راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران

این وبلاگ تلاشی فرهنگی جهادی برای توسعه و پیشرفت اقتصاد ایران است

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 599 ) تقاضای واگذاری هدایت اقتصاد کشور به رهبری.

سال 1396 در همین سلسه مقالات تقاضا کردم کل سیستم اقتصادی کشور کلا به مجموعه مدیریتی رهبری واگذار شود ( راهبرد 29 )

ةمان موقع نشریات و رسانه های متعددی با این تقاضا مخالفت کردند بسیاری از نشریات اصلاح طلب موضوع را مورد تمسخر قرار دادند مگر رهبری بیکار است الا غیر ذالک؟

و بسیاری از نشریات اصول گرا هم در صدد پاسخ گویی بودند و اذعان می کردند که این درخواست مشکلاتی دارد بعضی می گفتند قانونی نیست بعضی می گفتند شرعی نیست یا اصلا بحث فرعی است .

از جانب رهبری بطور رسمی هیچ پاسخی نداشتیم اگر چه ایشان به صورت کلی در جا های که حوزه مسئولیت ایشان نیست دخالت نمی کنند.

اما دامنه مخالفت ها که بالا گرفت در راهبرد 62 پاسخ مخالفان منطقی را دادم و شرح دادم که این در خواست قانونی هم هست و طبق بند 8 اصل 110 قانون اساسی این مجوز وجود دارد که هر گاه معضلاتی وجود داشته باشد که لاینحل باشند یا از مجرا رسمی قابل حل نباشند ولی فقیه می تواند از بالا وارد شده و این موضوع را حل کند ( این جمله عین متن پاسخ آیت الله خامنه ای بوده آن موقع رهبر نبودند در متن مذاکرات بازنگری قانون اساسی مطرح شده در صفحات 1637 و 1638 )

همینطور در راهبرد 63 توضیح دادم که این درخواست شرعی هم است لذا استناد کردم به ایه 5 و 7 سوره مائده و ایه 25 سوره حدید و همینطور نهج البلاغه و حتی صحیفیه امام خمینی ص 389 که خداوند از دانشمندان پیمان گرفته که بر سیری ستمگران و گرسنگی ستم دیدگان ساکت نمانند " نهج البلاغه خطبه 3 معرف به  شقشقیه.

حالا پس از هشت سال با نگاهی به پشت سر می بینیم چه خسران عظیمی داشته آن مخالفت ها خدا لعنت کنند آنان که منافع داشتند با این در خواست مخالفت می کردند و خدا هدایت کند آنان که فکر می کردند درست می گویند.

اگر چه من همان موقوع هم گفتم این موضوع ( مشکلات اقتصادی ) به راحتی قابل حل نیست قدرت و تمیز بیشتری می خواهد.

اما دولتیان وقت رسانه هایشان چنین اعتقادی نداشتند؟

امروز هم دوباره همین تقاضا را مطرح می کنم .

هنوز هم همان عوامل باقی هستند و دولت سیزدهم ( اصول گرا هم ) در این موضوع شکست خورده است.

به دولت بعدی هم امیدی نیست چه بسا عدم مشارکت مردم در انتخابات بعدی  دولت ضعیف تری به حکومت برساند.

لذا مشخص شد که در این زورآزمایی هم اصلاح طلبان هم اصول گرایان شکست مطلق خورده اند و امید به دولتها نیست.

لذا بار دیگر در آستانه عید فطر رمضان 1403 تقاضای واگذاری کل اقتصاد به رهبری دارم ایشان فرمانده اقتصادی مشخص کنند مجلس و دولت هم از این فرماندهی اطاعت کنند.

چهار وزارت خانه اقتصاد و صنعت معدن بازرگانی جهاد کشاورزی سازمان برنامه بودجه و رئیس کل بانک مرکزی به ایشان واگذار کنیم برای مدت حداقل دو دوره. ( بصورت موقت )

اول منفعت بزرگ این واگذاری اینست که جریان شکست خورده رو به افول اقتصاد کشور  به پیروزی تبدیل خواهد شد با دستان با کفایت ایشان.

بدون شک ایشان در هر مسئله ای وارد شدند آن مشکل را حل کردند.

در همین مسئله مشارکت مردم در انتخابات نمایندگان مجلس دیدیم که ایشان یک تنه وارد شدند هیچ کس حتی دولت هم قادر به ایجاد این موج حضور در پای صندوقهای رای نبودند؟

اصلا عملکرد دولت ها مردم را به کلی از مشارکت فراری داده اند

اما ایشان بارها و بارها از ابتدای سال 1402 وارد شدند و گروه عظیمی را تشویق به حضور کردند .

بدون شک عدم اهتمام ایشان این موضوع را به شکست عظیمی برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل می کرد.

حتی بسیاری از خودی ها حداکثر مشارکت مردم زیر 15 درصد پیش بینی می کردند اما همت ایشان و سخنرانی های مکرر کار خودش را کرد.

حداقل اضافه شدن 30 درصد رای دهندگان مرهون تلاش ایشان بود.

این خطر بزرگی بود ( عدم مشارکت ) که  از روی سر کشور به به سلامت عبور کرد.  

اما چرا هنوز اصرار دارم این در خواست به نتیجه برسد چون رهبری اطلاعات اقتصادی بسیار بیشتری نسبت به رئیس جمهور دارند و احاطه ایشان نسبت به زیر دستان خویش بسیار بهتر و موفقیت آمیز تر بوده است.

حداقل سیزده امتیاز و بزرگ در این انتقال وجود دارد 

1-سیستم فرماندهی در زیر مجموعه رهبری باعث حل بسیاری از مشکلات خواهد شد انتخاب فرمانده انتخاب نحوه عملکرد همگی امتیاز بزرگی هستند که در این جنگ اقتصادی ما غرب به نفع نظام جمهوری اسلامی ایران و مردم تمام خواهد شد

2-موضوع مدیریت واحد در همان روز اول حاصل می شود همه مجبور خواهند شد اطاعت کنند و گرنه از گردونه مدیریتی اخراج خواهند شد دیگر بحث هماهنگی وجود نخواهد شد.

3-گرفتن تصمیم های بزرگ و حیاتی مانند ناترازی سوخت آب و بانک ها و بودجه آسان امکان پذیر و عملی تر خواهد شد.

4-مشکلات و موانع قانونی تصمیمات با دخالت از طرف رهبری به سادگی قابل رفع خواهند شد دیگر مدیران میانی و پائین نمی توانند موانع ایجاد کنند.

5-ایجاد هماهنگی در وزراتخانه ها با شرکت و گرفتن فرماندهی در هر یک از مدیریت های عالی به سادگی قابل رفع است.

6-فساد در تصمیم گیری و فساد در امضاء های طلایی به شکل عظیمی فرو کشی خواهد کرد اگرچه بصورت مطلق از بین نخواهد رفت

7-رنگ باختن بوروکراسی و نامه نگاری تعلل های زمانی و گرفتن پاسخ ها چند ماهه از بین خواهد رفت

8-منتفی شدن دخالت های پشت پرده نهادها و مافیا و ذینعان نامشروع پایان خواهد گرفت.

9-قدرت شرکت های دولتی و خصولتی به سادگی در خدمت توسعه و حتی محدودیت های قانونی باز خواهد گشت. ( نظامند خواهد شد)

10-کوبیدن رسانه های دو جناح کشور در تصمیمات اقتصادی بی رنگ و حتی به حاشیه خواهد رفت توطئه های که عامل بسیاری از نا کامیهای اقتصادی سیاستی بوده اند.

