکوربوزیه فقط مدرسه هنرهای زیبا را تمام کرده بود از جمله آثار او بنای سازمان ملل متحد است

در ایران هم همین رویه دنبال شد بزرگترین سازندگان کاخها و طاق بستن ها نه فقط تحصیلات دانشگاهی نداشتند بلکه حتی گاهی در تمام عمر شان درس دانشگاهی نخوانده بودند اما دانشگاههای بسیاری ساختند حتی دهها مهندس و دکتر عمران زیر دستشان کار می کردند؟

یک معمار تجربی از خاک بلند شده با خاک عجین شده زیبای ساختمان در کنار استحکام و عمر طولانی می بیند.

از عملگی کار شروع کرده کارگری کرده بنایی کرده سفت کاری کرده در ساختمان غرق شده محو شده تا بینا و صاحب نظر صاحب سبک شده.

بدون این تجربیات حتی اگر بزرکترین دانشگاههای دنیا را هم طی کنید به این عظمت ها نخواهید رسید.

حالا ما با یک سرمایه محدود می خواهیم یک ساختمان بسازیم می دهیم دست یک معمار بزرگ چرا می خواهیم اقتصاد کشور با سرمایه نامحدود برپا کنیم نمی دهیم دست یک کار کشته بازار و صنعت تجربی به تبع اگر سواد منظم هم داشته باشد چه بهتر و گرنه بدون پشتوانه تجربه بقیه نقش بر آب است تجربه گرانبار چهل سال به بالا؟

حالا برگردیم به اقتصاد فقط شما یک نقطه کوچک از ساختمان می کنید یا ترمیم می کنید از کل بنا چیزی نمی دانید نقش یک کارگر صفر ساختمانی را دارید حتی اگر دکتر باشید؟

همه دست اندر کاران دولتی در ایران عمله اقتصادی دولت هستند طراح نیستند اجراء کننده هم نیستند خوب راهبری این خرابه که نشد برنامه راهبردی اقتصادی کشور؟

کشور ایران از دو موضوع اساسی رنج می برد یک فقدان برنامه راهبری اقتصادی دو فقدان مدیریت ( فرماندهی اجرایی آن برنامه )

در ایجاد هر دو هم اختلاف نظر و تشدد آراء وجود دارد حالا در روی قبری داریم سینه می زنیم و دعوا می کنیم که اصلا مرده ای ندارد.

حالا چکار باید کرد؟

مشکل اینجاست که لزوم ایجاد هر دو مقوله بالا برای دولت و حاکمیت الزام پیدا نکرده است.

و این اوج فاجعه است.

چرا چون دولت دلش نمی خواهد یک فرمانده اقتصادی بالای سرش باشد و بگویید اینکار بکن این کار نکن ؟

اولین گام اینجاست که حوزه رسانه و عمومی طلب چنین مطالبی را روی میز بگذارد و بگویید بدون برنامه نه دولتی را می پذیریم و نه نماینده مجلسی را قبول داریم؟

و حتی پیش شرط انتخاب نماینده و دولت در انتخابات داشتن طرح بگذارد

این باید یک درخواست عمومی باشد تا حکومت مجبور شود برنامه محور شود مجبور شود شرایط مردم ایجاد و اجراء کند.

حالا آقای رئیس جمهور برود یک شهری سخنرانی کند داد بزند فریاد بزند و اطلاعاتی که وزیران داده اند دستش بخواند اعلام کند در بهترین وجهش دروغ گفته دستاورد سازی دیگران جلو ملت گذاشته که مبنا ندارد صحت ندارد .

اصلا بدون پایه و اساس است .

چون ساختمانی در کار نیست طراحی نیست معماری نیست یک خرابه است هر نقطه اش یک سازی می زند.

در کل ویران است به سمت ویرانی بیشتر هم میرود .

مبنای کار مشخص نیست لذا تمام دکترهای دانشگاه دیده مشغولند تا اقتصاد کشور ویرانتر و خرابتر کنند؟

باید قبول کرد ما محدودیت ها و محرومیت های زیادی داریم

اما می توانیم با نیروی بزرگ انسانی خود حرفی بزرگ برای گفتن در دنیا داشته باشیم.

جغرافیایی ایران الزاما" ما را در تعیین برنامه اقتصادی در مسیر خاصی قرار می دهد که در آن باید نکات زیر را در نظر گرفت؟

1-با هم کم بارشی باید خودکفایی و امنیت مواد غذایی کشور در صدر برنامه ریزی قرار داد.

2-مناطق خشک و معادن بسیاری در ایران وجود دارد که الزاما باید در مسیر توسعه صنعتی قرار گیرد.