11-سیاه نمایی ها دچار اختلال و حتی نابودی خواهند شد.

12-کار به صورت فرماندهی زمان تصمیم گیری ها را به شکل عجیبی کاهش خواهد داد حتی پیشنهاد دارم این فرماندهی به شکل شبانه روزی کار کند.

13-امر فرماندهی از طرف رهبری در اقتصاد با توجه به پاک دست بودن ایشان بلاشک موجب استقبال عامه مردم خواهد شد و اعتماد همگانی را برای پیروزی های بزرگ فراهم خواهد کرد.

این انتقال مزایای عظیمی دارد که سخن و قلم من عاجز از بیان همه است اما امیدوارم با درک موقعیت خطیر کشور نخبگان و مسئولان پاک دست از این پیشنهاد استقبال کنند تا این موضوع مورد توجه رهبری و مدیریت های عالی کشور قرار گیرد.

خداوند رحمت کند مردى را که چون حق را دید،آن را مساعدت کند و اگر ستمى دید،آن را برگرداند و به حق،یاور دوست و همراه خود باشد.

منبع : غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 92موضوع : یارى حققائل : امیر المؤمنین على بن ابیطالب علیه السّلام


رَحِمَ اَللَّهُ اِمْرَأ رَأَى حَقّا فَأَعَانَ عَلَیْهِ وَ رَأَى جَوْرا فَرَدَّهُ وَ کَانَ عَوْنا بِالْحَقِّ عَلَى صَاحِبِه

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 598 ) شکاف در بازدارندگی اقتصادی سیاسی نظامی ایران

در پی حمله به کنسول گری ایران در دمشق سوریه و شهادت هفت نفر از افسران بلند پایه سپاه پاسداران وضعیت بازدارندگی ایران اهمیت بسیار حیاتی پیدا کرده است نکته فراموش شده در این پازل تحلیل های آبکی رسانه های کشور و حتی صدا و سیما است که مصداق مشورت با نادان تداعی می کند این موضوع می تواند تصمیم گیران عالی رتبه کشور را به اشتباه شناختی وضعیت موجود سوق دهد.

بطور خلاصه هیچ تحلیل منطقی و متعادل من مشاهده نکردم این نشان می دهد نه تنها اشخاص کارشناس نه چندان مطمئن در رسانه ها و صدا سیما  حضور گسترده دارند ( کارشناس های سفارش شده حضور دارند ) بلکه مردم از نظرات درست هم محروم شده اند.

و این موضوع می تواند بسیار خطرناک باشد؟

چرا بسیار خطرناک چون اینک در معرض یک پیچ تاریخی خطرناک قرار داریم که وضعیت ادامه انقلاب و حتی ادامه حیات کشوری مانند ایران را برای آینده رقم خواهد زد.

هر تصمیم و نگرش اشتباه می تواند فاجعه های عظیم و شکست های غیر قابل جبرانی را ایجاد کند.

لذا واجب است بسیار عقلانی و بدون هر گونه اظهار نظر موذیانه و سوء استفاده گرانه مسئله مطرح و تحلیل شود.

اگر چه نمی خواستم این مطالب در یک مقاله عمومی مطرح کنم اما چه کنم که مسئولان بر برج عاج نشسته نه نظرات دیگران را مهم می دانند نه گوش شنوایی در دسترس موجود است.

سیاسیون کشور در حالی اعتقاد به بازدارندگی رسیدن ایران دارند که این بازدارندگی تکمیل نیست شکاف های مهمی در این بازدارندگی وجود دارد که بهتر است آنها را تحلیل کنیم.

این بازدارندگی در بحث اقتصادی شکنندگی خاص خودش را دارد شرایط نا پایدار اقتصادی که بر اثر کوتاهی های مکرر دولت وجود دارد سبب شده که همچنان نرخ ارز در نوسانات سیاسی و نظامی با امریکا و اسرائیل به شدت افزایش پیدا کند .

این اهرم وضع اقتصادی مردم را به شدت متاثر خواهد کرد.

بیش از 7 سال است در این سلسه مقالات نحوه تقابل با این مشکل توضیح دادم اما نه تنها گوش شنوایی نبود بلکه اصرار در ادامه سیاست های شکست خورده اینک به دولت سیزدهم رسیده است.

این یکی از عجیب ترین مشکلات کشور است که هم راه حل دارد هم ذخیره دانایی و اجرایی و توانایی رفع آن وجود دارد اما دولت با وجودیکه می داند سیاست هایش موفق نبوده همچنان بر ادامه آن پا فشاری می کند؟

ادامه وضعیت صدمه پذیری اقتصاد کشور را در معرض حملات اقتصادی آینده قرار خواهد داد.

دوم خدشه در بازدارندگی سیاسی کشور است موضع نه چندان محکم وزیر امورخارجه ( اگر چه من آقای امیر عبدالهیان را تصمیم گیر نهایی نمی دانم ) مشکلات بازدرندگی ایران را افزایش خواهد داد .

ایشان در ابتدای شروع جنگ غزه مسائلی را مطرح کردند که قابلیت اجرایی شدن و تصمیم گیری در مورد آنها در حد وزیر امور خارجه نبود .

لذا جهت گیری های نا منطقی سبب شده که حرفهای ایشان به عنوان پرچمدار سیاست خارجی ایران از آن متانت و استحکام لازم بر خوردار نباشد.

همین نقص هم در ارجاع شکایت ایران به شورای امنیت در مورد محکوم کردن تعرض به کنسول گری ایران در غزه هم وجود دارد.

اولا درخواست باید در قرار دادن اسرائیل در ذیل بند 7 شورای امنیت مطرح می شد.( ناقض کننده صلح و امنیت بین المللی )

ودر کنار این درخواست باید طبق اصل 51 منشور تقاضای مقابله به مثل هم گنجانده می شد. ( تا بطور ضمنی مطرح شود در صورت عدم واکنش شورای امنیت ایران خود تصمیم به مجازات متخاصم خواهد کرد.)

تا با اباطیل نماینده انگلیس در شورای امنیت خدشه دار نشود حتی پاسخ نماینده ایران در این شورا هم کافی نبود ایران باید بلافاصله ریشه این مشکلات امروز غزه را به خباثت انگلیس در کشور بخشی 75 سال پیش او نسبت می ذاد. و حمایت از کشتار را به نماینده انگلیس یاد آور می شد.

متاسفانه عدم وجود مشاوران مطمئن در وزارتخانه ها نه تنها در اقتصاد که در وزارت امور خارجه هم مشکل آفرین است.

اگر چه انتظار برخورد قطعی داشتن از شورای امنیت بر علیه اسرائیل هم دردی از ایران علاج نمی کرد و نمی کند اما برخورد منطقی و طی کردن پله به پله برخورد با اسرائیل لازمه برخوردهای آتی است

این نقایص می تواند بازیگری ایران در عرصه سیاست جهانی خدشه دار کند.

اما خدشه در بازدارندگی نظامی خود یکی از مشکلات روبروی ایران است.

بگذارید فضای روبروی ایران را بررسی کنیم .

قبل از هر چیزی باید مسئولان کشور بدانند پس از شکست امنیت اسرائیل در غزه استکبار جهانی بصورت بسیار گسترده اعتراف کرد که در دکترین امنیتی آمریکا غرب و ناتو خدشه اساسی ایجاد شده موارد زیادی از این اعترافات وجود دارد هم از طرف اندیشکده های تحقیقی و امنیتی هم از جانب سیاست مداران و مدیران ارشد پنتاگون .

بیخود نیست که آمریکا معتقد است شکست اطلاعاتی اسرائیل شکست اطلاعاتی آمریکا و غرب هم هست.

لذا غرب معتقد است که در دیوار امنیتی ما یک شکافی بوجود امده که عامل اصلی آن ایران است.

لذا تصمیم گرفتند این شکاف با سرکوب شدید جبهه مقاومت و بخصوص ایران به پایان ببرند.

ببینید بایدن یک سیاست منافقانه ای را با ایران از روز اول کاندید شدن دنبال کرد می گفت تحریم برعلیه ایران بر خواهد داشت اینکار نکرد می گفت به برجام باز خواهد گشت اینکار نکرد دقیقا این سیاست اکوان دیو در شاهنامه فردوسی پیگیری شده است .

رستم می گفت من هر چه بگویم اکوان دیو خلاف آن را عمل خواهد کرد.

وقتی دولت بایدن می گویید نمی خواهم جنگ افزایش پیدا کند به صراحت دروغ می گوید.

من ثابت می کنم دروغ می گوید. دولت آمریکا یک ماه پیش تعداد 1800 عدد بمب 2000 پوندی 25 عدد جنگنده اف 35 بعنوان کمک بلاعوض به اسرائیل داد این کمک برای ارتش اسرائیل جهت غزه بود خیر غزه که با خاک یکسان شده غیر از چند منطقه بسیار محدود دیگر جای برای بمباران ندارد این بمب ها برای حمله به ایران داده شده برای بمباران مناطق اتمی و مهم نظامی و مسکونی ایران.

اصلا جنگنده اف 35 بدرد غزه نی خورد این تجهیزات دور برد برای به سنگ کوبیدن سر مار ( ایران ) اهدا شده .

لذا اینکه آمریکا می گویید در حمله به کنسول گری ایران در دمشق نقشی نداشته دروغ بزرگتری است.

این برنامه با هدایت ماهواره های نظامی آمریکا عمل شده است حتی سفیر ایران در سوریه در این جلسه بوده بعد از خروج ایشان این حمله انجام شده ( این تکنو لوژی فقط در دست آمریکا است حتی ترور صالح العاروری هم در لبنان با همین سیستم انجام شد)

برنامه اینست که اسرائیل ایران مورد حمله های محدود قرار دهد تا ایران مجبور به عکس العمل موشک زنی شود دقیقا آنها می دانند در مقا بل موشک های عماد و فرا صوت ایران هیچ دفاعی ندارند.

لذا بعد این موشک ها اسرائیل با گستاخی تهران و ایران را مورد حمله های مخرب با بمب های 2000 پوندی قرار خواهد داد.

اگر کار یکسره شد هیچ در غیر اینصورت با حمله اتمی کار را تمام خواهد کرد. ( توضیح اینکه اف 35 های قبلی اسرائیل توانایی حمل سلاح اتمی را نداشتند اما اف 35 های اهدایی این توان را دارند )

شک نکنید اسرائیل در کاربرد سلاح اتمی علیه ایران لحضه ای شک نخواهد کرد ( به اندازه کافی بد نام و درنده است که اینکار به راحتی انجام دهد حتی از پوشش اطلاعاتی و حمایت هوایی آمریکا هم بهره برداری خواهد کرد یا بنوعی می شود گفت کمک نامرعی آمریکا هم پشتوانه آن خواهد بود بعد هم آمریکا با چند برخورد تبلیغاتی خواهد گفت نقشی نداشته بعد هم اسرائیل در شورای امنیت محکوم و تحریم صوری خواهند کرد اما کار از کار گذشته است)

دقیقا عکس عمل ناتو در مقابل روسیه در اوکراین هم تکمیل کننده همین هماهنگی است آنان هم مانند گذشته با ادب کنار رینگ نشسته اند سرکوبی تمام کمال ایران را نظاره کنند. ( وزیر دفاع انگلیس گریت : دنیا در مرحله بیش از جنگ قرار دارد لذا باید اعضاء ناتو هزینه 2 درصد دفاعی تکمیل کنند)

اما نگران جنگ جهانی هم هستند لذا ارسال مهمات به اوکراین متوقف کردند دیوارهای دفاعی تکمیل و روسیه را در مرحله دوم قرار دادند.

روسیه هم از این برنامه مطلع است لذا حداکثر استفاده از موقعیت را دارد انجام می دهد.

بدون شک ایران در این چاله از پیش کنده شده خواهد افتاد اگر درست موضوع را تحلیل نکند که خود محل سوال است.

لذا بدون داشتن بمب اتم تکمیل و آماده شده مقابله با اسرائیل ( آمریکا ) یک خدشه کامل در بازدارندگی نظامی ایران است که با نا بالغی تحلیل ها قابل جبران نیست.

اینجا یک مشکل مطرح است ببینید من با سیاست مطرح شده توسط رهبری مخالف نیستم در عرض این سیاست دارم تحلیل می کنم تا امروز این سیاست عدم ساخت بمب اتم برای کشور مفید بوده اما در شرایط موجود موجبات خسرانهای عظیم خواهد شد اگر تغییرات نداشته باشیم 

اگر درک درستی وجود داشته باشد اینک در مقابل رویا رویی عظیمی هستیم که چاره ای غیر از ایستادن نداریم.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 597 ) آقای رئیسی کاش هرگز رئیس جمهور نمی شدید؟

امیدهای زیادی در بخش های عظیمی از مردم شکل گرفته شده بود که با رئیس جمهور شدن شما مشکلات زیادی حل خواهد شد عده زیادی معتقد بودند با رئیس جمهور شدن شما  عناد لجبازی تک روی و توهین ها و اختلاس ها از نهاد ریاست جمهوری ایران رخت بر خواهد بست.

و جای آن را خدمت تواضع و خوش قولی رونق اقتصادی انصاف اعتماد عمومی را خواهد گرفت؟

اما گذشت زمان نشان داد این فکر ها ایده خامی پیش نبودند.

اگر چه حضور شما باعث بهتر شدن بعضی حوزه ها شد ازجمله روابط بین سه قوه و فروکش کردن نزاعهای بین سران سه قوه اما در زمینهای دیگر مانند اعتماد عمومی رونق اقتصادی و به راه انداختن سرمایه های مردم و مشارکت عمومی و بخصوص تورم آمدن شما یک فاجعه بود.

مشکل از کجا آغاز شد  از روزی شروع شد که برای حضور در این مسند شما نیاز به همکاری داشتید لذا به همکاری نهاد ها و اصول گرایان نه چندان سالم تکیه کردید.

با مشاوران نه چندان امین و آگاه عجین شدید شما که آدم خوش قلبی بودید صادقانه مشاوران را پذیرفتید و از جمع وسیع مردم و متخصصان کشور به جمع کوچک ناقص و کم اطلاعی پناه بردید و اوامر قدرتهای پشت پرده را به دلخواه و یا اختیار یا اجبار  پذیرفتید.