صنعتی که بتواند بدون وابستگی برای ایران قطار هواپیما کامیون کشتی اتوبوس اتومبیل وانت لودر و بلدوزر تولید کند

دولتی که چشمش به خارج است برای تهیه این اقلام فقط باید به زمان شاه باز گردد نوکری آمریکا بکند و گرنه چاره دیگری ندارد شتر سواری که دلا دلا نمی شود.

اکنون برای صد میلیون نفر می خواهید تمام محصولات خانگی و بالا را تهیه کنید سالی حداقل 100 میلیارد دلار ارز نیاز دارید تازه این برای وقتی است که مثل اکنون عقب افتادگی نداشته باشید اکنون تمام عقب افتادگی ها خود پانصد میلیارد دلار نیاز دارد.

این الزامی هست که روی میز است اگر انجامش ندهید هم پیاز را خواهید خورد هم شلاق هم جریمه را پرداخت خواهید کرد.

من 41 سال است در اقتصاد ایران تجربه کار دارم صحبت من پشتوانه چهل ساله دارد .

3-موضوع سلامت و دارو یکی از اساسی ترین صنعت مورد نیاز کشور است

4-ساخت زیر بنایهای و زیر ساخت کشور یک ابر وزراتخانه می طلبد که بدون برنامه اقتصادی بالا هماهنگی در آن غیر ممکن است.

5-خود ساختمان و ابعاد دولت یکی دیگر از طراحی های مدرن اقتصاد ایران است که برنامه اقتصادی باید آن را در نظر داشته باشد

به هر حال توصیه من اینست که برنامه اقتصادی کشور و فرماندهی اقتصاد ایران در ایران باید فراتر دولت قرار داد.

اصلا در ایران دولت ها بسیار بیشتر از حدود خود خرج می کنند بیشتر ولخرجی و ولنگاری دارند خود مختاری و گرایش به عناد در برنامه های منظم دارند. و مشکل دیگر اینکه فرماندهی اقتصاد منهدم شده ایران با بوراکراسی پیش نخواهد رفت بلکه باید به شکل نظامی فرمانده و تیپ لشگر خاص خودش را باید داشته باشد حالا اگر زیر نظر رهبری انقلاب قرار گیرد چه بهتر.

و اگرنه باید یک ساختار مجزا از دولت و دخالت باید داشته باشد.

آنوقت است خواهید دید در عرض یک سال به اندازه 5 سال رشد خواهیم کرد.

آنوقت درک خواهید کرد که آنچه گفتم و نوشتم الزام است ونه انتخاب و گرنه آنچه در پیش است انهدام است و بس؟

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 587 ) فقر را نمی توانید درمان کنید دو کلمه " استعفا نامه " ؟

روزی که انتخابات 1400 ریاست جمهوری برگذار شد خوشحال بودیم که دوره خیانت و کم کاری فرماندهی اجرایی کشور به پایان رسیده و با یک کوشش جمعی شاهد رشد و شکوفایی اقتصادی در کشور باشیم ؟

اما از همان روز نخست رئیس جمهور منتخب نشان از تمکین ایشان به گروه های سهم خواه و توزیع وزراء و مسئولیت ها به اشخاص نه چندان قوی داشت . آرزوها بر باد رفت نتیجه استمرار حاکمیت بی لیاقتی و نادانی بی مسئولیتی  در دولت شدیم.

آقای رئیس جمهور ارزشش را داشت این همه تلاش برای رسیدن به مقام لعن و نفرین مردم بلاشک استمرار فقر و دور باطل فقر نتیجه زمینگیری فکری مطلق دولت و مشاوران دولت است.

نهادینه شدن فقر عمومی و فلاکت گروهی جامعه ریشه در تفکرات دولت و مسئولان دارد؟

اگر همین امروز شما حاکمیت یک استان فقیر کشور به گروهی منتخب دانشجویی اسلامی نخبه واگذار کنید حتی قوانین محلی را هم به عهده خودشان بگذارید که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران و تحت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آن استان را مدیریت کنند.

شک نکنید فقط ظرف یکصد روز ورق بر خواهد گشت.

قول می دهم وضع آن استان بسیار بهتر از امروز خواهد شد؟

حتی استان فقیری مانند سیستان و بلوچستان یا ایلام یا هر استان کم برخوردار دیگری واگذار کنید به جوانان مسلمان کشور خود استاندار انتخاب کنند خود مسئولان درجه یک استان نصب کنند خود قوانین داخلی تنظیم کنند شک نکنید وضع بسیار بهتر خواهد شد.

هرچه مشکلات داریم ریشه در فقر اطلاعات فقر دانش فقر شناخت مسئولان است.

حتی فقر دانش قرآنی و متون اسلامی نظیر نهچ البلاغه و روش های اصیل اسلامی در عملکردها موج می زند.

گفتارها نشان از علایق رضا خانی دارد.