از جمع دانشگاههای کشور که دریای عظیمی هستند به برکه امام صادق بسنده کردید و بجای استفاده از دریای بیکران دانای به جمع کوچکی از سفارش شده گان اکتفا کردید.

بیاد دارید روزی که به عنوان ریاست جمهوری انتخاب شدید خودتان یا دوستان با درست کردن یک سایت خواستار ثبت نام متخصصین و افراد مبرز در بکار گیری در سمت های مختلف چه تبلیغاتی عظیم را به راه انداختید؟

این کار نمایشی چه نتیجه ای داشت ؟

حتی یک نفر از آن ثبت نام کنندگان محل رجوع هم نبودند چه رسد به استفاده در مدیریت ها و مسئولیت ها؟

اگرچه گفته می شود این کار شما نبوده کار دوستان بوده اما چرا خاموش با این پدیده برخورد کردید؟ دروغ بود یا نمایشی بود یا " نگذاشتند"

هر چه بود از همان آغاز شروع شد.

نتیجه این اکتفا به جمع کوچک نا پختگان بی تجربه چه شد.

می خواهید نتیجه را برایتان باز خوانی کنم ؟

نتیجه در یک جمله نا امیدی عظیم مردم از ریاست جمهوری شما ؟

سال سوم شما هم دارد به پایان می رسد اما در همه زمینه ها کارنامه ناموفق و حتی بسیار ضعیفی را رقم زدید.

اولین ماموریت شما رفع مشکلات اقتصادی و ایجاد رونق اقتصادی بود.

باز خوانی پیام رهبری در زمان حکم تنفیذ ریاست جمهوری اسلامی ایران این بود حل مسئله اساسی اقتصادی کشور با برنامه بود

که توسط آقای محمدی گلپایگانی به نیابت از رهبری قرائت شد.

خوب شکست در این وظیفه می دانید چه خسران عظیمی را بر کشور حاکم خواهد کرد؟

شاید شما به تبعات عمیق این شکست نیاندیشیده اید؟

اولین نتیجه آن نا امیدی عظیم آحاد کشور و بخصوص جوانان را رقم خواهد زد.

دومین نتیجه طرد جناح اصول گرا از تمام انتخابات های آینده و حتی حذف دیگران این نتیجه را تغییر نخواهد داد بلکه اصلا موضوع عدم مشارکت را بیشتر و بیشتر رقم خواهد زد.

بگذارید یک یاد آوری بکنم از روزهای پایان حکومت احمدی نژاد که چه روحیه عجیبی از پشیمانی نفرت و دوری گزینی از او را در بین جناح اصول گرایان رقم زد؟

همه سعی می کردند از او برائت و دوری کنند همه سعی می کردند از آن جو نفرت و بد گمانی رها شوند.

یک جو عجیب ذلت نفرت شکست پشیمانی دوری گزینی از او بوجود آمد که زمینه ساز به مسند رسیدن یک شیخ مشکوک همچون آقای روحانی شد.

اگر آن زیاده روی ها آن حماقت ها آن ساده نگری ها نبود هرگز روحانی به ریاست جمهوری نمی رسید؟

دیری نخواهد گذشت که همه کسانی که با شما همراه بودند از شما هم به خاطر شکست ها دوری گزینند از همکاری با شما طلب استغفار کنند.

هیچ به چنین آثاری اندیشیده اید.

یک سال پنج ماه به پایان همیشگی کار ریاست جمهوری شما باقی مانده بهتر است در این پنج ماه آینده با تعویض صادقانه تیم اقتصادی خود زمینه شکست را به پیروزی تبدیل کنید؟

ممکن است باز هم پاسخ دهید ما به رشد پنج درصد رسیده ایم پیروز هستیم ( این ها خیالات خامی است که روی دیگر سکه را نشان نمی دهد) 

روزی که شما به ریاست جمهوری رسیدید قیمت ارز حدود 26 هزار تومان بود امروز حدود شصت هزار تومان یعنی دویست سی درصد افزایش تورم ها ( اگرچه مواد غذایی 400 درصد افزایش را هم داشته اند)

خوب شما در عرض سه سال 15 درصد رشد اقتصادی داشتید و 230 درصد تورم اگر این شکست نیست پس چی هست؟

تمام آمار اقتصادی مانند ضریب چینی  افزایش مالیاتها رکود تولید و خروج سرمایه ها نشان از شکست عظیمی دارند.

بگذارید بیشتر از این لجن ها را به هم نزنیم بوی بیشتری را متصاعد خواهد .

اما این مدت محدود مانده را اگر غنیمت بدانید شاید پیروزی عظیمی را کسب کنید و گرنه با این تیم اقتصادی بهتر است به بازنشستگی بیشتر فکر کنید.

اما تغییراتی که در این یک سال پنج ماه مانده می توانید انجام دهید.

1-تعین یک فرماندهی اقتصادی با انتخابات حرفه ای صنفی و اعلام اهداف کلان دولت برای تولید کامل نیازهای کشور در داخل اعم از کالاهای اساسی و صنعتی ( داشتن اهداف اقتصادی درست بیش از هزار برابر قدرت کشور را افزایش خواهد داد وقتی تکلیف بخش اقتصاد کشور مشخص باشد همه بر اساس آن برنامه های خود را تنظیم می کنند دولت شما فاقد اهداف است دو چیز قدرت کشور بسیار افزایش خواهد داد یک اهداف مشخص دوم اعتبار می دانید که اقتصاد کشور فقط توانایی دولت نیست اقتصاد ملی شاید بیش از صدها بار بیشتر از دولت است وقتی اهداف درست و واقعی تعیین شوند این صدها برابر سرمایه ها برای رسیدن به آن اهداف تشویق و سازماندهی خواهند شد اما اعتبار قدرت جادویی است که دولت دارد اما نمی داند نمی شناسد؟ وقتی شما با برنامه اعلام کنید برای ساخت هواپیمای بزرگ ملی هر چقدر اعتبار وام مورد نیاز باشد دولت آن را تهیه خواهد کرد بدهی است این ناممکن ممکن خواهد شد فرض کنیم این صنعت کلیدی 5000 میلیارد تومان وام نیاز داشته باشد اعتبار دولت آن را رنگ واقعی خواهد پوشاند ممکن است خود دولت ضعف مالی داشته باشد اما اعتبار آن دولت ضعیف قادر به انجام کارهای بزرگ است البته با اطمینان و کمک به بخش خصوصی و سهامی عمومی نه دولتی)

2-پایان کارهای نمایشی و سفر رفتن های بی فایده برای کشور ( وقتی یک سازنده و طراح ماشین برود در یک شهر دور افتاده یک ماشین خراب شده را تعمیر وصله پینه کند موفق است یا در محل کارخانه یک ماشین تولید یا طراحی کند؟ ) بیاید بنشینید فقط در مرکز و نظارت کامل کنید برای ابقای اقتصاد کشور که از نان شب برای کشور واجب تر است.

3- جنازه ورشکسته ها را از روی تولید بر دارید فشار بی سابقه سازمان تامین اجتماعی و سازمانهای بازنشستگی از روی تولید بردارید ( حداقل سه سال تنفس بدهید )

4-فشار مالیاتی از روی تولید بر دارید حداقل 7 ناحیه در محروم ترین مکانهای کشور برای تولید به مدت بیست سال معافیت کامل مالیاتی بر قرار کنید ( 1-آذربایجات غربی بخصوص مناطق کرد نشین 2-منطقه ایلام 3-منطقه خوزستان 4-منطقه سیستان بلوچستان 5-کرمان 6-خراسان جنوبی 7-خراسان شمالی )

5-بیاید یکصد اقتصاد دان جمع کنید ( بدون کار نمایشی که بارها انجام دادید حتی پانصد نفر جمع کردید دوربینها را به آنجا آوردید یک جلسه با شکوه اداره کردید بعد هم یک جمله از آن همایش عظیم اجرایی نکردید شاید هم نتوانستید یا نخواستید یا نگذاشتند؟ )

بله یکصد نفر جمع کنید و در ها را ببندید بگویید شما یک لیدر یک فرمانده اقتصادی را انتخاب کنید با رای گیری هر کس که انتخاب شد رشته کا ر را به او بدهید ( اگرچه قبول چند پیش فرض در این جمع ضروری است یک با احتمال باقی بودن تحریمها شخص انتخاب شود و دوم اینکه شخص انتخاب شده حتما باید دارای سوابق کار تجربی اقتصادی در سابقه باید داشته باشد در واقع دست جمع را باز بگذارید تا هر کس را خواستند انتخاب کنند)

6-تمام قید بندهای شروع کارهای تولیدی را بردارید هیچ شرطی را روی میز نگذارید اصلا بگذارید بی پرده صحبت کنم بیاید یک استان کشور زمینهای دولتی اش را کامل واگذاری کنید دولت هر چه زمین در استان سیستان و بلوچستان دارد به نیت تولید برای سی سال مجانی واگذار کنید سی سال بدون اجاره بدون وجه بدون منت بدهید به سرمایه گذاران بخش خصوصی .

اگر لازم شود یک چیز دولت فدا کند بهتر منافع سی سال دولت باشد از زمینهای لم یزرع سیستان یا کرمان یا خراسان؟

7-چند شرکت عظیم سهامی عمومی پذیره نویسی کنید برای عامه مردم برای موارد زیر

الف - استخراج گاز در حوزه شمال کشور حوزه چالوس ( دریای خزر ) و پارس جنوبی و آرش

ب-تولید کامل کامیون و اتوبوس ملی 

ج-تولید اتومبیل سواری کامل داخلی ( دو شرکت ایران خودرو و سایپا برای ملت فایده ای ندارند شده اند آبشخور کرکس ها و خیانت به تولید ملی حداقل پنجاه درصد تلفات جاده ای کشور مرهون خیانت این دو خودرو ساز هستند متاسفانه هیچ دولتی هم با آنها برخورد نکرد)

د-تولید موتور های بزرگ کامیون و صنعتی بزرگ

ز-تولید ژنراتورهای بزرگ دیزلی گازی  بادی خورشیدی

س-تکمیل کامل چرخه تولید فولاد مس روی منگنز 

ش-تولید و طراحی تراشه ها و بردهای الکترونیک

ص-تولید کامل قطار برقی دیزلی مترو 

ط-تولید کشتی و کشتی های رو رو

ع-تولید هواپیما ی بزرگ باری و مسافربری

ق-تولید کامل ماشین آلات راهسازی و عمرانی ( منظور تولید کامل است از صفر تا پایان حتی می توان بعد از ثبت نام سهام شرکت هپکو اراک به عنوان بخشی از آن واگذار کرد )

برای کشوری که مدعی است چرخه کامل فضایی و سفیه سازی دارد مایه شرم است که یک اتومبیل امن قابل اطمینان تولید داخل نداشته باشد یا قطار و کشتی ساخت خود نداشته باشد.

این سرمایه گذاری های عظیم می تواند بخش های خصوصی را به تلاشهای بیشتر تشویق کند.

8-استقلال کامل بانک مرکزی تحت حاکمیت مجلس و دیوان عالی محاسبات

9-تصویب پیوستن ایران به FATF توسط دولت و مجلس با قید اجرایی شدن در خواست های آن بعد از پایان تحریم ها ( این تصویب یک کار روانی و جنگ اراده ها است صرف تصویب نه اجراء مشکلات عظیمی را حل خواهد کرد)

10-کنار کشیدن دولت از صندوق ذخیره ملی و واگذار کردن استفاده کردن از این صندوق به بخش تولید بخصوص برای تولید ذکر شده در بالا.

امید است با این ده پیشنهاد خود ملت و کشور از مشکلات برهانید 

گوش کردن به پند پیران تجربه دیده ادب بزرگی است و نادیده گرفتن آنها شکست سرزنش بدنبال دارد .

یکی از توصیه های لقمان حکیم در قرآن مجید استفاده از تجربه پیران است در خطرات عظیم امید است مقبول افتد.

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 596 ) "جهش تولید" برنامه اساسی می خواهد؟

نوروز سال 1403 را با هدیه بزرگ و عظیم رهبری تحت شعار " جهش تولید با مشارکت مردم " شروع کردیم این لغات بسیار ساده و معمولی هستند اما در پشت آن رمزی نهفته است به درازای 150 سال تاریخ ایران.

یکی از توافق های روس ها و انگلیسی ها ( بعد ها آمریکا و انگلیس )در سالهای انقلاب مشروطیت در حدود 1900 میلادی این بود که ایران باید نقش نعش را در مبادلات جهانی بازی کند و هرگز تولید در آن شکل نگیرد. اگر چه انقلاب مشروطیت در سال 1906 به پیروزی رسید اما در تحقق اهداف خود با کارشکنی خارجی ها و عقب کشیدن مردم ناکام باقی ماند.

متاسفانه با خیانت به ملی شدن نفت در دوره مصدق و همراهی کامل پهلوی با آمریکا این تولید ملی باز هم ابتر باقی ماند.

بعد از انقلاب دو دولت زمان جنگ توفیقات عظیمی در براه انداختن چرخهای تولید داشتند به شکلی که تولید بسیاری از اقلام مصرفی بدون واردات در ایران داشت شکل می گرفت که ناگاه سالهای پس از جنگ با عنوان تعدیل ساختاری آن امکانات شکل گرفته را نابود کرد.

طبق گزارش گمرک ایران بعد از جنگ واردات اقلام مصرفی 53 برابر زمان جنگ افزایش یافت و دوبار تولید با شعار توسعه به شدت سرکوب شد.

نتیجه اینکه از آن تاریخ تا کنون هرگز تولید مبنای توسعه کشور نبوده و نقش سرکوب عمیق تولید را در تمام این سی سال گذشته دولتها به عهده داشته اند.

چگونه؟

اول با واردات عظیم اقلام مصرفی ( هم کشاورزی هم صنعتی ) با تکیه بر دلارهای باد آورده نفت سرکوب شدید انجام شده و می شود.

در تمام سالهای 1384 تا سال 1400 هر سال 30 میلیارد دلار اقلام مصرفی غیر از کالاهای اساسی وارد کشور شده است هم در دولت احمدی نژاد هم در دولت روحانی. ( به نقل از دکتر محسن مسرت )

دوم مقرارت بسیار سخت برای تولید هم در بحث موافقت اصولی هم در بحث تخصیص زمین تسهیلات هم در بحث مالیات و بیمه تامین اجتماعی و فشارهای جانبی مانند عوارض شهرهای صنعتی عوارض شهرداریها عوارض ده داری بخش داری فرمانداری و حتی استانداری .