جامعه ای ساخته اید فقیر درمانده نا علاج بسته و نا امید؟

ممکن است عطف به ماسبق کنید البته گذشته تاثیر داشته اما تمام شواهد حاکی است شما هم همان مسیر را دارید ادامه می دهید؟

دیری نخواهد گذشت فقر عمومی مردم را به سمت داعش گروه های فرصت طلب و جدایی طلب سوق خواهد داد.

فقر فقط مزرعه رویش آسیب های اجتماعی نیست بلکه محل رویش گروه های تبهکار و جدایی طلب و حتی سارق هم خواهد شد.

مردمی که برای یک وام کوچک ده یا بیست میلیونی به دهها محل مراجعه می کنند اخر هم دست خالی باز می گردند.

چگونه می توانند در مقابل پیشنهاد همکاری برای یک کار ضد قانونی از قبیل حمل مواد مخدر یا شراکت در سرقت یا حتی حمل سلاح برای غرض ورزان  مقاومت کنند.

جامعه فقر زده عامل رویش فقر نا امنی تنش اجتماعی تنش سیاسی  تنش روانی است همانطور که سازمان ملل بارها درگیری های منطقه افریقا و خاورمیانه را ناشی از عدم توسعه اقتصادی و انسانی می داند.

نمونه بارز آن دارفور که مشکلات سیاسی همراه با فقر منطقه عامل بسیاری از جنگهای بیست سال گذشته بوده است اگرچه عوامل نفوذی و دخالت های استکبار آتش تهیه این نا امنی را فراهم کردند.

آقای رئیسی اگر نمی توانید اوضاع اقتصادی کشور درست کنید علاجش دو کلمه است خلاصه "استعفا نامه"  

آیا ارزش ریاست جمهوری به لعن و نفرین ابدی می ارزد .آیا ارزش دارد کشور را در تنش فقر تنش بیکاری و انواع آسیبهای اجتماعی قرار دهید؟

خوب می دانم شما عامل این مشکلات نبودید.

اما راه حل این مشکلات هم نیستید؟

شما حداکثر یک سخنران زبده اسلامی انقلابی هستید شما الگوی عمل و کار درست نیستید؟

تیم شما از شناخت عوامل اصلی مشکلات عاجز است حتی دستور دادنهای متعدد شما بی فایده و حتی تمسخر آفرین است.

بهتر است حرفی را که سال 1404 برای انتخابات بعدی خواهید زد هم اکنون بزنید از شما پذیرفته نخواهد بود نگذاشتند ؟ نشد؟ امکانات نداشتیم؟

دشمنی ها نگذاشت؟ توطئه چینی ها نگذاشت؟

شما بیشترین همکاری مجلس و قوای سه گانه را دریافت کردید.

اما دریغ از رفع مشکلات اساسی کشور .

صادقانه بیاید جلو و بگویید با این شرایط نمی توانم نمی شود نمی گذارند نداریم نمی توانیم خلاصه اکنون کار را تمام کنید ؟

وقت کشور وقت مردم هدر ندهید ؟

جان مال و آبروی مردم ایران در خطر است آیا شما مرد این مبارزه هستید دو سال پنج ماه کافی است کار شما نتوانسته کار ساز شود.

ناحقی نباید کرد خیلی جاها هم خوب عمل کردید اما توان شما همین است؟

تلاش بیشتر را بگذارید برای دیگران شاید نیروی بهتر تواناتر و کار آمدتر دیگری آمد و وضع بهتر شد؟

این میدان برای شما نا مناسب است؟ بقول حاج قاسم سلیمانی مرد این میدان ما هستیم برای شما

اما شما مرد این میدان برای ما نیستید؟

گرگ ها و شغال ها اقتصاد ایران قبضه کرده اند و زور شما بدانها نمی رسد.

لب کلام بیشتر از این کشور در منجلاب فساد دیگران قرار ندهید پای خود را از معرکه بیرون بکشید هم برای دنیای شما و هم برای آخرت بهتر است؟

حسن نیت تنها کافی نیست ؟

رها شدن بیشتر کشور در فقر و فلاکت اصلا برای ایران برای اسلام برای شیعه خوب نیست؟

این بودجه ای که شما روی میز گذاشتید یعنی فقر بیشتر فلاکت بیشتر زمینگیری بیشتر؟

چاره همانست که گفتم دو کلمه " استعفا نامه "

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 586 ) سرکوب مالی مالیاتی اقتصاد ایران

سیاست اشتباه انقباضی مالی و فشار مالیاتی دولت سیزدهم دارد به نوعی موجبات ضرب و شتم جریان اقتصاد کشور و شاید هم موجبات قتل آن را دارد فراهم می کند.

هر چقدر در این مورد هشدار دادیم مفید واقع نشد متاسفانه سیاستگذاران اقتصادی همچنان بر سیاست خود اصرار می کنند؟

ادامه این سیاست به فرو ریزی اقتصاد ایران منجر خواهد شد. 