سوم ابزار برنامه برنامه های توسعه کشور اصلی ترین ابزار سرکوب تولید بوده است و همچنان هست؟

نمی خواهم این تاریخچه گذشته را مفصل بررسی کنم اما برای نتیجه گرفتن فعلی بسیار لازم است که از گذشته خبر داشته باشیم.

رهبری بیش از 15 سال است شعار شروع سال را موضوعات اقتصادی نامیده اند به جرات باید گفت حتی یک شعار سال هم اجرایی نشد بلکه هر سال ضد شعار ایشان هم عملکرد داشته ایم حتی سال گذشته هم تورم افزوده شد هم تولید کاهش یافت؟

"جهش تولید" نیاز اساسی به یک برنامه مدون دارد این برنامه توسط چه کسی باید نوشته شود به طبع همگان می گویند این برنامه باید توسط دولت.

اما دولت فاقد لیاقت و ظرفیت و اعتقاد به تولید ملی است.( منظور من از دولت رئیس جمهور و حتی هیات وزراء هم نیست این برنامه ها معمولا توسط بدنه کارشناسی وزراتخانه نوشته می شود بخصوص بدنه کارشناسی وزرات صنعت معدن بازرگانی و سازمان بودجه که اصلا اعتقادی به رویش تولید در ایران ندارند  نه رویش نه واگذاری نه تخصیص نه امتیاز اصلا این بدنه مخالف واگذاری ها هر گونه امکانی به بخش غیر دولتی هستند)

این موضوع در تمام سالهای گذشته اثبات شده است اصولا مشکل اساسی در ایران این است که می گوییم باید مجلس برای خودش برنامه و مصوبات داشته باشد دولت برای خودش قوه قضاییه برای خودش این موضوع خود اصلی ترین مبدا تعارض منافع است.

چون مجلس می آید برای خودش امکانات و حقوق و مزایایی نامحدود تصویب می کند دولت هم همینطور بقیه هم چنین خواهند کرد لذا نتیجه فاجعه بار خواهد بود که فاجعه بار هم شده است.

اولا قوانین و برنامه و امکانات هر بخش باید توسط فرا قوه فرا دولت فرا مجلس توسط عقلا و متخصصان فرهیخته باید نوشته و تصویب شود و در اجراء نظارت کامل شود.

این راهی است که دنیا در آن تجربه دارد و اجرایی می کند اصلا نقش مجلس موسسان (دو مجلسی ) و قوانین نویسان ارشد همین است.

برنامه " جهش تولید" باید توسط یک جمع فرا دولت و مجلس نوشته شود و دولت و مجلس ملزم به رعایت و اجرای آن باشد.

اینچنین است که پیشرفت حاصل می شود و گرنه آقایان هی شعار می دهند آخر هم هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد همانطور که سالهای قبل هم هیچ رشد قابل ذکری وجود نداشت. 

ببینید این برنامه نیاز به پنج تا هفت نفر فرهیخته دارد که مدونش کنند چه خوب است که رهبری خودش چند نفر را برای تنظیم چنین برنامه ای را مشخص کنند.

اصولا دولت اگر هم بخواهد بنا به دلایل زیر قادر به چنین مرجعیتی نیست همانطور که در نوشتن برنامه هفتم و خروج از فشار تحریم و تورم ناقص عمل کرد اینبار هم نا موفق خواهد بود.

ببینید وقتی صحبت از دولت می کنیم منظور ما شخص رئیس جمهور یا حتی یک وزیر خاص نیست ( خصوصا وزیر اقتصاد یا رئیس برنامه بودجه و یا وزیر صنعت معدن بازرگانی ) منظور برآیند تمام نیروهای دولت است که همیشه نتیجه را ناقص و ناکام می گذارد هیچکدام قادر به اثر گذاری مثبت بر بقیه نیستند این موضوع باز می گردد به عدم کیفیت یا شاخصیت هر کدام ممکن است به تنهایی آدم درست و خوبی باشند اما در مقام سازمان با یک سازمان ضعیف ابتر و حتی ضد اهداف روبرو هستیم.

اما دلایل این ضعف و عدم توانایی.

1-فقدان اراده سیاسی دولت برای پایان دادن به مشکلات اقتصادی کشور ( تنها خواستن نیست )

2-سایه سنگین نظرات غیر کارشناسی بر دولت ( نظرات بیشتر تئوری هستند نه عملی تراوشات ذهنی غیر عملی هستند مانند شعار های جناب عبدالملکی وزیر اسبق وزرات کار )

3-فقدان سرمایه علمی و تجربی دولت و فقدان کارشناس ارشد اقتصادی شاخص.

4-عدم آشنایی با تاریخچه اقتصادی سیاسی و روش های عملی اسلامی.

5-نگاه ساده پنداری و ساده انگاری مشکلات ( غلبه شعار و نمایشی کار کردن )

6-چهار چوب غیر شفاف خواسته ها و اهداف اقتصادی ( حرفها با واقعیت خوانایی ندارد چه رسد به اهداف مورد نظر آینده )

7-دخالت نهاد ها مافیا ها مانند دخالت خودرو سازان در موضوع ورود اتومبیل 

8-فقدان سیاست های رسانه ای درست و همگرایی وزراتخانه ها با هم دیگر.

9-ضعف نهادهای اطلاعاتی اقتصادی دولت و مجلس ( ضعف باعث شده که ابداعات و قوانین به جای درمان منجر به گسترش و افزایش مشکل می شوند)

10-اتکا به اشخاص توصیه شده ضعیف هم در بحث اطلاعات تحصیل و تجربیات عملی 

11-نداشتن برنامه و اهداف جامع اقتصادی

12-فقدان پشتوانه کارشناسی مردمی و حتی جناحی 

13-تخریب گسترده جناح اصلاح طلب خارج از گود نه برای اصلاح که برای کوبیدن و خلع ید کردن و سلب کردن دولت حاضر به منظور تسلط دوباره بر قدرت. ( در حالیکه خودشان هیچ برنامه مشخص و مدونی ندارند)

این سیزده عامل موانع بزرگ دولت حاضر هستند برای موفقیت در اداره کشور حتی چه برسد به اجرای " جهش تولید "

اگرچه من قصد تخطئه دولت حاضر ندارم بلکه منظورم تحلیل موانع عدم موفقیت دولت است اگرچه امیدوارم در یک سال و نیم آتی دولت شاهد تغییرات مثبت و حل مشکلات باشیم .

اگرچه هیچ افق روشنی با ضعف مفرط رئیس جمهور و معاون اول به چشم نمی خورد بدیهی است دولت رئیسی اولین دولت چهار ساله تاریخ انقلاب اسلامی خواهد بود حتی اگر هیچ اصلاح طلبی هم تایید صلاحیت نشود.

اما یک درخواست تخصصی دانشگاهی اقتصادی هم از اهل فن دارم حالا که دولت اراده کافی برای این مهم ندارد ( بیشتر نمی تواند تا بخواهد)

از تمامی بزرگانی که به اعتلای ایران فکر می کنند دعوت می کنم  بیایید یک برنامه خلاصه توافقی را آماده کنید روی میز بگذارید در واقع ما دولت را در مقابل عمل انجام شده قرار دهیم .

اگرچه پیشنهاد اساسی اینست که یک دانشگاه متولی این کار شود یک نهاد تا یک شخص.

اگر واقعیت این شعار سال را بخواهیم کاوش کنیم این است که رهبری یک بسیج عمومی اعلام کردند تا درخواست ازدولت تنها؟

پس بهتر است شاهد یک بسیج تخصصی باشیم در تدوین برنامه " جهش تولید " 

راهبرد نجات اقتصاد ایران ( 595 ) کالبد شناسی اقتصاد ایران و شکست سیاست انقباضی ؟

قبل از تشریح اقتصاد ایران بهتر است بدانیم ترکیب اشتغال یا کالبد شناسی اشتغال ایران چگونه است .

ما درسال 1402 دومیلیون سیصد چهل نه هزار کارمند دولت داریم با احتساب نیروهای مسلح حدود سه میلیون نفر که با تقریب 3/5 نفر برای هر خانواده جمعا ده میلیون پانصد هزار نفر شامل می شوند که در رده متوسط به پایین جامعه از لحاظ اقتصادی قرار دارند درست است بعضی کارمندان حقوق های نجومی یا درآمدهای زیر میزی دارند اما اکثریت وضع مالی جالبی ندارند بخصوص در وضعیت تورم جهنمی کنونی

حدود 5 میلیون بازنشسته داریم که فقط چهار میلیون دویست هزار نفر آنها از تامین اجتماعی مستمری می گیرند اینان نیز در فقر مطلق بسر می برند در صورتی که درآمد دیگری نداشته باشند هشت شان گرو نهشان هست با خانوده حدود 10 میلیون می باشند ( بیشتر مستمر بگیران زن و شوهر و یا تنها یک فرزند دارند تحت پوشش حتی بعضی تنها زندگی می کنند)

حدود 3/5 میلیون هم واحد کسبی داریم که با فشار روز افزون هزینه ها و مالیات همینطور پایین آمدن قدرت خرید و فشار فروشگاههای زنجیره ای بیش از بیش در فشار هستند قسمت کمی از این 3/5 میلیون عمده فروش یا فروشگاههای بزرگ هستند حدود یک درصد .

از 24 میلیون شاغل کشور که مرکز آمار ایران اعلام کرده در سال 1402 اگر این 7 میلیون کسبه و کارمندان دولت کم کنیم 17 میلیون شاغل در سایر بخشهای کشور داریم به شرح ذیل خدمات با 49/5 درصد و صنعت با 23 درصد و کشاورزی با 16 درصد ( بخش کشاورزی و صنعت دارند بتدریج تعداد شاغلین خویش را از دست می دهند طبق آمار مرکز آمار ایران در سال 1400 حدود 1/1 درصد از بخش کشاورزی به خدمات اضافه شده همینطور از صنعت) منظور از انتقال از بخش کشاورزی و صنعت به خدمات بیشتر دست فروشی است تا اشتغال در شرکت ها ( مشاغل موقت )

اگرچه این آمار خود نقص و جای سوال زیادی دارد اول اینکه افراد بالای پانزده سال در این آمار منظور شده دوم هر کسی که دو روز در هفته هم گار کند شاغل محسوب می شود .

با توجه به اینکه فقط 3 درصد از آحاد کشور سرمایه ها و ذخیره های بانکی کلان دارند چات بالا نشان از یک مستمری بگیری ناچیز و درآمد حداقلی 80 میلیون ایرانی دارد بعبارت صحیح تر 80 میلیون 450 هزار نفر با قلت درآمد و درآمد ناپایدار مواجه هستند که رکود اقتصادی می تواند اثرات جانکاه روی وضع آنان داشته باشد بلعکس تورم روی درآمد 3 درصد صاحبان سرمایه کلان و عمده فروشان کلان و مالکان عمده افزایش های چند ده میلیون دلاری خواهد داشت.

لذا بی سبب نیست گزارش فوربس افزایش 3 برابری میلیونرهای ایرانی کرده و از تعداد 144 هزار نفر 2018 به 430 هزار نفر در سال 2022 و تعداد ابر ثروتمندان ایرانی به 253 هزار نفر در مقیاس جهانی در حالیکه عامه مردم با فقر روز افزون روبرو هستند. 

این کالبد شناسی به ما نشان می دهد که کشور در وضع تولید و کشاورزی اصلا خوب نیست و روز به روز دارد از تعداد شاغلین آن کاسته می شود 

مفهوم این نقشه اشتغال اینست که وضعیت نسبی کار با توجه آمار بالای ترک کار و عدم انتشار آمار جدید از سال 1400  رو به قهقرا بوده

اما چگونه است مفهوم 3/5 میلیون فروشکاه یعنی بیکاری و عدم درآمد یعنی دلالی قسمت اعظم نیروی کار در کشور کشور 85 میلیونی نیاز به 3/5 میلیون فروشگاه و 2 میلیون دست فروش ندارد به ازای هر 24 نفر یک فروشکاه و به ازای هر 42 نفر یک دست فروش و جمعا به ازای هر 15 نفر یک واحد فروش؟

این نسبت در دنیا بین 700 تا هزار نفر است .

اصلا اقتصادی نیست مقدار فروش هزینه ها را پوشش نمی دهد پس از روی ناچاری است؟

مفهوم اینقدر فروشگاه و دست فروش فقر عمومی است مفهوم عرضه زیاد اما غیر متنوع عدم درآمد عدم کفایت حقوق عدم پایداری مشاغل عدم اطمینان به حقوق کارگری و کارمندی عدم پوشش هزینه ها به  مخارج است دقیقا ضرب المثل آفتابه لگن هفت دست شام ناهار هیچ چیز است.

یعنی فقر عمومی یعنی تلاش مضاعف عایدی صفر یا عایدی کم؟

اما اتخاذ سیاست انقباضی مالی دولت سیزدهم این خانواده فروش به شدت مورد تنگنا و فشار قرار داد و تعداد زیادی از ضعیفترین آنها را منهدم کرد

تقریبا هیچ مغازه اجاره ای امکان ادامه کار ندارد مگر در یک مکان خاص یا کالای خاص عرضه کند بیشتر مغازه های اجاره ای تخلیه شده یا می شوند

در واقع دولت برای بخش غیر دولتی هم سیاست گذاری هم بحران هم مالیات گذاری هم تورم گذاری می کند هم آنکه از ارائه خدمات مالی و بیمه ای خود داری می کند. در واقع مردم رها شده اند در امان خدا  ( گرانی تورم مالیات فشار مخارج سفارشی هدیه دولت به بخش خصوصی ) با تقدیم فلاکت؟

اما چه شد که اقتصاد ما اینگونه در هم پیچید؟

برای پاسخ به این سوال باید بازگردیم به یکصد پنجاه سال قبل از زمانی که پای استعمار در ایران باز شد تلاش گسترده آنان بر این بود تا نظام اقتصاد سنتی ایران ویران کنند تا راحتر ایران را صاحب شوند هر دو نیروی استعماری آن تاریخ انگلیس و روسیه در این داستان هم صدا بودند.

بعد ها آمریکا و انگلیس همین هماهنگی اجراء کردند یک سیستم اقتصادی مبتنی بر تجارت آنان مبتنی بر واردات و فروش اقلام خارجی حتی گندم وارداتی ارزانتر از تولید به وسیله پول نفت حتی تحمیل خرید وسایلی که در ایران بدانها در آن تاریخ نیازی نبود؟

بدین وسیله ایران صاحب یک اقتصاد سرمایه داری وابسته به غرب شد اقتصاد خدماتی بازرگانی مصرفی و این سیستم وارداتی تا کنون دارد به کار خودش ادامه می دهد با کمال قدرت.