چون اقتصاد ایران یک اقتصاد تولیدی و مولد نیست اقتصاد ایران یک اقتصاد تجاری وابسته به کالای خارجی که از مجرای  واردات و قاچاق تغذیه می کند بهره گیری می کند حتی واحدهای تولیدی هم از همین وابستگی واردات و مونتاژ بهره می برند.

اکنون دعوای اصلی بین آمریکا و چین همین موضوع اقتصاد مولد بودن چین است در حالیکه اقتصاد آمریکا یک اقتصاد تجاری مالی و مبادله ای است به همین خاطر هم اقتصاد آمریکا بسیار شکننده و آسیب پذیر تر است اگرچه اقتصاد مولد چین به سرمایه مالی خارجی بخصوص آمریکایی وابسته است اما هر دو در مقابل وابستگی مالی اقتصادی کنونی خود دست به سازش زدنند 

اگر چه چین ترجیح داد بیشتر دو باره مانند بیست سال گذشته چراغ خاموش حرکت کند و این رمز سخنان رئیس جمهور چین در مسافرت به آمریکا بود که ابراز دوستی وکوچکی کرده  و درخواست ادامه همکاری دو کشور مطرح کرد  

متاسفانه اقتصاد ایران یک اقتصاد تجاری دلالی و وابسته به ارز و واردات می باشد و تمام 23 میلیون شاغل در آن مستقیم و غیر مستقیم از همین طریق ارتزاق می کنند موضوعی که بچه سیاستگذاران اقتصادی دولت سیزدهم از درک آن عاجز هستند چرا گفتم بچه سیاستگذار مقصود از بچه سن و سال نیست اینان مشتی فارغ التحصیل دانشگاهی هستند که مستقیم از دانشگاه به سمت ها الصاق شده اند فاقد تجربه کاری و اقتصادی مستمر هستند یک مسئله بسیار مهم در این قضییه همین تجربه کاری گرانبار هست که هیچکدام ندارند حتی جناب فرزین رئیس بانک مرکزی مدتی در سیستم بانکی کار کرده که بی فایده است مقصود از تجربه کاری بازار است.

نگاه کنید به وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی در اروپا آمریکا فرانسه همگی پیر پاتیل هستند همگی بسیار با تجربه و بسیار سابقه متنوع کاری دارند

اصلا وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی آمریکا در بعضی زمانها قادر به ایستادن هم نبودند اما همچنان دوباره بر مشاغل خود ابقاء می شدند؟

حالا یک مشت تحصیل کرده دانشگاه امام صادق مقدرات یک کشور به عهده گرفتند که کاری اشتباه بود آنان به شما سمت دادند شما چرا پذیرفتید

شما چرا دارید بدون دیدن جلو در این هوای تیره و تاریک اقتصادی گاز می دهید با سرعت دویست کیلومتر دارید می روید به سمت دره.

این اقتصاد تجاری قاچاقی مونتاژی نفتی اگر منهدم شود ایران را نابود خواهد کرد.

بله نفت خارج شده اگرچه دولت نمی پذیرد که نفت مرد از دور اقتصاد ایران خارج شده منتظر بازگشت مانده؟

بله کشور مریض است اقتصاد باید بر مبنای تولید داخل و خدمات غیر وابسته شکل بگیرد اما واقعیت چیز دیگری است.

حالا این وسط این بچه سیاستگذران اقتصادی تمام همتشان شده اینکه تورم کنترل کردیم؟

مثل این می ماند پزشکی بیاید بگوید آقا فشار خون این مریض درست کردم خوب پرستار کنار او بگوید بیمار نبض ندارد 

این نشد که درمان؟

این شد کشتن مریض ؟ این سیستم درمان تورم همان کشتن مریض است.

تمام اقتصاد کشور بر مبنای همین سیستم ناقص وابسته تجاری مالی می چرخد سیستم بانکی هم با نزول در همین وضعیت دارد کار می کند.

حالا سرکوب مالی یعنی تخلیه بانک ها از سرمایه لازم برای اعطاء‌ وامهای خرد و متوسط و بستن مجاری مالی اقتصادی  و تمام مجاری تغذیه مردم می تواند به انفجار فقر ختم شود که اکنون هم شده است تمام 23 میلیون کارگر و کارمند با حقوق به شدت تضعیف شده تحقیر شده روبرو هستند که کفاف زندگی سالم را نمی دهد.

ادامه وضعیت باعث خواهد شد بازار بیش از بیش در رکود فرو رود نتیجه بازار کار نکرده 

واحدهای ضعیف را به ورشکستگی و عدم غعالیت و اخراج کارکنان خواهد کشاند.

بقیه که می توانند ادامه دهند منتظر فرصت خواهند شد تا جبران خسران کنند لذا به محض اینکه فرصتی فراهم شود با یک همکاری نانوشته یک تورم 50 درصدی را روی میز خواهند گذاشت اگر در سه ماه آخر سال این فرصت و بهانه بدست نیاید بعد از سال و تعطیلات عید این هدف محقق خواهد شد.

لذا بعد از عید دولت نه با ده درصد یا بیست درصد تورم روبرو نخواهد شد بلکه دو یا سه برابر معمول افزایش روی میز خواهد بود.

پس به بچه سیاست گذاران دولت سیزدهم باید گفت صبح تورم نجومی بسیار نزدیک است باد رکود می کارید طوفان تورم درو خواهید کرد فقط 120 روز دیگر به شما نشان خواهم داد که چه کار بسیار اشتباهی را دارید انجام می دهید؟

بزودی تبعات این اشتباهات یقه دولت خواهد گرفت . 

با این فشار مالی و سوق دادن اجباری بازار به رکود دولت قادر به جمع آوری مالیاتی دو برابر در سال 1403 هم نخواهد شد در واقع شاخی را می برید که روی آن نشسته اید.

و فشار مالیاتی هم احتمال واکنش اصناف در پی خواهد داشت.

تخمین اینست که جمع آوری مالیات در سال بعد به اندازه سال جاری هم نخواهد بود.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 585 ) بودجه 1403 یا اطلاعیه درماندگی و استیصال؟

اگرچه رای نیاوردن کلیات بودجه سال 1403 در مجلس بیشتر معطوف به انتظارات نمایندگان از جنبه سهم خواهی محلی و استانی بوده است و این خود تاییدی هست بر مقدار کم بودجه مقدار کم افزایش حقوقها و افزایش تصاعدی مالیاتها ؟

در هر حال نمایندگان هر سال یک لابی گری محلی و استانی دارند برای اختصاص بیشتر بودجه برای منطقه انتخابی خود اما امسال با یک بودجه فقیرانه و مشکل داری روبرو شدند که امکان هر گونه تخصیصی را از آنان سلب کرده بود.

لذا یک اکثریتی در رای گیری شاهد بودیم برای رد کردن بودجه 1403.

اگرچه اینکه دولت نسبت به سالهای گذشته عاقل تر شده و بودجه بلند پروازنه را روی میز مجلس نگذاشته است باید تشکر کرد.

 آنچه از این بودجه برداشت می شود اینست که دولت اقرار کرده درآمدهای نفتی غیر قابل افزایش است و درآمدهای مالیاتی هم نامطمئن و ناپایدار 

به نظر می آید.

فروش اوراق مالی هم قادر نیست حتی هزینه اوراق فروخته شده سال 1400 جبران کند این اعتراف دکتر منظور رئیس برنامه بودجه است که در مناظره تلویزیونی بعد از اخبار ساعت 9 شبکه خبر اعلام شد.

تازه افزایش مالیات سال 1403 هم قابل اتکا نیست چون با توجه به اینکه اینک 9 ماه از سال گذشته هنوز بازار کار در رکود سنگینی بسر می برد و سیاست انقباضی مالی و بانکی که دولت دارد اجراء می کند 

کسب و کار را بشدت صدمه زده و دارد تعداد ورشکستگی ها را افزایش می دهد.

ورشکستگی تنها معطوف به زندان حراج اموال نیست کلیه کسانیکه کار را تعطیل می کنند یا گوشه گیری کرده و از ریختن اجناس جدید خودداری می کنند در واقع دارند نوعی ورشکستگی آرام تجربه می کنند.

افزایش شدید هزینه ها عدم گردش مالی وافزایش مکرر مالیاتی شرایط سختی را بر کسب کارها و تولیدی ها حاکم کرده است لذا هر گونه افزایش شدید مالیاتی می تواند حتی به شورش یا تحریم پرداخت مالیات منجر شود.

نوک حمله دشمن برای افزایش تورم روی مواد غذایی متمرکز شده متاسفانه دولت هیچ برنامه ای برای مقابله با این تورم کشنده نداشته و ندارد تازه اقدامات نابخردنه و ناشیانه دولت به افزایش تورم در این زمینه هم کمک می کند.

تازه بودجه عرضه شده به مجلس خود با کسری تراز پرداختی نهادی مواجه است و بانی تورم 50 درصدی سال آتی خواهد شد.

هم منابع درآمدی مشکوک و نامطمئن هستند هم هزینه ها افزایشی و بی ثبات هستند.

لذا دولت برای خود یک افزایش 39 درصدی در درآمد سال آینده منظور کرده اما افزایش حقوق 20 درصدی را در نظر گرفته است یعنی نصف تورم افزایش حقوق خود دستبرد به قدرت خرید کارکنان دولت محسوب می شود.