نه تنها بازار ما بر مبنای آنان شکل گرفت بلکه ادارات ما دانشگاههای ما صنعت ما بر اساس خواست آنان پایه گذاری شد

به قول جلال آل احمد ما شدیم رانندگان محصولات و تشکیلات آنان.

حتی انقلاب نتوانست یا نخواست یا نشناخت که این سیستم را عوض کند؟

امروز اقتصاد ما یک اقتصاد اقماری است از سیستم اقتصاد غربی که با واردات و توزیع و دلالی تولیدات آنان کار می کند؟

این صنعت ما سیستم مونتاژ و تعویض کارتن به عهده دارد این فروشگاه های ما سیستم توزیع به عهده دارد.

سیستمی که با تحریم ها لنگ شده با پایین آمدن قدرت خرید اکثریت زمین گیر شده و تازه مشکلات کلان دیگری هم بر دوش آن گذاشته شده است گرانی دلار گرانی خرید دست دوم و سوم  محصولات آنان از اعراب خلیچ فارس به دو تا چند برابر قیمت .

تحمیل گرانی و تورم با تحریم ها شکل گرفت با ندانم کاری دولتیان نهادینه شد با دستورات مستقیم و غیر مستقیم آنان با سیاست انقباضی مالی تخریب گر تمام آنچه به عنوان اقتصاد ملی می شناختیم منجر شد.

اینک درب شهرهای برزیل دارد بر روی ما باز می شود سائو پالو یی شدن شهرها و روستا ها؟

اقتصاد کشوری که مدعی انقلاب بر علیه غرب است غربی است اقتصاد مقاومتی توسط دولت سیزدهم دفن شد؟

اینک دولت در صدد است با فشار مالیاتی و فروش نفت آن را اداره کند.

تا اینجای کار فقط تورم کسری بودجه و فقر روز افزون حاصل تلاش دولت بوده است.

تلاشی برای تغییر سیستم اقتصادی کشور به عمل نیامده دولت در صدد است با فشار و اغماض همین وضعیت را به پیش ببرد .

این تلاش نافرجام خواهد بود زیرا زیر ساخت های این اقتصاد بر مبنای وابستگی به اقتصاد غربی طراحی و شکل گرفته است بدون صادرات گسترده نفت و محصولات وابسته و حجم بزرگی از ارز قابلیت ادامه کار ندارد.

یا باید درخواست های غرب را تمکین کنیم به وضع سابق خویش باز گردیم یا اینکه فرو ریزی مستمر اقتصاد را شاهد باشیم؟

راه سومی هم وجود دارد و آن رفتن به سوی پایه گذاری اقتصاد ملی بر اساس تولید .

این راه سوم نیاز به آزاد سازی عمیق و عظیم دارد نیاز به کنار کشیدن دولت از اقتصاد دولتی دارد نیاز به  بازی دادن بخش خصوصی به شکل اساسی دارد اما دولت با الزامات این کار مخالف است هم می خواهد اقتصاد کشور بالنده و رشد کند هم می خواهد تسلط بر اقتصاد حفظ کند .

مالیات عظیم بگیرد اما به اصول جدی خصوصی سازی دست نزند 

شرکت های خصولتی یا نیمه خصوصی با مدیریت دولتی همچنان در چنبره اختیارات داشته باشد اصولا بخش تکنوکرات مدیران دولتی علاقه و اعتقادی به رها سازی اقتصاد ندارند. و در برابر اینکار مقاومت شدیدی بروز می دهند.

دولت باور ندارد که دوران تخصیص ارزهای کلان برای واردات مواد غذایی محصولات صنعتی و مصرفی به سر آمده و اقتصاد ایران توان و سرمایه پرداخت رانت های کلان ندارد .

دولت فکر می کند تورم ربطی به مشکلات دولتی ندارد فقط باید با اتخاذ سیستم انقباضی پولهای موجود در بازار جمع کرد تا تورم کنترل شود؟

این آرزوی محالی است

اولین آثار این نوع درمان فشار مصنوعی بر قیمت ها است ( جمع شدن فنر تورمی ) نتیجه این کار از قبل مشخص است در اولین شوک فنرها رها خواهند شد و اقتصاد را بیچاره خواهند کرد.

در بالا رفتن تدریجی قیمتها نعمتی وجود دارد بنام هماهنگ شدن فعالان اقتصادی و مردم با قیمتهای جدید اما در شوک های ناگهانی فقط مرگ و سکته و نیستی وجود دارد .

فرض کنیم دلار  بتدریچ بالا برود به قیمت هفتاد یا هشتاد و بیشتر برسد اقتصاد محلی به تدریچ با آن کنار می آید اما اگر یکدفعه قیمت شدیدا افزایش پیدا کند هیچ راه حل نقدی وجود نخواهد داشت تنها دستاورد شوک ها از کار انداختن عده زیادی از مرکب فعالیت اقتصادی خواهد بود.

اینگونه شوک افزایش قیمت یعنی تورم های ناگهانی 20 تا 50 درصدی که فقیر تر کردن بیشتر را بدنبال دارد.

در تصمیمات دولت هیچ آینده نگری ملحوظ نشده است فقط رهایی از  یک پله فشار مورد نظر است.

بدون برو برگرد دولت قادر به تامین ارز مورد نیاز کشور در حالت فعلی را ندارد؟

نه امروز در آینده هم این موضوع صدق نمی کند دولت آینده ناتوان تر از امروز خواهد بود با این شرایط؟

مگر اینکه تغییرات سریع و اساسی شاهد باشیم؟ 

داستانی که از همین امروز رقم خورده مجلس اعلام کرده در نظر دارد سال آینده ارز تخصیصی برای کالای اساسی وارداتی و دارو را از 15 میلیارد یورو کاهش خواهد داد برای کم کردن ناترازی.

از سمت دیگر برنامه حذف ارز ترجیحی 28500 روی میز تصویب قرار دارد به 37500 که به خاطر انتخابات مجلس تصمیم گیری در باره آن به روزهای آخر اسفند موکول شد.

هر دو تصمیم نشان از کمبود ارز دارد.

هر دو تصمیم موجب رها شدن فنر تورمی خواهد شد لذا یک سال سیاست انقباضی فقط عده زیادی را ورشکست کرده و می کند .

این دو تصمیم سیاست انقباضی را هم با شکست کامل روبرو خواهد کرد.

نتیجه آفتاب سال 1403 با یک افزایش حداقل 10 درصدی در ارز دولتی و یک افزایش 2 تا سه برابری در بازار آزاد از مشرق سر خواهد زد؟

هر دو تصمیم اتخاذ شده اعلام نشده خلاصه مطلب دولت قادر به ادامه قیمتهای کنونی و تخصیص کنونی نیست؟

لذا دولت 1403 ضعیف تر درمانده تر از 1400 ظاهر خواهد شد.

آن وقت است که بازار آزاد قدرت نمایی خواهد کرد.

دولت در مقابل مردم  به جای آنکه اقداماتی انجام دهد تا فقر عمومی کاسته شود با وجود حسن نیت اقداماتی می کند که به فقر بیشتر مردم و ثروتمند شدن بیشتر اغنیا منجر خواهد شد.