اگرچه دولت از یک مدیریت ضعیف و درمانده و بی تجربگی کارشناسی رنج می برد هیچ مدیر اقتصادی استراتژیک در راس راهبردهای دولت وجود ندارد لذا هر روز اعضاء کابینه یک ساز ناهمگونی را می نوازند.

لذا این عوامل استمرار شکست های اقتصادی را بدنبال دارد استمرار گفتمان متضاد و حتی ناهمگون بدنبال دارد

نگاهی به سخنان دکتر رئیسی در مجلس برای تقدیم لایحه بودجه 1403 خو گواهی از سخنان غیر همگن ناپخته و بی فایده است.

اصلا شخص رئیس جمهور که در باغ نیست این حرفها را کارشناسان مربوطه جلوی او گذاشته اند و او هم با اعتقاد کامل به راست گویی و صداقت آنان بر زبان جاری می کند؟

در حالی که درست نیستند تبلیغات توخالی متضاد و مغایر احکام الهی هستند؟

جملات بودجه منطبق بر برنامه هفتم توسعه است  متضمن رشد اقتصادی 8 درصدی هست توجه ویژه به رفع ناترازی ها در حوزه بانکی انرژی دارد

هیچ پایه جدید مالیاتی اضافه نشده است این سخنان مانند شعارهای تبلیغاتی هستند که در زمان انتخابات مطرح شدند و همگی به تحقق نرسیدند.

این بودجه اولین آثارش ورشکستگی بیشتر بخش خصوصی و بانکی کشور است دومین آثارش تورم بالای 50 درصد است سومین اثرش افزایش فقر عمومی بخصوص برای طبقه حقوق بگیر خواهد بود

جهارمین اثرش افزایش شدید اختلاس ها خواهد بود ( هرگاه در بازار کسب کار رکود عمیق حاکم می شود و کسبه از در آوردن هزینه ها عاجز می شوند اختلاس بالا کشیدن اموال دیگران به شدت افزایش پیدا می کند در واقع هرگاه راه درست کار مسدود می شود راه های غیر عادی زیادمی شوند. راه شرعی که بسته شد راه غیر شرعی خودنمایی می کند.)

پنجمین اثرش حکم فرمایی هرج مرج و بی دولتی و رشوه خواهی های کلان و خرد خواهد شد در یک کلام بی دولتی نهادینه شده.

ششمین اثرش بی اعتمادی کامل به دولت را رقم خواهد زد.

هفتمین اثرش درماندگی کامل دولت عدم فرمانپذیری کارکنان و تمرد عمومی را شامل خواهد شد.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 584 ) بحران مرجعیت علمی اقتصادی در ایران؟

چند روز پیش دکتر مقصود فراستخواه سخن از بحران مرجعیت علمی در کشور یاد کردند و متذکر شدند تعدد مراکز و مخدوش بودن مرجعیت علمی باعث فاجعه شده است.

مفهوم این گزارش اینست که نامراجع بی کیفیت و کم کیفیت با ایجاد چند صدایی و ایجاد مراکز فرعی با عث مخدوش شدن بیشتر شده اند.

این برای کشوری مانند ایران که دارد از مشکلات متعددی رنج می برد یک فاجعه تمام عیار است.

متاسفانه این وضعیت در اقتصاد بیشتر از سایر علوم دارد کشتار می کند؟

در عین فشار غرب برای خرد کردن اقتصاد ایران و فشار سرمایه داری وابسته داخلی خارجی برای سود جویی بیشتر عدم وجود مرجعیت علمی اقتصادی در ایران فاجعه ای مضاعفتر و سنگین تر را موجب شده است.

از یک سمت خود خواهی و نمایش دروغین علم و آگاهی اقتصادی در حاکمیت خود خسران بیشتری را در اقتصاد موجب شده؟

این موضوع سابقه بس تاریخی دارد در زمان رضا شاه همین مشکل وجود داشت که رضا شاه با قلدری حرف خویش را به کرسی اجراء می گذاشت.

در زمان محمد رضا پهلوی به شکل حادتری بخود گرفت به گونه ای محمد رضا با مزخرفات خواندان تصمیمات اقتصاددانان برای توسعه تصمیم خود را ابلاغ می کرد و فاجعه همان شد که می دانید. ( دکتر کاتوزیان اقدامات راه آهن سراسری به جای غرب به شرق از شمال به جنوب کشیده شد و هیچ اثر اقتصادی تا سالها نداشت فاجعه 150 میلیون دلاری مالیات بر قند و شکر تا سالها رنج بر اقشار ضعیف مستولی کند با دستور صریح رضا خان انجام شد )

بعد از انقلاب این بحران وجود داشت تا شروع جنگ عراق و ایران فقط در این برهه زمانی بود که دولت با تمکین در مقابل شخصیت عالی نسب توانست نتایج حیرت انگیزی را کسب کند.

متاسفانه در تمام سالهای بعد از جنگ که مصادف بود با بازگشت درس خوانده های غربی لیبرالی این مرجعیت بیش از بیش مخدوش شد جناح غربی سمت ها را قبضه کردند و شروع به دیکته کردن اهداف بانک توسعه جهانی و صندوق بین المللی پول در دولت وقت نمودند .

نتیجه فاجعه افزایش شدید ارز در سال 1373 که منجر به شورش اسلام شهر شد که تا قلب تهران ادامه یافت.

در سالهای بعد کماکان حضور غرب گرایان در مسندهای وزرات اقتصاد رئیس بانک مرکزی و شورای سیاستگذاری ریاست جمهوری برای کشور فاجعه های متعددی را رقم زد .

جناحهای سیاسی خود یکی از عوامل این مخدوش شدن مرجعیت علمی اقتصادی کشور بوده و هستند متاسفانه صرف اینکه یک اقتصاد دان وابسته به یک جناح بر دیگران تسلط پیدا کند کافی است تا نظرات او بخشنامه های دولتی را مرتبا تغییر دهند.

این نگاه جناحی در اقتصاد خود یکی از عوامل عقب افتادگی مکرر و افزایش تورم به حساب می آید؟

هر جناح برای خودش برنامه خلق الساعه درست و ابلاغ می کند و بعضی از بخشنامه ها تا سالها بعد از برکناری جناح عامل محل عمل ادارات قرار می گیرد؟

در فقدان برنامه جامع از طرف مرجعیت علمی و اقتصادی کشور برنامه های چهارم پنجم ششم توسعه نیمه کاره ابتر بدون پشتوانه تصویب و حتی اجرایی نشده اند تا جایی که گزارش دیوان محاسبات اعلام کرده حداکثر تا 33 درصد اجرایی شده اند یا اصلا اجراء نشده اند.

خود عالم پنداری و نبود بازخواست بعد از حکومت یک ملغمه مخدوشی ساخته که در دنیا نظیر ندارد.

احمدی نژاد صرحتا می گفت برنامه چهارم قبول ندارم لذا هیچ گاه هم عمل نکرد یا روحانی به بهانه تحریم ها از عملکرد به برنامه خودداری می کرد.

در اجرای سیاستهای نظام هم همین بهم ریختگی دیده می شود لذا سند چشم انداز بیست ساله کشور یعنی سال 1404 از هم اکنون با فاجعه عدم دستیابی و عدم اجراء به مرز منفی هم اعتلاء یافته است؟

 از نظر برنامه بیست ساله چشم انداز ما باید کشور اول منطقه از نظر علمی اقتصادی فناوری با هویت اسلامی انقلابی می شدیم؟

اما فاصله بین آنچه امروز هستیم و آن روزی که این برنامه ابلاغ شد خود فاصله از زمین است تا آسمان؟

همه این فجایع ناشی از مخدوش بودن مرجعیت اقتصادی علمی و اجرایی کشور است؟

کدام مقام و کدام شخصیت مرجعیت اقتصادی به شما داده که چنین ویرانگری می کنید مسئول این فجایع اقتصادی چه کسی است و حتی چه جناحی است .

این سوالات همواره بی پاسخ بوده اند. بر مجلس فرض است که با تصویب قوانینی نظارت بر این تصمیمات ویرانگر را بیشتر کند.

اصلا مشخص نیست مرجع اقتصادی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است یا دانشگاه شریف یا دانشگاه علامه یا دانشگاه امام صادق؟

اصلا دانشگاه محل مناسبی برای پیدا کردن مرجعیت علمی اجرایی اقتصادی هست ؟

با توجه به اینکه اساتید نوعا نظری درس خوانده اند تا کار عملی و بیشتر تحصیل کرده در نظرات غربی آمریکایی هستند تا نظرات اسلامی ایرانی؟

اتکا کشور باید بر کدام باید باشد .

سوابق تاریخی می تواند در یافتن جواب و پیدا کردن مرجع مورد اطمینان اقتصادی کمک بزرگی بکند. 

پس از انقلاب یک حالت انقلابی در کشور بوجود آمد و مراکز غربی و وابستگان آنان در کشور از مرجعیت علمی و حکومتی حاکمیتی خلع شدند.

شروع جنگ تحمیلی عامل ایجاد وحدت در بین مراکز تصیم گیری و اتکا به تجربیات اقتصادی و علمی آقای عالی نسب باعث شد تا یک رشد عالی و همه جانبه اقتصادی انسانی حمایتی همه جانبه در کشور پیگیری شود ؟

نتیجه کار همراه با تکیه بر توان ملی اقتصادی داخلی و تشکیل ده هزار تعاونی تولید بسیار شگفت انگیز بود؟

بطوریکه نشریه اکونومیست گزارش داد برنامه های توسعه اقتصادی انسانی عمرانی ( جهاد سازندگی ) موجبات ترقی عظیم امید به زندگی افزایش جمعیت از 34 میلیون به 55 میلیون ظرف 1355 تا اواخر سال 1368 امید به زندگی از 55 سال به 74 سال افزایش یافته همه این موفقیت ها ی  ایران در حالی است که جای کارشناسان غربی خالی است.

طرح افزایش سواد آموزی ده میلیون نفری افزایش سریع سرانه درآمدی و اشتغالی کشور به رقم حیرت انگیزی برسد.

همه این عوامل موجبات ترس استکبار جهانی بود لذا سعی کردند بگونه ای عوامل خویش را در کشور جایگزین مرجعیت ملی اسلامی امثال عالی نسب کنند.

لذا داستان آنگونه پیش رفت که دکتر فرشاد مومنی می گوید عدم حضور عالی نسب در کابینه هاشمی رفسنجانی به خاطر حضور غربگرایان و رانت خواهان داخلی رقم خورد؟

اینچنین شد که مرجعیت علمی اجرایی اقتصاد بدست بیگانگان افتاد و تا کنون هم هنوز سر و سامان نگرفته است.

بی شک فجایع سال 1370 تا 1402 فقط با حضور غربگریان و غرب باوران در اقتصاد رقم خورده است .

بی سوادی مدیران اقتصادی که بیشتر نشان از مدارک تقلبی تحصیلات شبانه همراه با کار یا آموزش های علمی کاربردی رزومه سازی دارد بقدری حاد شده است که اظهارات ناپخته آنان خنده و تمسخر دانش آموزان برانگیخته است.

اگرچه در این سالها یک جسته گریخته اعتراضات علمی توسط بعضی اساتید انجام شده اما هیچگاه اثر گذار و قطعی نبوده.

دولتها بیشتر از طریق سانسور مطبوعات ( ممانعت از انتشار کتاب تدریس ) و اشخاص  ممانعت از حضور مطلعین در مقامات یا مجلس ( رد کردن صلاحیت اخلاقی یا تحصیلی ) رقم خورده است در واقع باید گفت پاکسازی حاکمیت از متخصصین منقدان تجربی علمی اقتصاد دانان سابقه 30 ساله دارد.

از سمت دیگر انتشار مجموعه روزنامه های اقتصادی متنوع که یک خط سیاسی اقتصادی غربی را دنبال می کنند با وجود اقتصادی نبودن انتشار آنها و ضرر های چند صد میلیاردی سالانه خود یکی از عوامل ممانعت از اقتصاد سالم در کشور است پشت پرده این نشریات برای مردم مشخص نیست اما راه حالهای غربی آنان همه جا آغشته است بخصوص نجاست پراکنی نیمه علمی قدیمی صندوق پول و بانک جهانی؟

همه این عوامل دست به دست هم داده تا 

هنوز کشور نتوانسته حاکمیت اقتصادی خویش را بدست آورد.

عوامل متعددی در این زمینه نقش بازی کردند.

یک زمینه سازی های انحرافی رسانه ها

دو اثر گذاری منفی جناحهای سیاسی

سه اثر گذاری رئیس جمهور های بدون سواد اقتصادی

چهار بیسوادی مطلق وزراء و معاونین ( بیسوادی اقتصادی )

پنجم بیراه رفتن روساء بانک مرکزی در فقدان نظارت

ششم خیانت خواص به نفع جناحی شخصی و حتی غربی

هفتم دخالت های مکرر در تصمیمات و روندهای اقتصادی ملی ( توسط نمایندگان مجلس و سایر دولتیان )

هشتم غیبت حادثه ساز و بحران ساز حوزه علمیه در اقتصاد

نهم فقدان باور به اصالت اول بودن اقتصاد ( اولویت اول )

دهم قوانین فله ای و ناکارا متضاد .( 28000 هزار قانون مصوب مجلس شورای اسلامی )

اصلی ترین علت بحران به علت فقدان یازدهم و آخرین مرجع رجوع 

و یازدهم فقدان یک استاد مسلم و جامع ملی در سطح کشوری ( فقدان مرجعیت اعلم علمی و عملی )

با همه این مشکلات هنوز هم اعتقاد دارم اگر حاکمیت به عنوان تنها راه به مرجعیت یک شخص یا یک جمع پنج تا 7 نفره تمکین کند بسیاری از مشکلات به سرعت حل خواهند شد.

مشکل اینجاست که منافع عده زیادی در حکومت حکم می کند که کشور سامان نگیرد ( تعارض منافع مسئولان )